قطر؛ اكرم عفيف و شترشان
ابراهيم عمران
يكي از طرفداران «اكرم عفيف» فوتباليست قطري به پاس بازيهاي درخشانش در جام ملتهاي آسيا؛ به او شتري از نژاد خاص عرب هديه داد. خب همان جامي كه فوتبال و ساختار فدراسيون نيمبند ما از آن در مرحله نيمهنهايي حذف شد.حال جدا از كم و كيف اين حذف كه جاي آن در اين نوشته نيست؛ نفس هديهاي است كه داده شد. پاسداشت آيين و مرام ومسلك قومي و عربي؛ كردار نيكي است كه بايد بيشتر ديده شود. نه حواله خودروي صفر كيلومتر از كمپانيهاي مطرح دادند و نه كليد آپارتمان در اروپا و امريكا! نه اينكه برايشان ميسور نميبود، بلكه آنان از دري وارد ميشوند كه قوميت و مليتشان را قوام بيشتري بخشند. بخشش شتر گرانقيمت كه بهايش كم از خودرو و آپارتمان فرضي نيست؛ ميتواند براي مسوولان بذل و بخشش كن ما از كيسه خليفه، درسهايي داشته باشد. مديريت وكشورداري اين كشور كوچك حوزه خليج فارس؛ مويد جايگاه آنان در سپهر فعلي جهان مدرن است. با حفظ اصول و آگاهي به علم مديريت و توسعه همهجانبه؛ در بزنگاههاي خاص، عقايد مليشان را نيز پرورش ميدهند. و به جهانيان اين پيام را ميفرستند كه اگر در جرگه دنياي فعلي هستيم و پايبند به آيين مدرنيته؛ ولي قوميت و عرب بودن خويش را نيز فراموش نخواهيم كرد. مگر نبود در جام جهاني گذشته و پوشاندن ردا و دشداشه بر تن مسي آرژانتيني؛ كه آن همه مخاطب جهاني داشت. حال اين كردار مقايسه شود با موفقيتهاي نصف و نيمه ما كه از فرط خوشحالي لحظهاي، چه حاتمبخشيهايي كه نميكنيم. كه صداي همه در ميآيد. به راستي اگر زماني بخواهيم از نامآوران عرصههاي مختلف من جمله ورزش، قدرداني كنيم؛ چه ميتوانيم به آنان دهيم كه قوميت و مليت ايراني مان را نزد جهانيان پر آوازهتر نمايد؟ شتر دادن آن فرد متمولعرب، هر چه بود از فكري نشئت گرفت كه شايد در مستحيل شدن در جهان امروزي؛ اصل و پيشنهاش را فراموش نكرد. بايد مديران ورزشمان كمي به چنين فضاهايي بينديشند. و راحتترين وجه داستان كه از پول سرچشمه ميگيرد را انتخاب نكنند. مگر مديران و متمولين قطري نميتوانستند از همين راه وارد شوند؟ براي آنان كه سر چاه نفت نشستهاند؛ كه راحتترين كارهاست. شايد هم چنين كنند در مواقعي؛ ولي آنجايي كه بايد هويت خويشتن را بشناسانند؛ كاري انجام میدهند كه جاي تحسين همگان را برميانگيزاند. اكرم عفيف شايد يكتنه قطر را قهرمان كرد. قطري كه فقط فوتبالش قهرمان نشد؛ توسعه همهجانبه و مديريت كشورش قهرمان شد. اين توسعه و مديريت در كنار همراهي با دنيا را بگذاريم كنار هديه آن مرد عرب به او؛ قرينهسازي اين دو امر، ميتواند خود نشاندهنده بسياري از امور فعلي كشوري در حد قطر باشد. با دنيا بودن در كنار حفظ ارزشهاي قومي و مليشان. قطر آنسان كه ورزشگاههايي در حد كشورهاي مدرن جهان ميسازد؛ همزمان در خاطرش است كه كشوري است با خاستگاه قومي و قبيلهاي و عشيرهاي؛ و چه زيبا اين چند نگره را هدايت ميكند. قطر قهرمان توسعه و مدرن بودن به همراه پاسداشت ارزشهايش است. همزمان شتر را هم قداست ميدهد؛ آنسان كه مدرنترين فناوريهاي روز دنيا نيز در همه عرصهها در كشورش جولان ميدهند...