سكونت يا تجارت؟
بهروز مرباغ
در ميان علماي شهرساز و برنامهريز شهري پيوسته اين پرسش مطرح است كه آيا سكونت توليد فرهنگ ميكند يا خدمات و تجارت؟ در نمونههاي فراوان تاريخي، براي هر دو بخش مصداق وجود دارد. از يك سو همين كه محلههاي شهرهاي تاريخي ما به نام صنوف يا اقوام هست، به خودي خود اين تصور را به وجود ميآورد كه اينها هويت دارند و داشتن هويت نخستين شرط فرهنگ است. در يك مثال تاريخي، در شهر «ربع رشيدي» كه از ابتكارات رشيدالدين فضلالله بود، اسامي كوچهها به نام صنوف بود. كوچه را هم «قريه» ميناميدند. مثلا قريه اطبا، قريه حكما و ... . هر قريه محل سكونت يك صنف بود. به عبارتي، با هويتبخشي صنفي به يك محله فرهنگ عمومي آن را ميشد تشخيص داد يا حداقل پارهفرهنگ آن را. از سوي ديگر، بسياري از شهرها و محلهها بر اساس تجارت و خدماتي كه داشت معروف و معرفي ميشد. مثلا گفته ميشود، شهر خوانسار از همان ابتدا شهري بازرگاني بود. معاش مردم، عموما، نه از طريق توليد و صنعت بل از طريق تجارت بود. بوشهر نيز همينطور. اما وقتي موضوع صحبت به محلهها ميرسد پيچيدگي پرسش بيشتر ميشود. بسياري بر اين عقيدهاند كه سكونت است كه توليد فرهنگ ميكند. بر اين اساس، محلهها و مناطق مسكوني شهر فرهنگساز هستند و محلهها و مناطق ديگر مصرفكننده آن. اين علما توصيه ميكنند در ساماندهي شهرها توجه اصلي به مسكونيسازي محله و بافت توجه شود نه تجاريسازي. اما كم نيستند كساني كه هر واحد تجاري و خدمات محلي را نقطهاي براي تعامل اجتماعي مردم ميشمارند و معتقدند با روشن شدن چراغ هر دكان و مغازهاي در هر كوچه و محله پاتوقي براي مردم درست ميشود و اين پاتوقها و دور هم جمعشدنهاست كه توليد فرهنگ ميكند. اين گروه امروز حتي فراتر رفته، اعلام ميدارند فروشگاههاي بزرگ شهر ديگر مكاني صرفا تجاري نيستند، بلكه مكانهاي عمومي براي تعامل اجتماعي به شمار ميروند و بستري براي فرهنگسازي هستند. در همين راستاست كه امروز اين فروشگاههاي بزرگ در كنار خريد و فروش عادي و تجاري اقدام به فعاليت فرهنگي و اجتماعي ميكنند. وجود سالنهاي متعدد سينما و نمايش در اين واحدهاي بزرگ مويد اين نظر است. حتي تمايل اجباري مالكان اين مكانهاي تجاري به تامين مكاني براي بازي كودكان و سرگرمي آنها حتي بدون نياز به حضور والدين در كنار آنها حاكي از مدنيت معاصري است كه در دل چنين واحدهاي بازرگاني به وجود آمده و رشد كرده. پس امروز واحدها و مناطق تجاري نيز بستري براي توليد فرهنگ به شمار ميروند. همانگونه كه در تاريخ گذشته ما بازارها بودند. در سنت شهري ما بازار نه فقط براي خريدوفروش كالا، بلكه مكان ابراز وجود اجتماعي، سياسي و مذهبي هم بود. يعني بستر توليد فرهنگ.
معمار و مدرس دانشگاه