حكمراني و جور ديگر انديشيدن
حكمراني و عرصه عمومي در پي ادراكي غلط از واقعيت چرخه باطل و قهقرايي سياست عمومي مخرب و تشديدشونده را پيش ميبرند. در اين معنا، علوم اجتماعي وظيفه دارد پيچيدگي را آشكار سازد و مانع از غالب شدن شناختهاي خطي، نادرست، سادهانگار و فاقد درك روابط علّي چندگانه و پويا شود.
علوم اجتماعي همچنين علوم تخيل وضعيت متفاوت يا جور ديگر هم هستند.
علوم اجتماعي از تاريخ گرفته تا جامعهشناسي و اقتصاد و علوم سياسي، تخيل جور ديگر زيستن را براي اجتماعات ممكن ميكنند. تاريخ هم جور ديگري از زيستن در اجتماعات انساني را تصوير و تخيل آن را ممكن ميكند به همين ترتيب اقتصاد و جامعهشناسي هم اشكال ديگري از نهادهاي اقتصادي و اجتماعي مبادله يا كيفيت زندگي را تصوير ميكنند.
تحليل انتقادي نظامهاي سياسي اقتدارگرا و تشريح نظمهاي دموكراتيك جور ديگري از مناسبات انساني را به تصوير ميكشند.
ارزيابي تاثير، اجتماعي به عنوان يكي از كاربرديترين عرصههاي پژوهش جامعهشناختي، تخيل كردن اوضاعي را كه در آن اقدامات توسعهاي منجر به پيامدهاي ناخوشايند نميشوند را امكانپذير ميكند.
علوم اجتماعي در اين معنا، فرمهايي روايي از تخيل مبتني بر پژوهش علمي نيز هستند، تاريخ جامعهشناسي، اقتصاد يا انسانشناسي بخشي از تخيل جمعي برآمده از پژوهش روشمند نيز هستند. پژوهش درباره دموكراسي، توسعهيافتگي نابرابري يا صنعتي شدن خواه پژوهشي تاريخي درباره گذشته باشد يا در وضع معاصر، علاوه بر كاويدن، به تصوير كشيدن «جور ديگر» زيستن هم هست.
مسووليت اجتماعي علوم اجتماعي تسهيل كردن درك پيچيدگي و گريزاندن جامعه از ادراك و مدلهاي سادهانگار و در همان حال به تخيل درآوردن جور ديگر زندگي است. علوم اجتماعي وظيفه دارند پيچيدگيهاي جور ديگر زيستن را شناسايي كرده و روايت كنند.
واژگان كليدي: مسووليت اجتماعي تخيل، جمعي نظريهپردازي، همگاني، حكمراني جور ديگر انديشيدن.