• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5649 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۸ آذر

مخالفان طالبان صدايي واحد ندارند

نجيب بارور، شاعر و نويسنده افغان در گفت‌وگو با «اعتماد» ضمن اشاره به چند صدايي حاكم بر افغانستان بر تعريف راه‌حلي بومي جهت خروج از بحران كنوني تاكيد داشت و بر اين باور است كه ايران از پتانسيل بالا براي كمك به مردمان افغانستان و زمينه‌سازي جهت پايان دادن به نقش‌آفريني نيروهاي بيگانه برخوردار است.

نشستي در شهر دوشنبه، پايتخت تاجيكستان با حضور امير اسماعيل‌خان، يكي از رهبران مقاومت ملي هرات برگزار شد. يكي از غايبين اين نشست احمد مسعود بود. همزمان نيز نشستي در وين برگزار شد كه براي اولين‌بار، طرف‌هاي گفت‌وگو توانستند در باب نقشه راهي براي گذار از حكومت طالبان به اجماع دست يابند. با توجه به چندصدايي حاكم بر افغانستان، اجماع نظر در اين نشست را چگونه تحليل مي‌كنيد؟ آيا نشست دوشنبه و نشست وين در امتداد يكديگر تعريف شدند، يا دو نشست جداگانه هستند؟

كنفرانس امنيتي هرات كه طي سال‌هاي متمادي در هرات، كابل و ساير شهرهاي افغانستان برگزار مي‌شد، در سال جاري با ابتكار عمل داوود مراديان، رييس سابق مركز مطالعات استراتژيك وزارت امور خارجه افغانستان سازماندهي شده است. به دليل سلطه طالبان بر افغانستان و نبود امكانات، اين كنفرانس امسال در دوشنبه، پايتخت تاجيكستان و در وين، پايتخت اتريش برگزار شد. اگرچه نشست وين با نشست دوشنبه ارتباطي ندارد، اما هر دو بر مبناي يك محور تعريف شدند. با اين همه، نكته قابل توجه اين است كه از همان آغاز، كنفرانس هرات نشستي مدني بوده است. اما از زمان بازگشت طالبان، بالاخص در دو نشست اخير، بسياري از مخالفان طالبان نيز در اين گردهمايي حضور داشتند، از همين رو براي اولين‌بار شاهد بوديم كه اين كنفرانس از قالبي مدني و آكادميك، به محلي براي ميزباني از جريان سياسي خاصي از مخالفان طالبان تبديل شد.

گزاره‌هايي در باب گردهمايي وين قابل تامل است؛ نخست، تركيب اين نشست كه نسل جوان را در برمي‌گرفت كه مي‌توان در راس آنها به احمد مسعود، رهبر جريان مقاومت اشاره كرد. علاوه بر اين، برخلاف نشست دوشنبه كه مخالفان اصل را بر تقابل نظامي با طالبان قرار داده بودند، در نشست وين بر تعامل و گفت‌وگو با طالبان تاكيد شد. آيا مي‌توان گفت كه عدم حضور جريان‌هايي چون جبهه آزادي به واسطه مخالفت‌شان با رويكرد حاضران در نشست وين بوده است؟

زماني كه گفتم در اين نشست از جريان خاصي از مخالفان طالبان دعوت شده، منظورم همين بود. حاضران نشست وين اكثرا از حاميان جمهوري بيست‌ساله افغانستان بودند كه پس از اشغال امريكا تشكيل شد كه از آنها مي‌توان به چهره‌هاي پارلماني و دولتي سابق اشاره كرد. از طرفي، در مخالفت با طالبان فقط يك جبهه وجود دارد. اين مردم افغانستانند كه مخالف طالبانند. ساختارهايي مانند جبهه مقاومت و جبهه آزادي نمي‌توانند منعكس‌كننده مخالفت مردم باشند. بنابراین ما درگير پراكندگي گفتماني و اختلاف بين جريان‌هاي مخالف طالبان هستيم كه باعث سردرگمي مردم شده است.

در رابطه با نقشه راهي كه در اين نشست وين در باب آن اجماع حاصل شده، اين سند تا چه اندازه‌اي منعكس‌كننده خواست مردم افغانستان است؟

به نظرم تاكنون هيچ نقشه راهي تصويب نشده و وجود ندارد. با توجه به پراكندگي گفتماني، اجماعي نيز در مورد چگونگي ابراز مخالفت عمومي مردم افغانستان عليه طالبان به دست نيامده و راهكار مقابله با اين گروه همچنان در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. متاسفانه، برادران‌مان در جبهه مقاومت كه ما نيز بخشي از همين گفتمان هستيم، نتوانسته‌اند مسيري تعيين كنند كه به نتيجه‌اي ثمربخش و زودهنگام برسد.

يعني سندي كه از آن تحت عنوان « نقشه راه» ياد مي‌شود، جنبه نمادين دارد؟

هيچ‌كدام از جريان‌هاي مقاومت برنامه‌اي در برابر رفتار با طالبان ارايه نداده‌اند. پس مشخص نيست كه آيا مي‌خواهيم با توسل به نگاه شرقي و بومي با طالبان مذاكره كنيم يا مي‌خواهيم با اين گروه بجنگيم؟ با اين همه بايد گفت، امكان گفت‌وگو با طالبان وجود داشت، چنانچه ما روشنفكران نيز در همان اول تاكيد كرديم كه وقتي تغييرات گسترده جهاني رخ مي‌دهد، راهي جز مفاهمه و مذاكره وجود ندارد.جنگ يعني برادركشي. خارجي‌هايي كه جنگ‌افروزي مي‌كنند در كشورهاي خود در امنيت كامل بوده و اين ماييم كه مجبور مي‌شويم با برادران پشتو، هزاره، ازبك و تاجيك خود بجنگيم.

با توجه به دو چالشي كه ذكر كرديد، يعني چندصدايي و كثرت‌گرايي و عدم وجود نقشه راه يا نقشه جنگ، آينده سياسي افغانستان را چگونه ترسيم مي‌كنيد؟آيا نهادهاي بين‌المللي يا كشورهاي همسايه افغانستان، مانند ايران، تاجيكستان و پاكستان مي‌توانند در فرآيند گذار احتمالي از طالبان نقش‌آفريني كنند؟

نمي‌توان از كشورهايي مثل تاجيكستان كه در حوزه نفوذ روسيه در آسياي ميانه قرار دارند، انتظار زيادي داشت؛ چرا كه استقلال عمل كافي نداشته و پيرو سياست‌هاي مسكو هستند. اما به نظرم ايران، به عنوان بازيگري كليدي در خاورميانه اين پتانسيل را دارد تا مساله افغانستان را مساله خودش بداند. براي ايران، مساله افغانستان از گفتمان‌هاي مبارزاتي و جهادي سرچشمه مي‌گيرد. امروزه طالبان با مجاهدان افغانستان دشمن است؛ مجاهديني كه از اقوام غيرپشتون و شيعي‌مذهبند. بنابراين اگر ايران بخواهد، مي‌تواند كه مساله سياسي افغانستان را حل كند.اما گروه‌هاي مخالف طالبان كه به كشورهاي خارجي گرايش و وابستگي داشته و در نشست‌هاي خارجي شركت مي‌كنند، مسير درستي را پيش نگرفته‌اند. در بيست و دو سال پيش، در كنفرانس شهر بُن آلمان، افغانستان را بر اساس قوميت و زبان تقسيم كردند كه مايه سرافندگي بيست‌ساله كشور شد. امروز نيز هر كنفرانس ديگري كه خارج از منطقه برگزار شود، به همين سرنوشت محكوم خواهد بود.

نقش و سياست ايران در ارتباط با افغانستان در دوران بازگشت طالبان به قدرت را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

ايران تمايل گفتماني و فرهنگي با مخالفان طالبان دارد. اين مساله نه از امروز، بلكه از گذشته چنين بوده است. زماني سردار قاسم سليماني در كوهپايه‌هاي هندوكش با نيروهاي افغانستان عليه خارجي‌ها جنگيد. ما با ايراني‌ها در يك جنگ هم‌سنگر بوده‌ايم. ما با ايران اشتراك‌هاي زباني، فرهنگي و ريشه‌اي زيادي داريم. شايد ايران در كوتاه‌مدت تعامل با طالبان را انتخاب كند ولي قطعا با توجه به مشتركات گفتماني با افغانستان، طالبان نمي‌تواند در درازمدت چنين رابطه‌اي با ايران داشته باشد.و اگر امروز شاهد همكاري تهران طالبان هستيم، به اين خاطر است كه اين گروه به يك واقعيت جغرافيايي در منطقه تبديل شده و بر افغانستان تسلط دارد. اما تهران با گروه‌هاي مقاومت نيز در ارتباط است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون