نگاهي به نمايش «فين جين» به كارگرداني محمود موسوي
فراتر از سرگرمي در آينه كمدي
آناهيتا ايزدي
توماس اشميت، پژوهشگر آلماني در كتاب خود تحت عنوان «تئاتر، بحران و اصلاح» با نگاهي نقادانه به سيستمهاي تئاتري معتقد است كه چهار شاخصه اصلي بر كارايي يك محصول تئاتري موثرند؛ ابتدا كارايي كاركنان و دست اندركارانِ اثر، دوم كارايي منابع مصرفي آن، سوم تاثير عناصر مورد استفاده در راستاي جذب مخاطب و در نهايت سهميه گيشه به عنوان شاخص سودآوري و عنصري براي سنجش نسبتِ درآمد به كل سرمايه.
نمايش «فين جين» به نويسندگي ابوالفضل حاجيعليخاني و كارگرداني محمود موسوي كه از ۱۸ بهمن ماه در عمارت نوفللوشاتو روي صحنه است را ميتوان به جهت استقبال خوبِ مخاطب از خوش اقبالترين اجراهاي روزهاي پاياني سال در پايتخت به شمار آورد. از آنجا كه اين نمايش تقريبا هر شب بيش از ظرفيت سالن، ميزبان تماشاگران خود است، بر اساس شاخصههاي اشميت ميتوان نتيجه گرفت كه عناصر مورد استفاده در اين نمايش در راستاي جذب مخاطب موثر واقع شدهاند. از آنجا كه اطلاعات دقيقي درباب سرمايه كلي براي توليد اين اثر تئاتري در دست (نگارنده) نيست، نميتوان در مورد شاخصه چهارم اشميت يعني سودآوري اثر نظر قطعي صادر کرد. هدف در اينجا اما بررسي عناصر و ويژگيهايي است كه احتمالا منجر به موفقيت اين نمايش در جذب مخاطب شدهاند. اينكه اين مخاطب كيست و چه ويژگيهايي دارد و آيا استقبال مخاطب و فروش خوب يك اثرِ نمايشي لزوما نشانه كيفيت بالا و ارزش هنري آن است - اگرچه سوالات درست و مهمي بوده - در اينجا اما موضوع بحث ما نيستند .
نمايش «فين جين» يك بازنمايي فانتزي در ژانر كمدي از بخشهايي از زندگي ميرزا تقي خان فراهاني ملقب به اميركبير است. چهرهاي شناخته شده كه براي بسياري از ايرانيان نماد وطن پرستي و حافظ منافع ملي در مقابل استعمارگران بوده و هست. اگر چه حوزه تماتيك اين نمايش حول اين پرتره يا شخصيت مهم تاريخي - سياسي كشورمان ميگردد، اما نميتوان اين اجرا را در چارچوب تئاتر پرتره مورد بررسي قرار داد؛ چرا كه دغدغه آن شناساندن ابعاد مختلف يا پنهان اين شخصيت و حتي پرداخت شرايط سياسي - تاريخي زمانه او نيست. بلكه اجرا با تكيه بر همين نگاه غالب و بعضا كليشهاي به پرتره اميركبير فارغ از هرگونه پيچيدگي و با استفاده درست از عناصر نمايشي هدف خود را خلق فضايي مفرح براي تماشاگر حول اين پرتره ميداند كه به واسطه آن هر از گاهي نيز اشارات و كناياتي (هر چند سطحي) به وقايع سياسي و خطاهاي مشابه سياستمداران جامعه امروز خود دارد. نمايش در برخي صحنهها همچون صحنه «مهر كردن دستور قتل اميركبير به دست ناصرالدين شاه» و بيان اين جمله «بيچاره ايران و ايراني» توسط شخص شاه (با بازي خوب محمدهادي عطايي) يا صحنه «قتل اميركبير در حمام و امتناع رعيت از زدن رگ او» از همين شناخت جمعي و حتي كليشهاي به منظور شكستن فضاي كميك بهره ميبرد و ميتواند تماشاگر را دچار كاتارسيس كند. نمايش اما هيچ گونه اصرار و ادعايي بر اين مواضع انتقادي خود نداشته و از اشارات و كنايات سياسي خود با تكيه بر امكانات ژانر كمدي به سرعت عبور ميكند.
«فين جين» از معدود آثار نمايشي زمان خود است كه به درستي از موسيقي بهره ميبرد. به اين معنا كه موسيقي در آن به عنصري كه خلأهاي نمايشي را پر كرده يا به زور حسهاي مشخصي را از بيرون به تماشاگر حقنه كند، تقليل نيافته بلكه خود به شخصيتي كليدي و غيرقابل حذف تبديل ميشود كه از همان بدو ورود به فضاسازي و تعامل با تماشاگر ميپردازد. در اين موسيقي و همنوازي زنده، خواننده با آواز خود تماشاگر را متوجه فضاي نمايش يعني يك حمام عمومي قديمي كرده و از او در خواست ميكند هرچه سريعتر بر صندلي خود بنشيند تا نمايش آغاز شود. ريتم ِ شش و هشت موسيقي و تأثير آن بر بدن و حال و هواي تماشاگر او را از همان ابتدا درگيرِ اجرا ميكند. به بياني ديگر اجرا از موسيقي در خلق تئاتريكاليته بهره درست و فراوان ميبرد.
اجرا از همان ابتدا تماشاگر را در موقعيتي ابزورد و نا متعارف قرار ميدهد. هدايت، نگهبان حمام يا موزه فين، با برادرش عنايت كه معتاد است و دستي هم در تداركات سينما دارد بر سر آدمانهِ (يا مانكنِ) اميركبير كه هنوز به حمام نرسيده و ظاهرا در مسير به جاي ديگري جهت تبليغ تيغ ريشتراشي فرستاده شده است، جر و بحث ميكنند. اين در حالي است كه آدمانه مهدعليا و ناصرالدين شاه نظارهگر مباحثه آنها هستند و گاهي نيز جان گرفته و با حركات خود مرز ميان واقعيت و خيال را شكسته و وارد تعامل با آن دو ميشوند. عنايت به دنبال آدمانه ناصرالدين شاه ميرود و هدايت كه در حمام تنها است با جن جين و خواهر و برادران او روبهرو ميشود. جن جين متولد فين، ۳۵۰ سال سن دارد و قصد ساخت نمايش يا به قول او جِنمايشي درباره اميركبير را كرده است. او از هدايت ميخواهد تا اين نمايش را كارگرداني كند. در حقيقت به واسطه همين نمايش يا جنمايش است كه دنياي جنها و انسانها با يكديگر پيوند خورده و روايت دوم در دل روايت اول آغاز ميشود.
نمايش «فين جين» هم از منظر زبان و هم از منظر فرم از نمايشهاي سنتي ايراني، بهويژه سياه بازي و همين طور تكنيك بازي در بازي در خلق موقعيتهاي مختلف وام گرفته است. هدايت، عنايت و وارش (همكار ارمني آنها كه در تكلم نيز دچار نقصان است) از دنياي انسانها و جن جين و خواهر و برادرانش از دنياي اجنه وارد دنياي نمايش ميشوند و به واسطه آن مرزهاي ميان دنياي انساني و دنياي اجنه شكسته ميشود. جن جين در صحنههايي كودكي اميركبير را بازي ميكند و در صحنهاي ديگر در قامت ناصرالدين شاه ظاهر ميشود. هدايت كه كارگردان است در صحنهاي به ايفاي نقش شيخ عبدالحسين تهراني پرداخته، در صحنهاي ديگر زنپوش شده و در قالب يكي از زنان ناصرالدين شاه به رقص و طنازي ميپردازد و در صحنه آخر در حمام فين در قامت اميركبير ظاهر ميشود.
نمايش «فين جين» از همان بدو ورودِ تماشاگر خالصانه قامت خود را براي مخاطبش آشكار كرده و تماشاگر نيز از همان ابتدا تكليفش با آن روشن است به همين منظور خود را به راحتي به فضاي مفرح اجرا ميسپارد. از ديگر عناصري كه در درگيري تماشاگر با اجرا و خلق تئاتريكاليته نقش موثري دارند، بازيگران تواناي اين نمايش و آشنا به اين ژانر و تبديل درستِ بدن پديدارشناسانه بازيگر به بدن نشانه- معناشناسانه در طول اجرا است. نمايش «فين جين» تا ۲۵ اسفندماه در عمارت نوفل لوشاتو به روي صحنه است و ديدن آن حتي براي مخاطبي كه به دنبال چيزي بيشتر از سرگرمي در تئاتر است، ميتواند لذتبخش باشد.