• ۱۴۰۳ شنبه ۶ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5633 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۲۹ آبان

در باب مادرانگي و كهنسالي

محمدحسن خدايي

محمدحسن خدايي

عروسك‌ها امكان فرارفتن از واقعيت زندگي روزمره هستند. آنها تخيل را بارور مي‌كنند و اجازه مي‌دهند فضاهاي تجربه ‌نشده به ميانجي حضورشان تجربه‌پذير شود. اين ياران هميشگي انسان‌ها از سپيده‌دمان تاريخ پا به عرصه وجود گذاشته و تا هم‌اكنون همراه ما بوده‌اند. امروزه آنان را در تبليغات تلويريوني، شوهاي نمايشي و كارزارهاي سياسي مشاهده مي‌كنيم كه فضاهاي تازه مي‌سازند و روايت‌ها را به پيش‌ مي‌برند و از ملال‌ و خشونت‌ جهان مي‌كاهند. بنابراين رابطه انسان و عروسك، تاريخي پر فراز و نشيب دارد و هيچ‌گاه منقطع نشده است. با اين اوصاف مي‌توان به نمايش عروسكي «مامان» پرداخت كه اين شب‌ها در سالن سايه مجموعه تئاتر شهر در حال اجراست. نمايشي مناسب بزرگسالان كه رابطه اين روزهای پرتلاطم والدين و فرزندان را مي‌كاود و طرح پرسش و مساله مي‌كند. الهام سلج محمودي در مقام نويسنده و كارگردان، تلاش دارد وابستگي متقابل يك مادر كهنسال و پسرش را روايت كند. رابطه‌اي كه حتي با مرگ و فقدان مادر ادامه يافته و بدل به رويابيني و كابوس‌وارگي زندگي پسر شده. پسر كه گويا همچنان در مرحله پيشااديپي با مادر است، امكان نمي‌يابد مستقل شود و حتي در سفر رفتن هم گرفتار وجدان معذب در قبال تنهايي مادر است.   نمايش «مامان» به خوبي وضعيت خانواده‌ مدرن امروزي را نشان مي‌دهد. در غياب فرزندآوري متناسب جامعه و با پير شدن هر چه بيشتر جمعيت، اغلب خانواده‌ها با مساله والدين كهنسال مواجه خواهند شد كه احتياج به مراقبت و نگهداري دايمي دارد. در نتيجه فرزندان مجبور هستند وظيفه اين مراقبت را بر دوش كشيده و حضور كمتري در فضاهاي اجتماعي داشته باشند. از ياد نبريم كه سپردن والدين كهنسال به نهاد اجتماعي چون «خانه سالمندان» همچنان مذموم است و نگهداري از والدين در دوران كهنسالي يك وظيفه اخلاقي براي فرزندان. پس جاي تعجب نخواهد بود كه پسر در نمايش «مامان» هيچ‌گاه نتواند مستقل شود و رابطه خويش را با مادر، به شكل طبيعي سامان دهد. تن مادر حتي با مرگ و غياب هم به‌ نوعي هويت‌بخش و معنادهنده زندگي پسر است مدام به صحنه بازمي‌گردد تا از حال و روز فرزندش آگاه شود.

 به لحاظ اجرايي «بازي‌دهندگان» نمايش، با مهارت توانسته‌اند حضور خويش را در خدمت ايده اجرايي كارگردان قرار دهند. به ديگر سخن، بدن بازي‌دهندگان بدل به قسمتي از بدن عروسك‌ها شده و حضورشان را باورپذيرتر كرده است. طراحي صحنه چنان است كه فضا به دو قسمت تقسيم شده و دو شكل از زندگي پسر بازنمايي شود. يك فضا مربوط است به زندگي مادر و فرزند و فضاي ديگر كه در انتهاي صحنه قرار دارد جايي‌ است كه يك سازه مربع‌شكل تعبيه شده تا دوري پسر از مادر را نمايان كند. سازه مربع‌شكل چرخان است و بي‌ثمر بودن كنش‌هاي پسر را نشان مي‌دهد. او هر چه بالاتر مي‌رود بيشتر سقوط مي‌كند و گرفتار ملال و سرخوردگي بيشتر مي‌شود. ساختار روايي نمايش «مامان» بر مبناي روان‌درماني شكل يافته است. در اين مسير وقتي از نسبت كنوني پسر با مادر پرسيده مي‌شود، پسر را مي‌بينيم كه به دو بدن تبديل شده است و دو گفتار متضاد را بر زبان مي‌آورد. يك گفتار مربوط است به بدن مثبت‌انديش و يك گفتار مربوط به بدن تلخ‌انديش. شايد ديالكتيك مابين اين دو وضعيت امكان رهايي و رستگاري را تا حدودي فراهم كرده باشد.
 در نهايت مي‌توان نمايش عروسكي «مامان» را اتفاقي مبارك از يك گروه همدل و بي‌حاشيه دانست كه با شيوه نمايش عروسكي و اجرايي خلاق و به‌اندازه، بار ديگر رابطه والدين و فرزندان را براي جامعه مطرح كند. محدوديت‌هايي كه فرزندان در نگهداري از والدين پا به سن گذاشته متحمل مي‌شوند امكان تحرك اجتماعي را از آنان تا حدود زيادي مي‌استاند. آينده بسياري از جوامع پيراموني چون ايران بر مدار اين وضعيت دشوار مي‌چرخد و ‌بايد در اين رابطه به تامل نشست و گفت‌وگو كرد. جايي كه مامان‌هاي مهربان و كهنسال در تنهايي و انزوا، انتظار حضور فرزندان را مي‌كشند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون