• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5649 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۸ آذر

اهرم‌هاي نسل جوان براي عبور از بحران طالبان

حفيظ منصور، عضو ارشد جبهه مقاومت افغانستان در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد، ضمن ريشه‌يابي چرايي چند صدايي مردم افغانستان، بر اين باور است كه نسل جوان اين كشور به واسطه مولفه‌هايي متعدد ظاهرا تلاش دارند تا از كثرت‌گرايي تاريخي حاكم بر اين كشور عبور كرده و چارچوبي واحد تعريف كنند كه در قبال حقوق‌شان تعريف شده باشد.

 

يكي از نشست‌هاي اپوزيسيون افغانستان يا همان مخالفين طالبان در دوشنبه پايتخت تاجيكستان برگزار شد اما آن اجماع نظري كه مد نظر بسياري بود حاصل نشد، شما دليل اين تفرقه و چندصدايي از لحاظ تاريخي، قوميتي يا مذهبي را در چه مي‌بينيد.

نشستي كه در دوشنبه برگزار شد در امتداد نشست‌هايي بود كه پيش‌تر در هرات برگزار مي‌شد. عمده كساني كه به نشست دوشنبه دعوت شدند و حضور داشتند سياستمداران و كساني بودند كه در ميدان فعاليت سياسي نبودند، به بياني ديگر، اعضاي نشست غالبا روشنفكران، نظريه‌پردازان و اساتيد دانشگاه بودند. در چنين گردهمايي هم كاملا طبيعي است كه ديدگاه‌هاي متفاوت بيان شود؛ چون اين نشست تصميم‌گيرنده نيست بلكه قصد كمك با بيان ديدگاه‌ها و نظرات براي آينده‌اي بهتر را دارد.

با اين حال، در همين گردهمايي ما شاهد يك واگرايي يا چندصدايي هستيم.

درست است، نظامي كه در افغانستان داشتيم از هم پاشيده و بسياري فرار كردند به كشورهاي مختلف و ما هنوز به خود نيامديم و بايد زمان بگذرد تا هماهنگي‌هاي لازم صورت بگيرد. همه ما چه آنهايي كه به واشنگتن چه ايران يا دوشنبه پايتخت تاجيكستان يا مكان‌هاي ديگر پناه بردند، در گذشته نيز درگير قوم‌گرايي يا مذهب گرايي و مسائل تفرقه‌آميز ديگري بوديم كه تا به امروز هم دامنگير ما است. در ساختاري كه ما داشتيم با اينكه به عنوان جمهوريت شناخته مي‌شد اما قوم‌گرايي و برتري‌خواهي‌ها بيداد مي‌كرد، كرسي‌هاي وزارت‌خانه‌ها هم بر اساس تعلقات قومي تقسيم‌بندي شده بود، در ميان كارمندان و نخبگان كشور، با اينكه در كنار هم در يك مكان كار مي‌كردند، ذهنيت‌ها و قلب‌ها به يكديگر نزديك نبود.

مي‌توانيم اين مشكل را ناشي از يك جبر جغرافيايي ببينيم؟

بله، جبر جغرافيايي از اين لحاظ بود كه هر كدام از ما در يك قوم و مكان متفاوت به دنيا آمده بوديم و توان اين را نداشتيم كه يك گفتمان مشترك داشته باشيم. افغانستان فقط ۱۰۴ سال است كه تشكيل شده و ما فقط در مقابل تهاجم دشمن خارجي اتحاد داشتيم و بعد از بيرون كردن آنها مشكلات قومي ما از سر گرفته مي‌شد.

زماني كه امريكا حمله كرد يك پروژه ملت‌سازي را مدنظر داشته كه البته شكست خورد ولي در آن زمان كه طالبان هم هيچ قدرت را در اختيار نداشت اين چندصدايي به اين شكل عريان و آشكار نبود.

اولا امريكايي‌ها حضورشان بر اساس توافق بين‌المللي با سازمان ملل حاصل شده بود، سازماني كه تمام كشورهاي جهان اعم از همسايه‌هاي عزيز ما در آن هستند. تمام همسايه‌هاي ما از آمدن نيروهاي امريكايي به افغانستان استقبال كردند به عنوان‌مثال آقاي ظريف كه نماينده جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل بود نيز از شرايط آن بازه زماني استقبال كردند. در منطقه هم يك استقبال گرمي از حضور امريكايي‌ها صورت گرفت يا اين باور وجود داشت كه نظاميان امريكايي براي نابودي گروه‌هاي تروريستي كافي هستند كه اين ديدگاه رفته، رفته تغيير كرد. در آن زمان هم البته چندصدايي هم بود و قانون اساسي و جايگاه مذاهب و تقسيم قدرت را تحت شعاع قرار داد. ولي علت آشكار نبودن چند صدايي تا حدي به اين دلايلي بود كه بدان‌ها اشاره كردم.

اين اشكالات تا بازگشت طالبان و ترك اشرف غني هم در افغانستان ادامه‌دار بود؟

بله. در كشور نيروهاي امنيتي، پليس، وزرا و كارمندان‌شان بر اساس قوميت‌ها تقسيم‌بندي مي‌شدند. خليل‌زاد به دليل پيشينه‌اش و اينكه از قوم پشتون بود، نقش موثري در تشكيل قدرت داشت؛ در نظام رياستي كه پس از حمله امريكا به وجود آمد اين مساله مطرح شد كه رييس بايد از پشتون‌ها باشد، بقيه معاونين هم نقشي نمادين داشتند. اين يكي از مسائلي بود كه به اختلافات قوميتي دامن مي‌زد.

نكته دوم بحث زبان بود مخصوصا مسائلي كه در قانون اساسي مطرح شد كه به دنبال ملي‌سازي زبان پشتو بود؛ زباني كه متعلق به يك قوم است و زبان اكثريت يا تاريخي هم نيست كه بر آن تاكيد كردند. اين نكته دوم هم توسط خليل زاد در زمان حضور امريكايي‌ها مطرح شده بود.

نكته سوم ساختار قدرت بود كه تمام قدرت اجرايي در دست رييس‌جمهور بود و حتي در انتخاب شهردار يك شهر كوچك هم قدرت انتخاب داشت و نظر مردم هيچ جايگاهي در اين نظام متمركز نداشت. اين سه عيب اصلي در دستگاه دولتي بود كه فساد را در سيستم دولتي به وجود آورد كه روز به روز هم عميق‌تر شد.

برگرديم به نشست دوشنبه پايتخت تاجيكستان، چهره برجسته اين نشست اسماعيل خان بود كه رهبر گروهي است در هرات و چهره غايب آن نيز احمد مسعود بود. با توجه به ارزيابي‌ نهادهاي غربي از آقاي احمد مسعود كه او را به عنوان رهبر آينده و كسي مي‌دانند كه مي‌تواند با محبوبيت بالاي خود به خصوص در بين جوانان، قدرت را در اختيار داشته باشد، عدم حضور ايشان چه پيامي داشت؟

معلوم نيست اين محبوبيت بالا در كدام نظرخواهي معتبري درج شده ولي در هر صورت براي ما خوشايند است چون رييس ما است ولي عدم حضورش مشكلي ايجاد نخواهد كرد، خود اسماعيل خان كه حاضر بود نيز يكي از بزرگان ما و چهره‌هاي جبهه مقاومت ملي افغانستان است. حضور ايشان براي بيان ديدگاه مقاومت كافي است البته چهره‌هاي بسياري كه خيلي مطرح نبودند نيز حضور داشتند و ما از اين جهت احساس خلأ نمي‌كرديم.

با توجه به اينكه احمد مسعود ميراث‌دار پدرشان يعني احمد شاه مسعود هستند، با در نظر گفتن چالش‌هايي كه از لحاظ زباني، قومي يا مذهبي وجود دارد، احمد مسعود از چه طريقي مي‌تواند از اين شكاف‌ها عبور كرده و به هدفي كه بايد برسد؟

دو عنصر جديد در ميان مردم افغانستان مطرح شده كه اگر توفيقي نصيب احمد مسعود بشود قطعا به دليل همين دو مساله است. اولي تجربه تاريخي تلخ مردم افغانستان است كه به آنها كمك كند تا بتوانند بهتر فكر و راه‌هاي دوستي و همدلي را زودتر پيدا كنند.

نكته دوم كه در اين نشست هم مشخص بود، شما مي‌بينيد كه ما شاهد حضور نسل جديدي در عرصه سياست افغانستان هستيم كه اينها از لحاظ سن و سال با احمد مسعود نزديكي دارند، از همين رو شخصيت‌هاي معروف بزرگ و قديمي را در نشست‌هاي مختلفي كه برگزار شده مثل نشست مسكو يا دوشنبه پايتخت تاجيكستان نمي‌بينيم.

با توجه به دو عنصري كه فرموديد برنامه احتمالي احمد مسعود براي عبور از اين بحران‌ها چه خواهد بود؟

مساله تقابل دو روايت است، يك روايت تاريخي كه در آن تك‌صدايي و استبداد موج مي‌زند كه توسط سياست‌مدارهاي قوم پشتون و به دليل حضور امريكايي‌ها ارايه شده و در نهايت به يك ناكارآمدي گسترده ختم شد. طرف ديگر يك روايت كثرت‌گرايانه دارد، روايتي كه در چارچوبش پيروان همه مذاهب و زنان داراي حقوق مشخصي هستند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون