كجا به دنبال ايده ميگرديد؟
يك انسان خردمند وقتي ميانديشد قطعن اگر هنرمند باشد به دنبال سوژههايي كه در تخصص اوست ايدههايي به ذهنش ميآيد. ايده اصولن آدرس خاصي ندارد كه به دنبالش بگردم. هنگام راه رفتن، هنگام نظاره كردن به اطرافم، شرايطي به وجود ميآيد كه انگار به تماشاي ايدههاي جديد نشستهام. همه اينها به من ايده ميدهد. چون تا چند لحظه پيش اينها را نديده بودم. هر جاي كه ببينم كه نشانههایی از هنر است به هر شكلي از هنر، همه و همه به من ايده ميدهند. كه اگر قرار است كاري بكنم دستمايه من ميشود. البته در خوشنويسي بيشتر از شعر و شاعر الهام ميگيرم. يك شعر خوب من را مهيا ميكند براي خلق يك اثر، مخصوصن اگر با زمانه من همسازگار باشد و زبان حال مردمم و روزگارم باشد. در نتيجه اين روزها احساس ميكنم بيشتر به دنبال شاعران معاصر هستم كه اين رنجها، ناكاميها، دردها و شاديهاي زمانه را در اشعارشان انعكاس دادهاند.
از نظر حرفهاي، چه شخصي بيشترين تأثير را بر شما گذاشته است؟
در خوشنويسي آثار پيشينيان مانند: ميرعماد، درويش عبدالمجيد طالقاني و ميرزا غلامرضا اصفهاني و از خوشنويسان معاصر دوست ديرينهام زندهياد رضا مافي و در موسيقي برنامههاي گلهاي راديو موسيقي محبوبم بود. و خوانندهها استادان غلامحسين بنان، محمدرضا شجريان و خانم مرضيه.
بزرگترين درس زندگي را از چه كسي گرفتيد؟
بهراستي بايد بگويم از روزگار و مردمي كه در كنار آنها زيستم، از نگاهم به اطرافم به محيطم و انسانهاي كه سر راه من قرار ميگرفتند ياد گرفتم. شايد اين شعر عطار راهگشاي جواب شما باشد.
«تو پاي به ره در نه و از هيچ مپرس خود راه بگويدت كه چون بايد رفت »
در زندگي من هنرمندان و شخصيتهایی بودند كه از هر كدام درسي گرفتم ولي نميتوانم به يك شخص خاص اشاره كنم.
بزرگترين دستاورد شما در حرفهتان چيست؟
كتاب «ناي و ني» كه از من منتشر شد. در زمينه موسيقي آلبومهاياركسترال كه خوانندگي كردم.
بزرگترين دستاورد شما در زندگي چيست؟
مهري كه مردم سرزمينم به من دارند، بزرگترين دستاورد زندگي من است. و عشقي كه از مردم ميگيرم و به مردم انتقال ميدهم.
فلسفه شما در حرفهتان چيست؟
بتوانم از طريق هنرم صميميت و آگاهي را به مردم سرزمين انتقال بدهم. و چيزي به جاي بگذارم كه بتواند براي نسل بعد از من مفيد باشد و البته آگاهيدهنده. و از همه مهمتر اينكه در زندگي هماني باشم كه وقتي به من ميرسند ميبينند. دوگانگي بين من و هنرم نيست.
فلسفه شما در مورد اوقات فراغت چيست؟
موسيقي گوش ميكنم و آثار تجسمي هنرمندان بزرگ را به تماشا مينشينم يا به انتخاب شعر براي خوشنويسي و ترانه ميپردازم. اگر پنجشنبه باشد راهي دركه و كوهپيمايي با ياران ديرينه اوقاتم را سپري ميكنم. در طبيعت بودن بهانهاي است كه جريان زندگي را ببينم و لمس كنم. وقتي كوه ميروم وارد فضاي ديگري ميشوم كه اينجا صداي آب را ميشنوم، صداي پرندگان را ميشنوم، عظمت كوه را ميبينم با مردمي كه در رفت و آمد هستند و به هم سلام ميكنند، احساس ميكنم زندگي جريان دارد و اين احساس حال مرا خوب ميكند و حس مرا زيباتر ميكند.
آيا موضوع مورد علاقهاي داريد كه تا بهحال فرصت انجام آن را پيدا نكردهايد ودوست داشته باشيد به آن بپردازيد؟
دلم ميخواهد خاطرات زندگيام را از كودكي تا به اكنون كه اوج وحضيضهاي زيادي داشته بنويسم به ويژه دوستي و ديدارهاي بسيار با شاعران، نويسندگان، موسيقیدانها و خوانندگان بزرگي كه با آنها زندگي كردم بتوانم اين ديدارها را بنويسم و به تصوير بكشم، اميدوارم هر آينه اين اتفاق بيفتد.
آيا سرگرمي خاصي داريد؟
سرگرمي خاصي ندارم اما اگر حريفي داشته باشم دوست دارم با او شنا كنم. شنا را خيلي دوست دارم. كسي را نديدم كه بعد از شنا كردن اوقاتش تلخ باشد. بلكه هميشه ميبينم كه ميخندند، آب انسان را آرام ميكند. كمي هم تلويزيون ميبينم و با خانواده ميگذرانم.
هنرمند يا گروه هنري محبوب شما كدام است؟
فرانك سيناترا، و لوچانو پاواروتي كه خيلي به او علاقه خاصي دارم. آندرهآ آنجلو بوچلي، و صداي سلين ماري كلودت ديون را هم دوست دارم.
اگر بنا شود يك تا چهار شخصيت را براي شام دعوت كنيد، آنها چه كساني خواهند بود؟
احمد شاملو، فروغ فرخزاد، اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج. البته با اجازه شما عباس كيارستمي در اين ضيافت شام حضور داشته باشد بسيار نيكوست. استاد محمدرضا شجريان هم اگر افتخار بدهند و بر ما منت بگذارند ضيافت رنگ و بويي ديگر خواهد گرفت هرچند در بخش موسيقي ايراني با شاملو زاويه دارند.
چه چيزي جمعآوري ميكنيد؟
هيچ چيز. فقط آثار خوشنويسيام را كه به ديوار منزلم آذين شده است را دوست دارم باشد. و همينطور آثار موسيقايي كه در بهترين سالهاي زندگيام توليد كردم را دوست دارم داشته باشم تا از بين نرود.
باارزشترين دارايي شما چيست؟
سرمايه من خانوادهام هستند، همسر هنرمندم ترنم حسنپور و دخترم باران. و مهرورزي و ستايش مردم سرزمينم از من كمترين و هر آن چه تاكنون خلق كردهام.
بزرگترين نگراني و ترس شما چيست؟
به ايران عزيزم كه در آن پرورش يافتم كه نكند دچار آشوب و هرج و مرج شود و نگران از اينكه نتوانم آواز بخوانم و نتوانم خوشنويسي كنم.
اگر بنا باشد از فردا اين كاري كه انجام ميدهيد را نكنيد، چه حرفهاي راانتخاب خواهيد كرد؟
دوست داشتم كه مزرعهاي ميداشتم و زراعت ميكردم. البته طراحي آن مزرعه را خودم انجام ميدادم. چون با طبيعت بودن را دوست دارم. معلمي را هم دوست دارم.
از كتاب يك فنجان قهوه با ...