به مناسبت حضور اينفلوئنسرها بر صحنه تئاتر
در غياب تئاتر تجربي و تاثيرگذار
مازيار نيستاني
چندي است كه حضور اينفلوئنسرها بر صحنه تئاتر سروصدايي بر پا كرده است. از زاويه ديد شخصي حضور هيچ كس بر صحنه تئاتر نبايد با مانعي روبهرو شود. ما آموختهايم كه تئاتر براي همگان است و اينكه تئاتر عرصهاي براي مواجهه انسان با خود و با ديگريهاست. تئاتر ميپرسد، به چالش ميكشد، اصلاح ميكند و تغيير ميدهد. با اين وجود، حضور اين افراد هنگامي بحثبرانگيز ميشود كه بسياري از اهالي تئاتر حذف و كنار گذاشته شدهاند، همچنين بسياري از دانشجويان و مشتاقان بازيگري با اينكه دورههاي لازم را براي بودن در صحنه گذراندهاند، بنا به دلايل غيرتئاتري مجبورند به شغلي ديگر روي بياورند.
جدا از اين مسائل، ساز و كارهايي در جريان است كه به صورت سيستماتيك تئاتر ما را معيوب و ناكارآمد كرده است، اين ساز و كارها تئاتر ما را هزاران سال نوري از تئاتر جهان و جهان تئاتر دور كردهاند.
1- وجود سانسور؛ تئاتر محصول آزادي است و در سايه همين آزادي است كه ميتواند مشكلات جامعه را نقد و اصلاح كند.[...]
2- سلطه روزافزون منطق پول كه منجر به كالايي شدن و در نهايت ابتذال هنر ميشود. بايد اشاره كرد امروز به دليل هزينههاي بالاي ساخت تئاتر اين منطق پول و سرمايه است كه در بيشتر سالنها تئاتر توليد ميكند و نه تجارب و احساسات ناب انساني.
3- تضعيف نهادهاي آموزشي و دانشگاهها و تهي كردن بار علمي از اين نهادها، به گونهاي كه اكنون دانشگاهها به نهادي پوچ و عقبمانده تنزل يافتهاند. اين در حالي است كه تئاتر ما به شدت به آموزش صحيح و نظاممند در حيطههاي اجرا، بازيگري و متن نيازمند است.
4- تضعيف تئاتر تجربي، نابودي ديدگاه آزمايشگاهي به تئاتر از بين بردن خلاقيت و نوآوري است. ما به شدت به تئاتري نياز داريم كه فرآيندهاي تمرين را براي بسط نظريهها، تجربهگرايي و مكاشفه به كار گيرد و اصل تمرين را مهمتر از اجرا بداند. چنين تئاتري سرشار از خلاقيت است و اسير روندهاي اجرا و گيشه نخواهد شد.
با وجود اين ساز و كارها و در حال حاضر نميتوان اميد زيادي به شكلگيري تئاتري تاثيرگذار داشت.