از لحاظ فوتبالي پرسپوليس شرايط ويژهاي ندارد
يحيي گلمحمدي، برود يا بماند؟
علي ولياللهي
ابتدا بياييد شرايط پرسپوليس را بررسي كنيم. هفت بازي پياپي بدون برد، فاصله گرفتن از رقبا در ليگ برتر، از دست دادن ليگ قهرمانان آسيا با شكست مقابل الدحيل در تهران و انبوهي از حواشي و مشكلات مديريتي و فني. اوضاع حسابي ناجور به نظر ميرسد، اينطور نيست؟ آيا راهحل آن تغيير در نيمكت تيم است؟
احتمالا از زمان آمدن برانكو، درست بعد از آنكه حميد درخشان جمله تاريخياش «اگر من مشكل پرسپوليس هستم همين فردا ميروم ببينم مشكلات تيم حل ميشود» را گفت و رفت و واقعا مشكلات سرخها برطرف شد، اين بزرگترين دوره ناكامي پرسپوليس است. در سالهاي گذشته هرگز پرسپوليس اين مدت طولاني در سراشيبي سقوط نبوده است. حتي فصل قبل كه تا يك قدمي از دست دادن جام هم رفت ولي در نهايت با كسب سهگانه داخلي به كارش پايان داد.
بزرگان ميگويند مواجهه با شرايط جديد اقدامات جديد ميطلبد ولي با تمام اين تفاسير آيا واقعا شرايط سرخها خيلي ويژه و عجيب است؟ آيا به خاطر يك دوره موفقيت طولاني هواداران فراموش كردهاند كه ذات فوتبال به چه صورت است؟ آيا قرار است تصور كنيم چون هوادار يك تيم هستيم بايد فقط ببرد، چون ما طرفدارش هستيم؟
برگرديم به دو فصل قبل. جايي كه استقلال فرهاد مجيدي در ليگ يكهتازي ميكرد. آبيها فاصلهشان با پرسپوليس را زياد كرده بودند و بعد از دربي يك-يك در بازي برگشت تقريبا مسجل شده بود پرسپوليس ديگر قهرمان نميشود. اتفاقا آن زمان هم پرسپوليس درگير حواشي بيشماري بود. قهر و آشتيها، اخبار رختكن، درگيري بين مديران و كادرفني و چيزهايي از اين دست از اردوگاه سرخها به گوش ميرسيد. نتيجه آن وضعيت اين شد كه از همان اواخر فصل تا زماني كه ليگ به اتمام رسيد و فصل نقل و انتقالات آغاز شد، رسانهها و كارشناسان زيادي از لزوم خداحافظي پرسپوليس با يحيي گلمحمدي گفتند. هواداران زخمخورده قهرماني بدون شكست رقيب سنتي را هم در شبكههاي اجتماعي در خروج از باشگاه نشان كادرفني ميدادند.
اگر آن زمان كه هواداران بابت قهرمان نشدن تيم احساس ميكردند آسمان به زمين آمده و بايد هر چه زودتر نيمكت پرسپوليس دچار تغيير شود، اين اتفاق افتاده بود چه ميشد؟ معلوم نيست! شايد مربي بعدي ميآمد و فصل گذشته تيم را قهرمان ميكرد و شايد هم ناكام ميماند. اما يحيي ماند و تيم را قهرمان ليگ، جام حذفي و سوپرجام كرد. اين فكت غيرقابل تغيير است.
اين يعني چه؟ يعني تصميمات هيجاني مخصوصا موقع شكستهاي مقطعي هيچ كمكي به آينده تيم نميكند. يعني آن كسي كه بايد براي آينده تيم تصميم بگيرد، مديران باشگاه هستند نه رسانهها، كارشناسان بيرون از باشگاه يا هواداران با همه احترامي كه دارند و بايد داشته باشند.
شرايط پرسپوليس سخت است ولي به هيچ عنوان ويژه نيست. يعني با تمام تلاشي كه عدهاي براي بزرگ كردن حذف پرسپوليس از ليگ قهرمانان آسيا يا عقب افتادن در ليگ انجام ميدهند، اين چيزي نيست كه براي نخستينبار رخ داده باشد. تقريبا همه تيمهاي بزرگ در مقاطعي دچار افت ميشوند و پرسپوليس اتفاقا تجربيات بيشتري در اين زمينه دارد، چون در فوتبال ايران ثبات داشتن در كسب موفقيت بسيار سخت است و تيمهاي كمي در طول حداقل حيات ليگ برتر چنين چيزي را تجربه كردهاند.
بنابراين مهمترين چيزي كه اين روزها باشگاه پرسپوليس به آن نياز دارد، تامل و كمي آرامش است. هر تصميمي قرار است اتخاذ شود بايد بعد از اين تنفس كوتاهمدت باشد. اگر قرار است تغيير و تحولي در باشگاه رخ دهد چه در راس مديريت و چه در كادرفني بايد با صبر و حوصله انجام شود. هرگونه تصميم عجولانه ميتواند عواقب پيشبيني نشدهاي براي باشگاه به دنبال داشته باشد و شرايط را به مرحله غيرقابل بازگشت برساند.
پرسپوليس دو بازي حساس در ليگ پيشرو دارد. اول بايد به مصاف هوادار برود و بعد در دربي با رقيب سنتي روبهرو شود. برخي ميگويند اين آخرين فرصت يحيي گلمحمدي براي ادامه كار در پرسپوليس است و اگر از اين دو بازي نتيجه نگيرد عذرش خواسته ميشود. خبرهايي هم از مذاكره مديران باشگاه با برانكو به گوش ميرسد كه البته نه تاييد شده و نه تكذيب. براي حفظ آن آرامشي كه در بالا گفته شد نياز است باشگاه بلافاصله در اين مورد موضعگيري كند و بگويد هيچگونه اولتيماتومي به سرمربي تيم نداده و نخواهد داد. اصلا اولتيماتوم به كسي كه هنوز شش ماه از كسب سهگانهاش نگذشته چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ اگر باشگاه به صورت منطقي نتيجه گرفته ديگر نميتواند با گلمحمدي كار كند و اعلام كند در غير اين صورت يك هفته يا دو هفته وقت دادن تغييري به وجود نميآورد. يحيي گلمحمدي در چهار سال اخير سه قهرماني ليگ، يك نايب قهرماني، قهرماني جام حذفي، دو قهرماني سوپرجام و يك حضور در فينال آسيا را تجربه كرده است. البته كه هيچ كدام از اينها به معناي حضور مادامالعمر يا لايتغير يك مربي روي نيمكت يك باشگاه نيست. ولي نياز است كه در مواجهه با شرايط پيشآمده اين موارد هم در نظر گرفته شود. يحيي با هر متري در پرسپوليس دوران موفقي را پشت سر گذاشته است و اتفاقا چند بار در شرايط مشابه امروز قرار گرفته و نشان داده توانايي خروج از آن را دارد.
در اين بين تنها چيزي كه باقي ميماند، حرف و حديثها و شايعاتي است كه در مورد فشار روي يحيي گلمحمدي از بيرون فوتبال به گوش ميرسد. از اينكه برخي نميخواهند يحيي گلمحمدي در پرسپوليس بماند و همانطور كه عذر كريم باقري را خواستند، ميخواهند سرمربي سرخها را هم خانهنشين كنند. اگر اين داستان صحت داشته باشد تمام بحثهاي بالا بيدليل است و در نهايت همان دستهاي پشت پرده تصميم نهايي را خواهند گرفت. در جايي كه ديگر بحثي از فوتبال باقي نميماند.