شباهت بليت و قانون
عباس عبدي
ميگويند كه يك نفر ديرتر از موعد پرواز به فرودگاه رسيد و در حالي كه بليت خريداري شده در دستش بود، دنبال باجه صدور كارت پرواز بود. به او گفتند كه هواپيما پرواز كرده و رفته است. با تعجب گفت، چطور رفته، در حالي كه بليت نزد من است؟ در واقع او مجوز براي سوار شدن به هواپيما را شرط كافي براي پرواز و معادل تبعيت هواپيما از صاحب مجوز ميدانست. بليت تابع پرواز است و نه برعكس. ماجراي قانونگذاري ما نيز همين است. به ويژه كه اين روزها و شايد براي اولينبار تابلوهاي تبليغاتي درباره ضرورت رعايت و احترام به قانون نيز در سطح شهر ديده ميشود. قانونگذار گمان ميكند، قانون و تصويب آن، به معناي اجرا نيز هست. گويي خود را جاي خداوند قرار داده است كه «إِذا أراد شيْئًا أنْ يقُول لهُ كُنْ فيكُونُ» هر چه اراده كند بگويد باش بلافاصله موجود ميشود. قانون مهمترين هنجار اجتماعي است، سنت و عرف و عادت و اخلاق نيز هنجار هستند. ولي همانطور كه سنتها به علل اجبارهاي محيطي و ضرورتهاي روز تغيير كرده و خود را با مقتضيات روز سازگار ميكنند، قانون نيز همين وضع را دارد. در واقع قانون بازتاب خواست عمومي است كه به هنجارهاي اجتماعي تبديل ميشود. اگر اين خواست و پذيرش عمومي (بهطور نسبي) نباشد، قانون نيز رعايت نخواهد شد. فراتر از اين بايد تاكيد كرد كه تطبيق قانون با خواست عمومي فقط يكي از ويژگيهاي قانون است. عملي بودن اجراي آن نيز اهميت دارد. به علاوه بايد مرز ميان گناه و اخلاق را با قانون نيز رعايت كرد. همچنين در قوانين جزايي تناسب ميان جرم و كيفر نيز رعايت شود. اگر اين چهار معيار كلي را در نظر بگيريم، مصوبه كنوني حجاب نميتواند از سوي شوراي نگهبان تاييد شود. فارغ از مشكلات شرعي كه بالطبع بر اين قانون وجود دارد، وجود هر ۴ ويژگي محل سوال جدي است. تطابق قانون با خواست عمومي را چگونه ميتوان فهميد؟ خب! سنجش آن از برخي جهات راحت است. نظرسنجي كنيم، ببينيم مردم چقدر خود را متعهد به اجراي آن ميدانند؟ افرادي كه آن را رعايت نميكنند آيا از نظر افكار عمومي طرد ميشوند يا حتي استقبال هم ميشوند؟ مهمتر از همه اگر يك قانون مورد قبول افكار عمومي باشد، بهطور قطع آن را در فضاي عمومي طرح و تصويب ميكنند، نه آنكه به صورت غيرعمومي و در كميسيون محدود چند نفري. اجمالا شواهد و مطالعات نشان ميدهد كه اين شرط در حد مطلوب وجود ندارد. اجرايي بودن قانون يك ويژگي مهم است. قرار نيست كه اجراي يك قانون منجر به تشكيل دهها هزار پرونده در زمان كوتاهي شود. آن هم در جرمي كه درجه ۸ محسوب ميشود و تازه اين تعداد پرونده، بخش كوچكي از كل نقض اين قانون است. به علاوه تنشها و درگيريهاي غيرمعقول و مشكلزا نيز اجراي آن را با موانع و تبعات بيشتري مواجه ميكند. فارغ از اينكه براي آرميتا گراوند چه اتفاقي رخ داده، اين را ميتوان فرض قطعي گرفت كه در صورت تداوم اين سياستها، مواردي مشابه را در آينده خواهيم داشت كه ناشي از تنش و برخوردهاي فيزيكي باشد و اجراي كل قانون را زير سوال خواهد برد. مرز ميان گناه، اخلاق با قانون را هميشه بايد در نظر داشت. هر گناه يا هر عمل ناموجه اخلاقي را نميتوان از طريق قانون منع كرد مثل غيبت يا دروغگويي كه هم غير اخلاقي است و هم گناه بزرگي است، ولي منع قانوني ندارد. اين به معناي مجاز بودن ارتكاب آنها نيست. آنها را بايد از طريق ديگري حل كرد. آنچه در اين مصوبه آمده است، به رفتارهايي اشاره دارد كه نميتواند مشمول منع قانوني شود مگر در پوششهاي خاص. تناسب ميان جرم و مجازات در اين قانون به كلي ناديده گرفته شده است. اين را ميتوان از مقايسه با مجازاتهاي جرايم ديگر كه درجات بالاتري دارند، ديد و همين عدم تناسب بيش از هر چيزي وجود انگيزههاي غيرسازنده در اين مصوبه را نشان ميدهد. فارغ از همه اينها يك نكته بسيار مهم ديگر وجود دارد كه بايد مورد توجه شوراي محترم نگهبان قرار گيرد. پوشش زنان و مردان متغير مستقل نيست، بلكه تابع اعتقادات و شرايط اجتماعي و محيطي است. تا هنگامي كه اعتقادات و شرايط اجتماعي و محيطي در مسير موجود تغيير ميكند كه متناسب با خواست و ارزشهاي رسمي نيست، نميتوان جلوي ميوه آنكه تغيير نوع پوشش زنان است را گرفت. اگر جايي لوله بتركد و آب نشت كند و سقف رطوبت دهد، هر چه هم كه سقف و ديوارها را ضد رطوبت كنيد، فايده ندارد اين نشتي دير يا زود از يك جاي ديگري و به شكل ويرانگرتري ظاهر ميشود. خوب فرض محال كنيم كه شما وضع حجاب در محيط عمومي (همان نشتي آب) را بهطور موقت درست كرديد، با اين پوشش در خانه و محيطهاي غيرعمومي چه خواهيد كرد؟ براي انديشهها و افكار چه ميكنيد؟ اينها به سرعت در حال تحول است. وضعيت به گونهاي است كه يك خانم كاملا محجبه و اسلامشناس، روسري برميدارد و ويديويي را در دفاع از اين كار منتشر ميكند. لطفا فوري دنبال محكوم كردن وي با نظريه توطئه و از اينگونه استدلالها نرويد، چون واقعيت رو به رشد جامعه ما همين گونه رفتار است. اتفاقا ايشان اين كار را پس از اين مصوبه كرده است. او يك نفر نيست، يك جريان به نسبت قوي و رو به رشد است. ميتوانم موارد زيادي از اين رفتار كه شنيده يا شاهد بودهام، بگويم. ترديدي ندارم كه اگر مواجهه با پوشش زنان متعادل و متعارف بود، چنين افرادي همچنان در چارچوب پوشش گذشته خود رفتار ميكردند. بنابراين تا هنگامي كه سرچشمههاي جوشان يك فرهنگ زنده است، مبارزه كردن عليه ميوههاي آن بيفايده است و جز خسته كردن تن و آلوده شدن به ظلم و گناه نتيجه ديگري ندارد. يكي از نقدهاي جدي به سياست اسراييل در فلسطين اين است كه با زور، آن هم زور وحشتناك و مخربي ميخواهد يك واقعيت مسلم يعني وجود فلسطينيها را ناديده بگيرد. زور و قانون و جرم و مجازات فقط يك بخش از ابزار سياستورزي و حكمراني است. داشتن آن مجوز انجام همه اقدامات را نميدهد و با آن نميتوان جامعه را ساخت. زور شايد شرط لازم حكمراني باشد، ولي قطعا شرط كافي نيست. براي سوار شدن به هواپيما و رسيدن به مقصد داشتن بليت شرط لازم است، ولي شرط كافي نيست. خود دانيد.