يكي داستان است پرآب چشم
فاطمه باباخاني
هر كسي خاطرهاي ميگفت كه همگي در يك نقطه اشتراك داشتند؛ حياتوحش! مهدي نبييان از اينكه يك بار در پارك ملي بهرام چندين روز پياپي با دوربينكشي گورها را ميشمرد. آب بدنش در گرماي كوير چندان از دست رفته بود كه وقتي هومن جوكار مدير پروژه كه براي سركشي آمده و او را ديده بود، از مشاهده چهره رنگپريدهاش تعجب كرد و فورا او را به درمانگاه رساند، از اين ميگفت كه در صندلي عقب افتاده بود و تنها صداي باز و بسته شدن در ماشين را ميشنيد.
هوشنگ ضيايي پيشكسوت اين حوزه كه همه او را استاد خود ميدانند در اين باره صحبت كرد كه چطور به استخدام اين سازمان درآمده و در اولين برنامه حلقهگذاري پرندگان كه درگير آن بوده، چه اتفاقاتي افتاده است.
كامران كشيري درباره تجربهاش در پروژه يوز صحبت ميكرد و حميدرضا ميرزاده و مژگان جمشيدي درباره خاطرات روزنامهنگاريشان و شيما مفيد به عنوان ميزبان هم مدام مراقب بود همهچيز مرتب باشد. آنكه از دور به جمع نگاه ميكرد، آن را دورهمي شادي از دوستان همراه ميديد اما آنكه آگاه بود چرا آن روز در ساعت اداري همه براي صبحانه دور هم جمع شدهاند، خيلي خوب ميدانست در انتها جز اشك چيزي نخواهد ديد.
وقت خداحافظي و در آغوش كشيدن استاد و شاگرد كه رسيد، اولين آنها جاري شد. هوشنگ ضيايي اميدوارانه از اين گفت كه شايد شاگردش مهدي نبييان روزي به ايران برميگردد، بقيه در دل همين آرزو را تكرار ميكردند. نه تنها براي ديدن و نزديك بودن يك دوست، بلكه براي طبيعت ايران كه هر روز بيپناهتر ميشود.
طبيعتي كه روزهاي سختي را ميگذراند، هم به واسطه فشار بيش از حد به واسطه شرايط دشوار اقتصادي و تحريمها كه بار توسعه را به سمت صنايعي انداخته كه از طبيعت بهرهبرداي ميكنند و هم به واسطه خروج بسياري از كارشناسان. گروه دوم يا كنار گذاشته شدهاند يا به واسطه محدوديتهاي مالي سراغ مشاغل ديگر يا مهاجرت رفتهاند، ضمن آنكه بعد از شش سال گروهي از آنها همچنان دربندند و جامعه محيط زيست در آرزوي آزاديشان.
يك كارشناس ديگر به جمع كارشناسان مهاجر ايران اضافه شد.گرچه برخي به اين پديده نگاه منفي ندارند و معتقدند اين گروه ميتوانند ما را با تجربههاي حفاظت در كشورهاي ديگر آشنا كنند اما هرچقدر هم كه به نيمه پر ليوان بنگريم باز جاي خالي اين كارشناسان در پاسگاههاي پارك ملي بهرامگور و قطرويه، توران، گلستان و... حس خواهد شد. كارشناساني كه در سختترين شرايط به عشق اين طبيعتشب و روز خود را در بيابانها و كوهستانهاي اين كشور گذراندند و وجب به وجب اين خاك را گشتند تا بدانند چطور به بهترين شكل از آن حفاظت كنند.