تركيه، دومين كشور سازنده سريال در جهان....
شاهپور محمدي
تركيه پس از امريكا بزرگترين سازنده سريال در جهان و صادركننده آن است تا جايي كه توانسته مردم كشور همسايه خود، يعني ايران را نيز به آثار توليدي خود جذب كند. سوالي كه مطرح ميشود اينكه چرا ايران نتوانسته است جايگاهي در دنياي سريالسازي در سراسر جهان براي خود ايجاد كند؟ چرا بايد جاي فرهنگ باعظمت ايران در دنيا خالي باشد؟ چرا سريالهاي تركي با دوبلههاي غيرحرفهاي در شبكههاي ماهوارهاي و با زيرنويس در VODها موفق شدهاند جاي خود را در ميان مردم جهان و حتي ايران باز كنند؟ زماني كه سينماي ايران در جهان بيشتر از تركيه شناختهشدهتر است و در بسياري از جشنوارههاي سينمايي دنيا از فيلم كوتاه گرفته تا فيلم بلند معمولا يك ايراني با فيلمش حضور دارد و در بسياري از موارد جايزه هم ميگيرد، چرا سريالهاي ايران از اين امر بيبهرهاند؟ اگر به سريالهاي تركي نگاه كنيم، ميبينيم كه در اين سريالها روي زيبايي جغرافيايي تركيه و بهخصوص استانبول تاكيد زيادي ميشود و تصاوير زيبايي از كشور ارايه ميشود. شكل متفاوتي از زندگي كه معمولا اشرافي است و خانههايي كه حتما خدم و حشم هم در آن وجود دارد. در اين سريالها تركيه در سطح مناسبي از رفاه نشان داده ميشود. در اين آثار به موضوع فقر هم عمدتا اشاره ميشود، اما نه فقري به پررنگي و سياهي فيلمهاي ايراني. فيلمهاي ايراني كه معمولا در جهان خوب ديده ميشوند با واقعيتهاي تلخي همراه هستند اما مخاطب نميتواند در مجموعههاي صد قسمتي شاهد چنين واقعيتهايي باشد و قطعا به دنبال جذابيت است؛ جذابيتي كه به هر شكل و روش ممكن كشور تركيه توانسته است به آن دست پيدا كند. شايد ساختار فرهنگي كشور ما اجازه ندهد فيلمسازان ايراني همانند تركيه عمل نموده و جذابيتهاي آنها را در آثار خود پياده كنند، اما قطع يقين با يكسري سازوكارها و ابتكار عملها ميتوان به دستاوردهاي مهمي نايل شد. مهم خواستن است. آيا ما در مسير خواستن قرار گرفتهايم تا بخواهيم درمورد نحوه حركت و رسيدن صحبت كنيم؟ آيا زمان آن نرسيده است كه نهاد رسانه ملي با كمك هنرمندان و نوابغ هنري اين كشور، به يك خيزش ملي در اين زمينه دست بزند؟
ما چه كمبودي در مقايسه با كشور تركيه داريم كه نميتوانيم با حمايت از صنعت سريالسازي به درآمد هنگفت ارزي دست پيدا كنيم؟ چرا حضور بخش خصوصي در اين زمينه پررنگ نيست و موانع دست و پاگير بر سر سريالسازي فاخر و انبوه در ايران برداشته نميشوند؟ يا هر از گاهي صرفا به توليدات مذهبي آن هم به صورت محدود بسنده ميشود؟ حتي گاه توليدات مصارف داخلي نيز با دليل و بيدليل توقيف ميشوند؟ و سالها طول ميكشد تا رفع توقيف آنها صورت گيرد. اگر روند فعلي سريالسازي محدود تغيير نكند و سرمايهگذاري كلاني در اين بخش صورت نگيرد، نميتوان توقع داشت سريالهاي ايراني به سطحي برسند كه دنيا را مجذوب خود كنند. متاسفانه ما هنوز در مسير فكر و انديشه به اين امور هم قرار نگرفتهايم چه برسد به برنامهريزي و عمل!! هشدار بر اين است كه هماكنون چه ما بخواهيم و چه نخواهيم سريالهاي تركيه در سبد خانوارهاي ايراني قرار گرفتهاند و بخش اعظمي از مردم نيز با الگوپذيري از فرهنگ اين كشور و مشاهده زندگيهاي لاكچري و رنگارنگ، به سمت آنها جذب شده و از فرهنگ غني خود روز به روز فاصله ميگيرند. به عبارتي مخاطبان اين سريالها در كشورهاي مقصد آنچه را ندارند در اين سريالها جستوجو ميكنند و كشور سازنده نيز با مطالعه و شناخت ذايقه مخاطب خود، به خوبي از اين خلأها به نفع خود بهرهبرداري ميكند. نكته ظريف و خطرناك فرهنگي كه ميبايست بدان دقت بيشتري شود. جا دارد مسوولان و سياستگذاران حوزه فرهنگ و رسانه كشور به اين موارد مهم ورود كنند و اجازه ندهند پتانسيلهاي فرهنگي و رسانهاي اين كشور به هدر و هرز رفته يا نقصانهاي موجود، روياي مهاجرت را در بين فرهيختگان و هنرمندان اين حوزه تشديد كند.مستندساز و منتقد