از ليوان رييسي تا بازي اينترنتي
ابراهيم عمران
رييس دولت سيزدهم در كنفرانس مطبوعاتيشان، هنگام نوشيدن آب مطايبهاي با عكاسان و خبرنگاران حاضر داشتند و گفتند كه «همه منتظر اين لحظه آب خوردن بودند كه عكس بيندازند». جدا از شوخي ايشان، آنچه در كنه چنين نگاهي ميتواند وجود داشته باشد؛ مهم است. رسم است در چنين كنفرانسهايي، حالتي جدي فرد پاسخگو داشته باشد كه در بيشتر مواقع نيز بايد اينگونه باشد. ولي آنچه از زبان آقاي رييسي جاري شد؛ در فاصله دو پرسش بود و ميتوان آن را «آنتراكتي» بجا دانست. يا آنجايي كه ايشان در جواب پرسشي در مورد سرعت اينترنت گفتند: آناني هم كه بازي ميكنند نبايد «حالشان» گرفته شود. زباني نزديكتر به قاطبه مردم. و اينكه بتوان با بياني سليستر با آنها سخن گفت. هر چند طي اين مدت ايشان از آن فشارهاي ابتداي پذيرش مسووليت جدا شدند و بيشتر مسلط بر بيان و گفتار هستند ولي چه خوب بود بدنه مديرانشان نيز كمي واقع بينتر ميبودند و در خلوت و جلوت؛ حقايق بعضا چالشبرانگيز را به ايشان بيان ميكردند. گويا مرام مديريتي رييس دولت سيزدهم بيان نكردن برخي مشكلات است. در حقيقت درگير نكردن عامه مردم با دانستن بيشتر. دانستني كه از زبان مسوولان به دست ميآيد. نه اينكه توده مردم ندانند كه بهتر و كاملتر از همه مسوولان آگاه هستند. مردمي كه در كوچه و بازار درگير امورات روزانه هستند را نميشود به راحتي، از واقعيتهاي لمسشونده دور نگه داشت. هر چند برخي مواقع شايد نگفتنها و به زبان نياوردنها؛ آنچنان بد نباشد. و صواب و ثوابش زيادتر هم. نكته باريكي اما اينجا وجود دارد و آن اينكه اين به زبان نياوردنها؛ سبب نشود كه مديران زير دستي اوضاع را بر وفق مراد بدانند و بر چنين نگرهاي راه خويش ادامه دهند. به قول رياست جمهور؛ مشكلات وجود دارد. كسي منكر آن نيست. تلاشهاي دولت را نيز بايد ديد. ولي اگر فقط دل خوش داشته باشيم (باشند) كه با نگفتن برخي حقايق، مخاطبين (مردم) پرسشهايشان، از ياد و خاطرشان زدوده خواهد شد؛ ره به خطاست. همواره به دولتيان توصيه ميشود رو در رو با مردم حرف بزنند. كه در اين حرف زدنهاي بيواسطه خيلي از امور شايد حل نشود ولي به حتم آگاهي از آن، شنيدني و دلنشين تراست. در ميان مردم بودن، فقط سر زدنهاي گاه و بيگاه نيست. بايد در سبد روزانه و كاري مديران چنين نگرهاي وجود داشته باشد. وقني رييس دولت ميگويد «شش روز در تهران؛ يك روز در شهرستان» به تاسي از اين گفته، مديران نيز شش روز در دفتر و يك روز در جامعه باشند. نميتوان انتظار داشت در چنين كنفرانسهايي بيپرده سخن گفت. هم پرسشكننده چنين جسارتي ندارد و هم ساختار و بده و بستان سياسي و رسانهاي ما چنين تعريف نشده است و هم جوابدهنده نميتواند آنچنان دلخواهانه منويات خويش گويد. پس مخلص كلام آنكه در اين كنفرانس همانگونه كه رييسجمهور به عكاسان پيشنهاد داد از در دست بودن ليوان آبشان؛ تصويري شكار نمايند؛ در آينده نه چندان دور، خبرنگاران را نيز دعوت به پرسشهاي «حالدارتري» نمايند كه حالشان در لحظه كيفورتر شود. خبرنگار زنده به پرسش است. حال مطابق سليقه جوابدهنده يا غير آن. اگر منصفانه بنگريم پرسشهاي رسانههايي چون خبر آنلاين و شرق و آرمان و حتي فارس، حالي غريبتر داشت و كمي هم منتقدانه. و جوابدهي هم تا حد ممكن نه سياست مدارانه؛ بلكه حالتي از آن دعوت به عكس انداختن و حال نگرفته شدن حين بازي در اينترنت بود. اميد كه فرجام همه اين گپ و گفتها به قول سعدي آن باشد كه همه «خاطر نگهدار درويش باشيم».