• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5576 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۹ شهريور

اتخاذ راهبرد مناسب براي حفاظت از مسير اروپايي

گروه سياسي/ يوسف مولايي، استاد روابط بين‌الملل معتقد است جنگ روسيه با اوكراين باعث دوري اين كشور از تحولات مرتبط با قره‌باغ و ابتكار عمل تركيه و جمهوري آذربايجان در منطقه شده است. او در عين حال از نقش ويژه ايران در كاهش تنش‌هاي در منطقه سخن مي‌گويد و از ضرورت اتخاذ راهبردي معقول براي استيفاي منافع ايران صحبت مي‌كند. به اعتقاد اين استاد دانشگاه، ايران با هر دو كشور جمهوري آذربايجان و ارمنستان نزديكي تاريخي، مذهبي و اقليمي دارد و اين تشابهات باعث اتخاذ برخي رويكردهاي متناقض در برخي دوره‌ها شده است.

دور تازه‌اي از تنش‌ها در منطقه قره‌باغ آغاز شده است. سفر مقامات نظامي و سياسي كشورهاي اثرگذار در ميانه اين تنش هم فزوني گرفته است. بازيگران اصلي در معادله قره‌باغ چه كشورهايي هستند؟

غير از ارمنستان و آذربايجان بازيگران اصلي در موضوع قره‌باغ، روسيه و تركيه هستند. با توجه به اينكه روسيه درگير نبرد در اوكراين است، انرژي كافي براي ورود به رحان قره‌باغ را ندارد. امريكا هم مشكلات خاص خود را دارد و نمي‌تواند حضور فيزيكي در منطقه داشته باشد و به نفع ارمنستان وارد عمل شود. بنابراين تنها بازيگر باقيمانده در منطقه تركيه است كه هم منافع قابل توجهي در ائتلاف و هماهنگي با آذربايجان و هم انگيزه، نيرو امكانات كافي در منطقه دارد. بنابراين بعيد است كه بازيگري خارج از منطقه بتواند در اين معادله ورود كرده و تغييرات بنياديني ايجاد كند.

اما اخيرا ارمنستان و امريكا نزديكي فراواني به هم پيدا كرده و مانورهاي مشتركي برگزار كرده‌اند. آيا اين دليلي بر ورود امريكا در اين مناقشه نيست؟

حتي اگر امريكا به ارمنستان نزديك هم شده باشد در موضوع قره‌باغ نمي‌تواند در شمايل يك متغير مهم ايفاي نقش كند. مخصوصا اينكه تركيه هم عضو ناتو است و امريكايي‌ها به اين راحتي با يك عضو ناتو درگير نمي‌شوند. من فكر مي‌كنم نهايتا تركيه حرف اول را در اين بحران و در برنامه‌هاي مرتبط با گذرگاه زنگزور مي‌زند و ايران بايد راهبرد مناسبي براي استيفاي منافع خود پيدا كند.

نحوه بازيگري ايران در اين مناقشه را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ آيا ايران مبتني بر منافعش عمل كرده است؟

ايران از زماني كه جمهوري آذربايجان و ارمنستان بر سر مناقشه قره‌باغ توافقي انجام داده و مناطقي بين خودشان تقسيم كردند، نتوانست بازيگري مناسبي براي تعريف و تثبيت منافع خود داشته باشد. به خصوص زماني كه درباره گذرگاه زنگزور براي پيوستن آذربايجان به نخجوان تصميم‌گيري شد، تصميمات مناسبي از سوي ايران اتخاذ نشد. ايران مي‌توانست با هماهنگي روسيه كه در آن زماني منافع مشتركي با ايران داشت، برنامه‌هاي خود را تثبيت سازد. در شرايط فعلي ايران بايد ديپلماسي چندجانبه‌اي را به كار بگيرد تا از طريق حسن همجواري با جمهوري آذربايجان، ارمنستان و تركيه منافع خودش را تامين كرده و توسعه تجارت ايران از مسير ارمنستان را حفظ كند. اين امر نياز به اتخاذ يك ديپلماسي قوي دارد. نبايد فراموش كرد، در منطقه يارگيري‌هاي متعددي صورت گرفته است. اما ايران هنوز نتوانسته طرف قوي و كارآمدي را به عنوان شريك در اختيار بگيرد. نه ارمنستان واجد توانايي لازم است و نه روسيه به دليل مشكلاتش در اوكراين ميلي به همراهي با ايران دارد. اين در حالي است كه جمهوري آذربايجان و تركيه در كنار هم بوده و بسيار مصمم هستند كه برنامه خود را پياده‌سازي كنند. نقشه راه منسجمي هم تدارك ديده‌اند و بايد اعتراف كرد كه قدرت بازيگري بالايي هم دارند. در اين ميان ايران فاقد اهرم فشار اثرگذار براي تغيير نقشه راه جمهوري آذربايجان و تركيه است. البته اين روند مي‌تواند با تصميم‌سازي‌هاي درست و معقول تغيير كند.

برخي تحليلگران معتقدند تناقضاتي در نظام موضع‌گيري‌هاي ايران در خصوص قره‌باغ وجود دارد. از يك طرف به دليل اينكه اكثريت جمعيت جمهوري آذربايجان مسلمان (و شيعه) هستند؛ ايران در نبرد دوم قره‌باغ، رسما از حاكميت جمهوري آذربايجان در قره‌باغ دفاع كرد. از سوي ديگر مرز ايران با ارمنستان هم يك مرز تاريخي است كه ارتباط ايران با غرب را شكل مي‌دهد. اين تناقضات ايدئولوژيك و راهبردي تا چه اندازه در عدم استيفاي منافع ملي حداكثري ايران نقش داشته است؟

من نمي‌توانم از واژه تناقض براي تفسير اين موضوع استفاده كنم. شايد بتوان گفت، عدم آگاهي كافي دولت به پيچيدگي‌هاي موجود در اختلاف بين ارمنستان و جمهوري آذربايجان باعث اين موضوع است. حمايت تلويحي از جمهوري آذربايجان در زمان نبرد دوم قره‌باغ از سوي تمام نهادهاي بين‌المللي صورت گرفت. اين موضوع تقريبا اجماع جهاني بود. ايران هم با اين موج همراه شد. ضمن اينكه به دليل نزديكي‌هاي قومي و تمدني در ايران احساساتي به نفع دولت جمهوري آذربايجان وجود داشت. در عين حال ايران مناسبات سياسي بسيار سطح بالايي هم با ارمنستان داشته و دارد. در واقع ايران فراموش كرد كه اين تقابل ميان دو كشور نهايتا ممكن است منافع ملي ايران را تحت‌الشعاع قرار دهد. موضوع آن است كه جمهوري آذربايجان دشمني خاصي با ايران ندارد، بلكه براي ايجاد ارتباط زميني ميان قره‌باغ و نخجوان به دنبال استيفاي منافع خود است. براي جمهوري آذربايجان ايجاد اين ارتباطات زميني اولويت استراتژيك است . تركيه هم به هر دليلي اين روند را به نفع خود دانسته و از آن حمايت كرد. براي ايران بسيار سخت بود كه بتواند ميان اين دو همسايه خود تعادل ايجاد كند يا امكاني را فراهم سازد كه جلوي اين توافق را بگيرد يا اينكه حق و حقوق خود را از اين گذرگاه تاريخي استيفا كند. خواه ناخواه در توافق ميان جمهوري آذربايجان و ارمنستان بر سر گذرگاه زنگزور و تسلط كامل آذربايجان بر اين گذرگاه، منافع ايران تامين نشد و نتوانست جلوي وقوع اين شرايط را بگيرد. در يك كلام ايران، يگانه بازيگر قدرتمند منطقه در اين موضوع نبود و شركاي اثرگذاري را نداشت. ضمن اينكه در آن زمان ايران تنش‌هايي با ساير همسايگان خود مانند عربستان و... داشت.

اگر ايران همه ظرفيت‌هاي خود را براي استيفاي اين منافع به كار مي‌گرفت، آيا باز هم نمي‌توانست دست بالا را داشته باشد؟

فراموش نكنيد، ايران بخشي از توان خود را در يمن، سوريه، عراق و... متمركز كرده بود. در آن برهه مساله قره‌باغ براي ايران در اولويت بالايي قرار نداشت و انرژي و منابع قدرت لازم براي دفاع از منافع خود در اين منطقه استراتژيك بسيج نكرده بود. ايران بيشتر حواس و انرژي و ظرفيت خود را صرف جنوب ايران، غرب ايران، بخشي از سوريه، عراق و... كرده بود و براي اين حوزه راهبردي برنامه جامعي نداشت. اين روند باعث شد ايران نتواند منافع مورد نظر خود را در منطقه استيفا كند.

نهايتا آيا بايد منتظر نبرد سوم قره‌باغ باشيم يا نه؟

همواره در مناطقي كه تنش وجود دارد و دو كشور در آن اختلافات جدي دارند، استعداد آغاز درگيري‌ها هم وجود دارد. به خصوص ارمنستان كه احساس شكست در نبرد دوم قره‌باغ را دارد، همواره به دنبال جبران آن شكست است. از طرفي هم جمهوري آذربايجان با كمك تركيه به دنبال تثبيت موقعيت خود در منطقه است. تركيه هم به دنبال ارتقاي نقش خود در شمايل يك بازيگر است.اما براي اينكه نبرد جديدي واقع شود بايد توازن نيروها از حد فعلي بالاتر رود يا ارمنستان به اندازه‌اي قوي‌تر شود كه براي جبران وارد تنش ميداني شود يا آذربايجان دچار افول و ضعف شود تا احتمال تنازع بيشتر و ارمنستان براي برهم زدن نقشه ژئوپليتيك وارد عمل شود. به‌طور كلي در پاسخ به پرسش شما بايد بگويم كه پتانسيل درگيري وجود دارد، چراكه تنش هست، اختلاف وجود دارد و احساس شكست در ميان يك سوي اين معادله موج مي‌زند. اين احساس مهم‌ترين عاملي است كه مي‌تواند زمينه درگيري‌ها را در منطقه فراهم كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون