ادامه از صفحه اول
بهار قرآن
سياق آيات و شيوه بيان به گونهاي است كه گويي يكي از مشركان به در خانه مسلماني رفته است و از او ياري خواسته است. فرد مسلمان بايست به او پناه دهد، او را به خانه خود ببرد و از او پذيرايي كند، با او سخن بگويد، زيرا فرد مشرك درباره اسلام و ايمان اطلاعي ندارد. از اين فرصت براي روشنگري ميبايست استفاده كند. وقتي سخن تمام شد و فرد مشرك ميخواهد به خانهاش بازگردد، فرد مسلمان (آيه خطاب به پيامبر به عنوان نماد و مصداق سخن است) ميبايست آن فرد مشرك را تا خانهاش همراهي كند! تصور كنيد در محله مسلمانان ببينند فرد مشركي از خانه مسلماني تنهايي بيرون آمد، بديهي است كه مشكوك ميشوند و نسبت به او سوءظن پيدا ميكنند و چه بسا جانش در مخاطره بيفتد. آيه ميگويد او را همراهي كنيد. همين شيوه سلوك با مخالف و مشركي كه در جستوجوي حقيقت بر آمده است، موجب شده بود كه در زماني كوتاه گروه گروه انسانها آيين اسلام را ميپذيرفتند. در واقع نخستين مسلمانان بيش و پيش از آنكه با مباحث معرفتشناسي، جذب اسلام شوند، شيوه رفتار پيامبر و مسلمانان از بُعد ايماني آنان را جذب ميكرد. در واقع رفتار صدايي بلندتر و موثرتر و ماندگارتر از سخن داشت.
اين روايت: «مردم را بدون زبان (سخن) به سوي خداوند دعوت كنيد!» يعني مردم در چگونگي راه و رسم و رفتار شما دقت ميكنند. داوري خودشان را دارند. ممكن است فرصت نكنند يا به آنها امكان يا فرصت بيان داوريشان داده نشود، اما با زبان بيزباني، گاه با نگاه داوري خود را نشان ميدهند. قرآن در واقع ميخواهد ما با قرآن رابطه ايماني پيدا كنيم و رفتار خودمان را با قرآن سامان دهيم. در اين صورت از آنجا كه قرآن كهنه نميشود و مثل آفتاب و ماه ميتابد و جاري است، رفتار مسلمان باورمند نيز چنان شعاع و بازتاب و سرشتي در بين انسانها پيدا ميكند. در واقع قرآن كتابي نيست كه با آن تنها تمرين تجويد يا قرائت و حتي تفسير و تأويل شود، كتابي است كه زندگي را نو ميكند. اكنون كه رمضان فرا ميرسد و، به تعبير حكيم عمر خيام نيشابوري پگهتر در سحرگاه بر ميخيزيم، بينديشيم كه گذران عمرمان چگونه است و كي و چگونه نو شويم:
اي پير خردمند پِگهْتر برخيز!
برخيزيم و ايمان خود را در رمضان و با قرآن نو كنيم. از جام آيات قرآن به تعبير شمس
وقت مردم را تلف نكنيد
مجبور به انتخاب ميان شما و رقباي تندروي شما شوم، ترجيح ميدهم كه شما باشيد، ولي چه بايد گفت كه خود كرده را تدبير نيست. متاسفانه نه با سياست آشنايي كافي داريد و نه مشاوراني آگاه و خيرخواه. اين نقد عليه محيطي است كه اجازه ميدهد شما با چنين رفتاري بركشيده شويد و اين نقد از محيط سياسي است كه براي همه بركشيدگان ديگر نيز وجود دارد و هر كدام به نوعي در همين مسير هستند. پس مساله شخص آقاي قاليباف نيست، ساختاري كه پاسخگو نباشد، هر كس به دلايلي و عللي ميتواند در جايي قرار گيرد كه با ادعاهايش سازگار نيست. بدشانسي شما اين است كه عناصري در داخل ساختار حضور دارند كه رقيب شما هستند و ميتوانند عليه شما افشاگري كنند والا اگر كسي امكان ورود به جزييات پرونده چاي دبش و انواع و اقسام مسائل ديگر را داشت، شايد موضوعات پيرامون شما به حاشيه ميرفت. مسووليتناپذيري يعني اينكه مشكلات را شما تقصير دولت مياندازيد، دولت هم تقصير قبليها و در اين ميان مردم هستند كه هزينه اين بيمسووليتيها را ميپردازند. مجبورم تكرار كنم، هيچ برنامهاي نداريد، هيچ. نه شما و نه رقبايتان. ممكن است براي كاري اجرايي و البته با هزينه بسيار زياد مفيد باشيد ولي اداره كشور فراتر از امور اجرايي است. لطفا وقت مردم را تلف نكنيد.