دوگانگي ارزشي حكومت با جامعه خسارتبار است
علي ربيعي
جامعه تودهوار، جامعه بدون واسط، جامعه بدون ميانجي و جامعه بدون رابطه مستقيم قدرت و توده، جامعهاي نابسامان است. در اين جامعه اعتماد يا به سختي شكل ميگيرد يا اساسا شكل نميگيرد.
در شرايط ايران امروز بيش از هر دورهاي به ميانجيگري و كنشگري مرزي و ميانداري نيازمنديم. اختلال ارتباطات موجب قطبي شدن روزافزون در درون جامعه شده است. سه نوع ارزش شامل «ارزشهاي متفاوت و ذهنيت متفاوت»، «ارزشهاي ميان حكومتي» و «ارزشهاي ميان مردمي» شكل گرفته است. ارزشهاي مشتركي كه به عنوان ميانجي ميبايست در جامعه براي ايجاد ثبات عمل كند، امروز بيش از هر زمان ديگري تضعيف شده است. قطبي شدن درون جامعه و اختلال ارتباطي موجب عدم شكلگيري مفاهمه شده است.
رسانه در اين روزها به عنوان ميانجي با هزينه زياد هم درصدد انتقال صداي جامعه به ساخت قدرت است و هم درصدد ايجاد تفاهم و مفاهمه ميان نهادها و اقشار مختلف اجتماعي. يكي از دشواريهاي فعاليتهاي رسانهاي در اين روزها، صداگذاريهاي ستيزهگر از خارج و عدم تحمل صداهاي داخل ازسوي دولت است. دولت عمدتا صدايي كه خود ميخواهد را ميشنود و صدايي را توليد ميكند كه صداي موردنياز جامعه نيست. در اين ميان، ميانجيگري از سوي رسانه و ارتباطات و نهادهاي ارتباطي براي ايجاد تفاهم و كاستن از رنج جامعه ضروري است. فارغ از چالشها و گستردگي مفهومي مسووليت اجتماعي، معتقدم مساله اصلي جامعه امروز ما قطبي شدن است. كنشهاي مسوولانه هر فرد، هر نهاد مدني يا نهاد دولت در اين راستا بايد ارزيابي شود. رسانه به طور كلي نهاد ارتباطات هم به مثابه ابزار و هم به مثابه كنشگري در مقابل مسائل اجتماعي داراي كاركرد است. يكي از كاركردهاي رسانه و ارتباطات نقش ميانجيگران آن و نزديك كردن مسائل اجتماعي است. جامعه ايران امروز بيش از هر دورهاي به ميانجيگري و مفاهمه گسترده و عميق نيازمند است. امروز شاهد دوگانگيهاي متعدد ارزشي و نزاع برانگيز هستيم، دوگانگي ارزشي حكومت با جامعه به نحوي است كه گويا هر يك در جهاني متفاوت زيست ميكنند، زيست حكومت در فضايي است كه كمترين ارتباط را با ارزشها و نيازهاي جاري با جامعه دارد و از آن مهمتر چندگانگي ارزشي درون جامعه - جامعه با جامعه- و دو قطبيسازيهاي شديد و نگرانكنندگي به وجود آورده است. رسالت مهمي كه پيش روي رسانهها است چگونگي ميانجي گري است. در اين سالها يك معناسازي تقابلگرايانه از سوي رسانههاي دولتي به خصوص رسانه ملي -كه منجر به كوچ مرجع رسانه شده است- و در مقابل توليد معنا از سوي مصادرهكنندگان بيرون از جنبش اجتماعي سالها به توليد معناي ستيزانهجويانه ميپردازند. مفاهمه تابعي از ميانجيگري است و ميانجيگري تابعي از ارتباطات است. در دوراني كه جامعه در حال گذار همراه با زندگي اقتصادي، اجتماعي ناگوار است و به نوعي شاهد بيساماني سياسي و اثرگذار بر سامان اجتماعي هستيم رسانه و فضاي ارتباطاتي به خصوص شبكههاي اجتماعي ميتوانند در جهت انسجام اجتماعي و ايجاد عقلانيت به بهبود شرايط كمك نمايند.