شوهركشي با همدستي سه نفر ديگر
پروندهاي كه با گذشت 10 سال به خاطر فرا رسيدن روز مادر بسته و قاتل آن توسط دختر مقتول بخشيده شد
3نفر كه با همدستي زني، شوهر او را به قتل رسانده و هر سه به قصاص محكوم شده بودند، 10سال پس از جنايت به مناسبت روز مادر از سوي تنها فرزند مقتول بخشيده شدند.
ساعت2 و 30 دقيقه بامداد هفتم آذرماه 1392 به كلانتري171 شهيد مصطفي خميني در حوالي بهشت زهرا خبر رسيد كه پيكر بيجان مردي ميانسال در حوالي روستاي قلعهنو كشف شده است. مقتول لباس بيرون از خانه به تن داشت اما كفش به پايش نبود و بررسي متخصصان پزشكي قانوني نشان ميداد حدود 7ساعت از مرگ او ميگذرد. روي گلوي مقتول آثار شيار وجود داشت و بر بدنش نيز جراحات متعدد به چشم ميخورد. از سويي هيچگونه اوراق هويتي همراه مقتول نبود و مجموع تحقيقات انجامشده حاكي از اين بود كه او در جاي ديگري به قتل رسيده و جسدش به آنجا منتقل شده است.
در شرايطي تحقيقات براي شناسايي هويت مرد ميانسال ادامه داشتكه زني نزد ماموران رفت و اعلام كرد شوهرش از چند روز قبل به شكل عجيبي مفقود شده است. او به ماموران گفت: «شوهرم براي خريد سيگار از خانهمان بيرون رفت اما ديگر برنگشت. بعد از آن هرجايي را كه گمان ميكردم ممكن است شوهرم به آنجا رفته باشد جستوجو كردم و با دوستان و آشنايانش تماس گرفتم اما هيچكس از او اطلاعي نداشت.»
او همچنين درباره قتل شوهرش گفت: «شوهرم سرش به زندگي خودش بود و با هيچكس اختلاف يا درگيري نداشت و نميدانم چهكسي او را به قتل رسانده و تنها فرزندمان را يتيم كرده است.»
حرفهاي همسر مقتول، رسيدگي به اين پرونده را پيچيدهتر كرد. همانطور كه او گفته بود تحقيقات نشان ميداد كه مرد ميانسال با هيچكس اختلافي نداشته و در اين شرايط معلوم نبود چه كسي و با چه انگيزهاي او را به قتل رسانده است تا اينكه كارآگاهان به نخستين سرنخ دست پيدا كردند. سرنخي كه انگشت اتهام را به سوي همسر مقتول نشانه ميگرفت. تحقيق از همسايهها نشان ميداد كه اين زن و شوهر مدتها بود كه با يكديگر اختلاف و كشمكش داشتند. حتي شواهد به دست آمده حاكي از آن بود كه اين زن به دور از چشم شوهرش با مردي غريبه ارتباط دارد و ممكن است همين ارتباط پنهاني انگيزهاي براي جنايت باشد. در اين شرايط بود كه همسر مقتول به عنوان نخستين مظنون بازداشت شد.
اين زن وقتي تحت بازجويي قرار گرفت حرفهاي همسايهها را انكار كرد اما در ادامه وقتي فهميد كارآگاهان به اسرار رابطه مخفيانه او پي بردهاند پشت پرده قتل شوهرش را برملا كرد. او گفت: «شوهرم مرد بداخلاقي بود و مدام من را كتك ميزد. ميخواستم از او طلاق بگيرم اما طلاقم نميداد تا اينكه يك روز وقتي دخترم را به مدرسه ميبردم در راه با مردي آشنا شدم و از آن روز به بعد او را ميديدم. من سفره دلم را برايش باز كردم و از رفتار شوهرم گفتم و از او خواستم كه شوهرم را تنبيه كند. او هم قبول كرد و يك شب با برادرش و دوست او كه هر دو نوجوان بودند به خانهمان آمدند. قرار بود آنها شوهرم را كتك بزنند اما آنها او را به قتل رساندند.»
زن مقتول در اعترافاتش گفت: «من كليد خانه را به آنها داده بودم. يك روز كه شوهرم در خانه خواب بود آنها وارد شدند. 2پسر نوجوان دست و پاي شوهرم را گرفتند و مرد جوان يك زيرشلواري را دور گردن او پيچيد و آنقدر كشيد تا شوهرم به قتل رسيد و در نهايت جسد را از خانه بيرون بردند و در جايي خلوت رها كردند.»
به دنبال اعترافات اين زن3متهم به قتل دستگير شدند و به جنايتي كه مرتكب شده بودند اعتراف كردند. در اين شرايط بود كه 2پسر نوجوان به اتهام معاونت در قتل به حبس محكوم شدند و متهم اصلي به قصاص محكوم شد. با گذشت مدتي از صدور اين حكم2 پسر نوجوان كه تا آن زمان در كانون اصلاح و تربيت نگهداري ميشدند سنشان از 18سالگي گذشت و به زندان بزرگسالان انتقال يافتند. شرايط زندان طوري بود كه آنها در آنجا درخواست اعاده دادرسي كردند و پروندهشان بار ديگر در ديوان عالي كشور بررسي شد.
قضات عاليرتبه ديوان عالي كشور در جريان بررسي محتويات پرونده به اين نتيجه رسيدند كه 2پسر نوجوان نيز به اندازه متهم اصلي گناهكار هستند و اتهام هر 3نفر آنها مباشرت در قتل است. در اين شرايط پرونده بار ديگر به دادگاه كيفري يك فرستاده شد و در دور تازه محاكمه، قضات دادگاه هر سهنفر را گناهكار تشخيص داده و به قصاص محكوم كردند. اين راي مدتي بعد در ديوانعالي كشور مهر تاييد خورد و براي اجرا به شعبه چهارم اجراي احكام دادسراي امور جنايي فرستاده شد. در اين مدت يكي از متهمان كه با قرار وثيقه آزاد بود به تركيه گريخت و تلاشها براي دستگيرياش آغاز شد تا اينكه يكسال بعد وقتي او به ايران برگشته بود دستگير شد.
تنها ولي دم مقتول، دخترش بود. او براي اجراي حكم قصاص 3نفر به اتهام قتل پدرش بايد تفاضل ديه قاتلان را پرداخت ميكرد، بنابراين با تلاش زياد توانست اين پول را فراهم كند و همهچيز براي اجراي حكم آماده بود، اما دختر مقتول نهم دي ماه تصميم تازهاي گرفت، به دادسراي جنايي رفت و وقتي در برابر قاضي كرمانينژاد قرار گرفت، گفت كه تصميم گرفته بهخاطر نزديك بودن روز مادر از قصاص قاتلان پدرش صرفنظر كند و آنها را ببخشد. به اين ترتيب او رضايتنامه را امضا كرد تا پرونده اين جنايت پس از 10سال با بخشش بسته شود.