صداي دردمندان
حسن لطفي
يكي از داوران جشنواره سينماي حقيقت در اختتاميه اين جشنواره از فيلمسازان سينماي مستند درخواست كرد صداي دردمندان باشد. درخواستي كه مثل خيلي از پيشنهادات خوب ديگر عالي است. چه چيزي بهتر از نقش انسان در كاهش دردها و آلام ديگران؟ البته اين درخواست، تازه نيست و سالهاي درازي است كه تكرار ميشود. نمونهاش فيلم خانه سياه است، فروغ فرخزاد است كه سازندهاش آن را با نريشن تاثيرگذاري شروع ميكند. گفتهاي كه حكايت از زشتيهاي فراوان دنيا دارد، زشتيهايي كه اگر چشم بر آن ببنديم، بيشتر هم ميشود. چشم بستني كه فقط مربوط به هنرمندان نيست. بيگمان هر كس كه وسيله ارتباطي براي بيان اين زشتيها دارد نبايد كوتاهي كند. اما نكته مهم فقط اين بيان و نشان دادن زشتيها نيست. اگر كسي جلوي بيان هنرمند، كنشگر اجتماعي، سياستمدار، روزنامهنگار و... را هم نگيرد و او صداي بلند دردمندان و رنجكشان هم بشود تازه در ابتداي راهحل مسالهاي هستيم كه پاسخش فقط با طرح سوال داده نميشود. دهاني كه فرياد ميزند، فيلمي كه زشتيها را نشان ميدهد، شعري كه واگويه دردها ميشود و گزارشي كه از زخمهاي عميق نشسته بر پيكر جامعه ميگويد، زماني ارزشمند ميشود كه از دردها، رنجها و زشتيها بكاهد. كاستني كه نيازمند ارادهاي بيرون از افراد دردمند و رنج كشيده و كسي است كه صداي بلند و رساي آنها شده است. به پذيرش و برنامهاي اجرايي از سوي كساني دارد كه در به وجود آوردن اين شرايط نقش دارند يا در مقام و موقعيتي نشستهاند كه قرار بوده دردزدا و رنجگير باشند. انتظار پذيرش و تغيير در مورد اوليها (باعث و باني درد و رنج) در خوشبينانهترين حالتش نيازمند شرايطي مثل فيلمهاي سطحي سينماي هند هستيم. منظورم فيلمهايي است كه آدم بد فيلم در پايان تغيير ميكند و همه چيز گل و بلبل ميشود. در مورد دوم (پذيرش و تلاش متوليان امور) اما امكانش بيشتر است. خصوصا اگر حرف و عمل يكي شود .اگر زشتيها را لاپوشاني نكنند و به جاي پذيرش دردها و رنجها توجيهكننده شرايط دردآور و رنجساز نباشند. اگر..... اينها را ننوشتم تا كسي گمان كند نبايد صداي رساي دردمندان و دردكشان باشيم. خواستم گفته آن داور، فيلمساز را تكميل كنم و به كساني كه مخاطب صداهاي فريادزننده دردها هستند، بگويم گوشتان را براي شنيدن اين صداها باز بگذاريد و ...... بگذريم كاش ميشد با حرف و درخواست باعث كاهش دردها و آلام و زشتيها شد.