• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5669 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۳ دي

خونه مادربزرگه مفيدتر است يا دايانا و روما؟

غزل حضرتي

براي ما دهه شصتي‌ها، خونه مادربزرگه، برنامه‌اي جذاب با آهنگ و شعري قشنگ، با شخصيت‌هاي زياد و متنوع، از جذاب‌ترين برنامه‌هاي كودكي‌مان بود. صداپيشه‌ها همه كاربلد حوزه كودك بودند، داستان هم قشنگ بود و با وجود دكور بسيار ساده و ابتدايي برنامه، جذابيتش براي ما كم نمي‌شد. 
وقتي مي‌خواستم براي پسرانم در سن پايين كارتوني بگذارم، چند كارتون ايراني قديمي دانلود كرده بودم و همان‌ها را مي‌گذاشتم تا به خاطر رنگ و سرعت تصاوير چشم‌شان اذيت نشود. پسران من برخلاف هم‌سن و‌سالان‌شان كه داشتند باب‌اسفنجي را روزي 10 بار مي‌ديدند، عاشق مخمل‌ شده بودند. مخمل؛ گربه غرغرو و عزيزكرده مادربزرگه، هميشه در حال چرت زدن روي ايوان خانه بود و شده بود دشمن درجه يك خانواده آقا حنايي، مخصوصا جوجه‌هاي پرانرژي اين خانواده كه لحظه‌اي اجازه استراحت وسط روز به او نمي‌دادند.
همينطور كه بچه‌ها بزرگ مي‌شدند، از خانه مادربزرگه و هادي هدي و آقاي حكايتي گذر كردند و كارتون‌هاي محبوب‌شان شد پپا پيگ و كوكوملون و در نهايت رسيدند به دايانا و روما؛ خواهر و برادري آلماني امريكايي كه 9 و 11 ساله‌اند و كانالي دارند در يوتيوب با 117 ميليون دنبال‌كننده. دايانا، دختربچه‌اي بلوند با موهايي بلند است كه در هر اپيزود حداقل 3 لباس عوض مي‌كند، اتاقي دارد شبيه اتاق شاهزادگان، عروسك‌هايي كه مثل فروشگاه اسباب‌بازي فروشي، رديف چيده شده و روما، برادر بزرگ‌تر او، نيز در همين حال و هوا زندگي مي‌كند. آخرين مدل اسباب‌بازي‌ها را در اتاقش دارد، تختش يك فراري قرمز است، سر و شكلش، رديف ماشين‌هاي اسباب‌بازي، سرسره بادي و تيوب‌هاي رنگ و وارنگ در استخر بزرگ حياط، همه اينهابرنامه را براي كودكان جذاب كرده و باعث شده چشم از مانيتور برندارند. 
اما سوال اين است؛ خونه مادربزرگه براي بچه‌ها مفيدتر است يا دايانا و روما؟ در كارتون‌ها بايد دنبال چه بود؟ آيا اساسا بايد در انتهاي هر قسمت از يك كارتون، كودكان چيزي مفيد بياموزند يا صرفا هدف از تماشاي كارتون، سرگرمي است؟ آيا برنامه خونه مادربزرگه نشان‌دهنده سبك زندگي بسيار ساده و دور از تجملات اكثر مردم در دهه شصت است و خانه و زندگي دايانا و روما، نشان از سبك زندگي دهه نودي‌ها يا لااقل انتظارشان از زندگي كه قرار است براي‌شان فراهم شود، مي‌دهد؟ آيا كودكان‌مان حق اين را دارند كه از ما چنين خانه و امكاناتي بخواهند؟ 
بچه‌ها، خسته از مهدكودك برگشته‌اند، كنار كمي خوراكي، نشسته‌اند پاي كارتون تا سهمیه روزانه‌شان را ببينند. يكي دايانا و روما پلي مي‌كند و پسر بزرگ‌تر كارتون‌ مكعب اعداد و دارد با آن جمع و تفريق تمرين مي‌كند. شايد اگر اين كارتون نبود در 4سالگي ياد نمي‌گرفت عددها را به هم اضافه و از هم كم كند.
بايد از كارتون مكعب اعداد پسر بزرگم ذوق كنم يا از دايانا و روماي پسر كوچك حرص بخورم؟ خودمان وقتي مي‌خواهيم فيلم ببينيم، كدام فيلم‌ها را انتخاب مي‌كنيم؟ آيا اساسا هدف از تماشاي چيزي، بايد وقت‌پركني باشد يا ماهم بر اساس معيار آموزش و يادگيري نكته‌هاي خوب تربيتي، فيلم نگاه مي‌كنيم؟ آيا كودكان حق دارند فقط از ديدن آب و رنگ يك كارتون لذت ببرند و گاهي صرفا با ديدن كارتون، وقت بگذرانند يا بايد آنقدر روي هدر نشدن وقت‌شان حساس بود كه براي لحظه لحظه‌اش برنامه داشت؟
واقعيت اين است كه درست است كه كودكان در سن طلايي يادگيري هستند، و اين يادگيري شامل همه‌چيز مي‌شود، از مفاهيمي چون به اشتراك گذاشتن وسايل‌شان، تا مهرباني كردن، تا همدلي تا كنترل خشم، تا رقابت سالم و مسائلي از اين دست. اما آيا كودك هم مانند ما مي‌تواند گاهي سراغ چيزهايي برود كه هيچ چيز به او ياد ندهد و صرفا سرگرم بشود؟ آيا فرزندپروري مدرن مي‌گويد كودك را از هر آنچه رنگ تجملات دارد، دور كنيد و تنها مفاهيم اصلي زندگي را به او بياموزيد؟ آيا مي‌شود در دنيايي كه براي كودكان امروزي در آپارتمان‌ها ساخته‌ايم، همه‌اش دنبال ياد دادن نباشيم و گاهي به آنها وقت بطالت بدهيم؟ اصلا آيا كارتون‌هاي پربازديد كه تنها هدف‌شان نشاندن كودكان پاي برنامه است، براي آنها ضرر دارد؟ آيا خونه مادربزرگه كه در هر قسمتش دوستي و مهرباني ياد مي‌داد، براي كودكان مفيد بود؟ آيا خاطرات ما از خونه مادربزرگه، محدود نمي‌شود به حسودي‌هاي مخمل و آيا شخصيت محبوب همه ما مخمل نبود؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون