• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5574 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۴ شهريور

يك منبع آگاه در گفت‌وگوي اختصاصي با «اعتماد» راز مردي ۸۵ ساله اهل بابل را فاش مي‌كند

تنها يك شوهر توانست از چنگ قاتل سريالي مازندران فرار كند

بهاره شبانكارئيان

زني ۵۶ ساله در ساري، بابل، قائمشهر، نكا، محمودآباد و چند شهر ديگر مازندران با خوراندن دارو هفت شوهر خود را بي‌هوش و سپس آنها را خفه و به قتل رسانده است. او طعمه‌هاي خود را از ميان مردان 70 سال به بالا انتخاب مي‌كرد. در اين سال‌ها قاتل بيش از 10 ازدواج موقت با مردان مسن داشته است. اين زن حتي دو سال پيش با شكايت خانواده يكي از قربانيانش به اتهام قتل دستگير مي‌شود، اما ماموران كه سرنخي از او پيدا نمي‌كنند اين زن را تبرئه و آزاد مي‌كنند تا اينكه دو هفته پيش در محمودآباد مرگ مشكوك مردي ۸۲ ساله به پليس گزارش و پرونده‌اي مبني بر اين موضوع تشكيل مي‌شود. او به عنوان فرد مظنون بازداشت و مورد بازپرسي قرار مي‌گيرد. قاتل در اعترافات خود اظهار مي‌كند كه با حل كردن تعداد زيادي «قرص فشار خون و ديابت» در ظرف آب قرباني، موجب بي‌حال شدن مقتول شده و درنهايت او را خفه كرده است. در ميان طعمه‌هاي اين زن، مردي ۸۲ ساله اهل بابل توانست از چنگ او فرار كند. «اعتماد» در گفت‌وگو با يك منبع آگاه از شب حادثه و چگونگي فرار اين مرد پرده برداشته است. همچنين «اعتماد» براساس پيگيري‌ها و مصاحبه‌هاي مكرر با افراد مرتبط با پرونده فرضيه‌اي را در نظر گرفته مبني بر آنكه قاتل همدست دارد و همدست او شايد فردي از آشنايان قاتل باشد. اين زن كه پس از مهين قديري، دومين قاتل سريالي زن در تاريخ ايران است در ميان رسانه‌ها «بيوه سياه» لقب گرفته. بيوه سياه عنواني است كه براي عنكبوت مونث به كار مي‌رود. اين نوع عنكبوت پس از باردار شدن، شريك مذكر خود را كه طعمه مي‌پندارد، مي‌كشد.

زمان گذشته

هفده، هجده سال پيش؛ اواسط دهه ۸۰، مردي مسن در روستاي «ولاشيد» به طرز مشكوكي جانش را ازدست مي‌دهد. روز حادثه زن این مرد مسن به کوچه می آید و فریاد می زند شوهرش دیگر نفس نمی کشد و فوت کرده است...

زمان حال

۱۱ شهريور ماه ۱۴۰۲؛ حسن مفخمي، فرمانده انتظامي مازندران اعلام مي‌كند زني ۵۶ ساله در قالب ازدواج با افراد مسن آنها را شناسايي و به قتل رسانده. قاتل پس از به قتل رساندن هفتمين طعمه خود دستگير شده است. او تاكنون به قتل‌هاي سريالي خود اعتراف و صحنه جرم‌ها را بازسازي كرده است. قاتل در اعترافات خود در مورد نحوه به قتل رساندن قربانيانش اظهار كرده كه قرص ديابت يا فشار خون را در آب يا نوشيدني‌هاي ديگر حل مي‌كرده و به طعمه‌هاي خود مي‌خورانده است. او چندين بار اين كار را تكرار مي‌كرده تا حال آنها بد شود. سپس با زيركي قربانيان را نجات و به بيمارستان مي‌رسانده و بعد در مرحله آخر مقدار دارو را افزايش مي‌داده تا قرباني كشته شود. قاتل در اعترافات خود مدعي شده با اين اقدام هم پرونده پزشكي براي قربانيان تشكيل مي‌شده و هم ديگر كسي به او شك نمي‌كرده است. همچنين روابط عمومي نيروي انتظامي مازندران در مورد پرونده اين قاتل سريالي اعلام كرد: «زن 56 ساله هفته گذشته دستگير شد و تحت بازجويي قرار گرفت. او كه ديد دستش نزد پليس رو شده علاوه بر قتل پيرمرد 82 ساله به قتل 6 نفر ديگر هم اعتراف كرد. هر 6 نفر مردان مسن بودند. زن جنايتكار ابتدا به صورت موقت با آنها ازدواج مي‌كرده و پس از دو، سه ماه زندگي مشترك با خوراندن قرص يا حل كردن آن در نوشيدني طعمه‌هايش را به قتل مي‌رسانده است. قاتل از شوهر اولش يك پسر دارد كه سال‌ها بعد فوت مي‌كند و از ازدواج دومش يك دختر.»

يك منبع آگاه نيز در مورد قرباني آخر به «اعتماد» توضيح مي‌دهد: «خانواده قرباني آخر يكي از افراد سرشناس در محمودآباد هستند. قاتل با قرباني آخر حدود يك ماه زندگي كرد. در اين مدت كوتاه او از خانواده مقتول تقريبا ۱۰۰ الي ۲۰۰ ميليون تومان گرفته بود. فرزندان مقتول ايران نيستند، اما يكي از پسران او كه ايران است و از وضعيت جسمي پدرشان اطلاع داشت، مرگ مشكوك او را به پليس گزارش مي‌دهد. البته قرباني آخر طي تماس تلفني با يكي از فرزندانش عنوان كرده بود اين زن به زور به او دارو خورانده است. پس از تشكيل پرونده، ماموران پليس به‌طور نامحسوس در مراسم ختم مقتول حضور پيدا مي‌كنند تا سرنخ‌هايي به دست بياورند. بالاخره قاتل به صحنه قتل برمي‌گردد و در يكي از مراسمات ختم حاضر مي‌شود و به فرزندان مقتول عنوان مي‌كند مهريه‌اش كه ۵۰۰ ميليون تومان است را بدهند. همانجا ماموران پليس به اين زن مظنون و او را بازداشت مي‌كنند.» در حال حاضر رسيدگي به پرونده براي روشن شدن زواياي پنهان جنايات ادامه دارد...

زمان آينده

اولياي دم قربانيان تقاضاي قصاص دارند...

دومين قرباني؛ روستاي ولاشيد ساري

«كلثوم.ا»؛ ملقب به كلثوم ننه، اهل روستاي ملك‌آباد ساري است. سال ۱۳۸۵ از طريق فردي به يك مرد مسن كه اهل روستاي «ولاشيد» بود، معرفي مي‌شود. گفته شده معرف اين زن تاكنون در اكثر ازدواج‌هاي موقت او نقش داشته است. وقتي قاتل به اين مرد مسن معرفي مي‌شود، ادعا مي‌كند شوهر اولش فوت كرده است، اما بعد از مدتي اين مرد مسن نيز به طرز مشكوكي جانش را از دست مي‌دهد. فرزندان اين مرد كه خانه‌شان ديوار به ديوار آنها بوده آن روز با شيون‌هاي كلثوم گمان مي‌كنند پدرشان با مرگ طبيعي فوت كرده است. چند سال بعد تنها پسر قاتل نيز به دلايلي ناشناخته از دنيا مي‌رود. به همين ترتيب شش مرد ديگر هم كه كلثوم صيغه موقت آنها بوده به طرز مرموزي فوت مي‌كنند، اما آخرين قرباني راز جنايت‌هاي اين زن قاتل را برملا مي‌كند و او توسط ماموران پليس دستگير مي‌شود. در روزهاي اخير بازسازي صحنه‌هاي جرم صورت گرفته است. يكي از افرادي كه در جريان ازدواج دوم قاتل در روستاي ولاشيد است به «اعتماد» مي‌گويد: «به او كلثوم ننه مي‌گفتند. او را مي‌شناختم. شوهر دومش را در روستاي ولاشيد ساري به قتل مي‌رساند. چند روز پيش قاتل را از اداره آگاهي براي بازسازي صحنه آوردند. در بازسازي صحنه گفته بود كه ابتدا چند عدد قرص به شوهرش داده و سپس او را با دستمال خفه كرده است. حالا نمي‌دانيم شوهر اولش را هم خودش كشته يا فوت كرده! ولي چند سال بعد از اينكه دومين قرباني‌اش را كشت پسرش هم به طرز مشكوكي فوت كرد. آن زمان پسرش شانزده، هفده ساله بود. هر كسي يك چيز مي‌گويد، ولي همه مي‌دانند پسرش را هم خودش كشته است، اما كسي جرات نمي‌كند حرفي بزند. اين زن يك دختر هم دارد كه در حال حاضر به همراه همسرش در ساري زندگي مي‌كند.»

 

يكي از نوه‌هاي قرباني در مورد قتل پدربزرگش كه دومين شكار قاتل بوده است به «اعتماد» مي‌گويد: «هجده سال پيش وقتي مادربزرگم فوت مي‌كند يك مرد واسطه مي‌شود و كلثوم را به پدربزرگم براي ازدواج معرفي مي‌كند. آنها ازدواج مي‌كنند. خانه پدربزرگم كنار خانه ما بود. يك روز كلثوم به كوچه آمد و خانواده ما را صدا زد و فرياد كشيد؛ پدرتان نفس نمي‌كشد! پدر و مادر من هم سريع بالاي سر پدربزرگم رفتند و ديدند ديگر زنده نيست و فوت كرده است. اين ماجرا تمام شد تا همين چند روز پيش كه متوجه شديم اين زن به همراه ماموران به خانه پدربزرگم آمدند تا صحنه قتل را بازسازي كنند. قاتل در بازسازي صحنه جرم اعتراف كرده؛ ابتدا به پدربزرگم شربت متادون داده و سپس داخل دهانش الكل ريخته و بعد هم با دستمال او را خفه كرده است. پدربزرگم مرد پولداري نبود، اما ملك و املاك زياد داشت. همه زمين‌هاي پدربزرگم را اين زن بالا كشيد و رفت.»

سال ۱۳۹۹؛ طعمه‌اي كه زنده ماند

سه سال از زماني كه كلثوم به عقد موقت «مسيح.ن» مرد 82 ساله در بابل درآمد، مي‌گذرد. قاتل پنج، شش ماه پس از زندگي با اين مرد يك شب در شربت او دارو مي‌ريزد تا او را خفه و به قتل برساند، اما داروها بر بدن اين مرد مسن اثري نمي‌كند و لحظه ارتكاب جنايت را مي‌بيند و قاتل را فراري مي‌دهد. يك منبع آگاه در مورد اين حادثه به «اعتماد» مي‌گويد: «اين مرد تنها طعمه قاتل بود كه داروها را مصرف كرد و زنده ماند. قاتل سال 99 از طريق مردي كه در ساري بوده به اين خانواده معرفي مي‌شود و این زن به عقد موقت پدر مسن آنها در می آید. وقتي ازدواج كردند اين زن به خانواده شوهرش اعلام مي‌كند كه حتما بايد تنها زندگي كنند. براي همين به طبقه بالاي همان خانه مي‌روند تا زندگي مشترك‌شان را آغاز كنند. خانواده اين مرد شاهد بودند كه هر روز نزديك غروب كلثوم براي پدرشان شربت درست مي‌كند تا به او بدهد. يك شب حدود ساعت يك بامداد خانواده او متوجه مي‌شوند از خانه پدرشان سر و صدا مي‌آيد. يكي از اعضاي خانواده براي پيگيري ماجرا به خانه آنها مراجعه مي‌كند، اما ميان راه مي‌بيند كلثوم وسايلش را برداشته و در حال فرار از خانه است. او كه گمان مي‌كرده پدرشان با اين زن بحثش شده از او مي‌پرسد كه چرا اين ساعت شب دعوا مي‌كرديد! مرد مسن به او مي‌گويد؛ كلثوم مي‌خواست مرا خفه كند.»

اين منبع آگاه در ادامه توضيح مي‌دهد: «پس از حادثه اين مرد مسن به خانواده‌اش گفت از سر شب كلثوم به او دارو داده و او منگ شده، اما به هوش بوده و همه‌چيز را مي‌ديده فقط نمي‌تواسته از جايش بلند شود تا اينكه ساعت 12 بامداد متوجه مي‌شود اين زن روي سر و صورت او روسري انداخته و قصد داشته با بالشت او را خفه كند. اين مرد مسن با هوشياري قاتل را به گوشه‌اي پرت كرده و توانسته از خودش دفاع كند. قاتل هم وقتي ديده اقدامش بي‌نتيجه مانده سريع وسايلش را كه از قبل جمع كرده بود، برداشته و از خانه فرار كرده است. خانواده مرد مسن پس از اين اتفاق ماجرا را پيگيري نمي‌كنند، چون نمي‌خواستند 70 ميليون تومان مهريه بدهند. مهريه قاتل آن زمان 70 ميليون تومان بود. براي همين خانواده اقدامي نمي‌كنند، اما سه سال پس از اين ماجرا خانواده اين مرد با ديدن كلثوم ناگهان شوكه مي‌شوند. اواخر هفته گذشته اين قاتل سريالي را براي بازسازي صحنه به خانه تنها بازمانده شكار قاتل برده بودند.»

(مصاحبه‌شوندگان در اين گزارش تمايلي به انتشار مشخصات‌شان نداشتند. به همين خاطر «اعتماد» از آوردن اسامي آنها خودداري كرده است).

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون