جلوههاي تجسمي
در «دكتر نون زنش را بيشتر از مصدق دوست داشت»
ملي شدن نفت در يك رمان كوبيستي
نسيم خليلي
گاهي برخي رمانها، خود به تنهايي نقاشيهايي از زيستمان آدمها، تاريخ و فرهنگند؛ سبك و اسلوب نگارششان چنان است كه گويي نويسنده نه در حال قصهگويي و تاريخنگاري كه در حال نقاشي كشيدن است، يك منظره كوبيستي مثلا از رنجها و واگويههاي يك انسان اندوهگين تسخير شده در تاريخ. رمان «دكتر نون زنش را بيشتر از مصدق دوست داشت» يكي از همين رمانهاست كه شهرام رحيميان آن را در سال هشتاد و سه و متاثر از وقايع پساكودتاي سال سي و دو، جنبش ملي شدن صنعت نفت و شخصيت كاريزماتيك دكتر محمد مصدق نوشت و چند سال بعد در فروردين هشتاد و نه، دكتر حسين پاينده، با نگاهي موشكافانه آن را در طيفي از رمانهاي مدرن با رويكردي متاثر از نقاشيهاي كوبيستي تحليل كرد و مقالهاي نوشت كه در شماره اول نشريه اطلاعات حكمت و معرفت منتشر شد. پاينده در اين نوشتار با ارجاعات مكرر به رمان رحيميان، آن را نه رماني تاريخنگر كه روايتي درهمريخته و نوگرا و يادآور مولفههاي نقاشيهاي پابلو پيكاسو و همچنين ژرژ براك معرفي كرده است. او در اين يادداشت تصريح كرده كه پيدايش كوبيسم به آن تحولاتي باز ميگشته است كه هنرمند در پذيرش واقعيت در خود احساس ميكرده: «با كدام ملاك ميتوان قضاوت كرد كه چه چيز واقعيت دارد و چه چيز در حيطه واقعيت نيست؟... به تاسي از همين پرسشگريهاي جديد درباره واقعيت و نحوه بازنمايي واقعيت، تحول مهمي در رمان رخ داد: راوي سومشخصي كه در رمانهاي دورههاي گذشته به ذهن شخصيتها نفوذ ميكرد و مكنونات قلبي آنان را به خواننده ميگفت جاي خود را به راوي اولشخصي داد كه دايما احساس ترديد ميكند و حتي به نيتها و اميال خود نيز وقوف ندارد.» نويسنده بعدتر جزييتر به روايت رمان دكتر نون ميپردازد و ضمن بازتاب ارجاعاتي از متن اصلي نشان ميدهد كه چگونه نويسنده برخلاف اسلوب رئاليسم، زمانپريشي و تعدد راوي و گردش آن از اولشخص به سومشخص را در رمان خود ارجح دانسته تا بر نادانستگي و آشفتگي انسان مدرن در مواجهه با پيچيدگيهاي زندگي تاكيد كرده باشد، چيزي كه به روشني رويكرد كوبيسم در نقاشي را فراياد ميآورد؛ ادغام چند پرسپكتيو درهم و مونتاژ چندين نما از سوژه در يك تابلوي واحد چنانكه رحيميان نيز به تاسي از كوبيسم در نقاشيهاي پيكاسو، چندين مونتاژ از شخصيت دكتر نون به خواننده ارايه ميدهد: دكتر نوني كه آرمانخواه است و وفادار به مريدش، محمد مصدق، دكتر نوني كه سست عنصر است و در برابر شكنجه تابآوري ندارد و به مصاحبه راديويي بر ضد مصدق تن ميسپارد، دكتر نوني كه يك عاشق ساده است و زنش، ملكتاج را بر آرمانگرايي سياسي ترجيح ميدهد، دكتر نون پشيمان و دكتر نوني كه خودش را توجيه و تبرئه ميكند و قسعليهذا و به اين ترتيب خوانندهاي كه رمان رحيميان را ميخواند هم تاريخ معاصر و شخصيت مصدق را خوانده و هم بدون قضاوت، با شخصيت درهمريخته انساني دكتر نون آشنا شده، دكتر نوني كه بيش از آنكه مابهازاي تاريخي داشته باشد بازتابي از پرسشهاي مكتب كوبيسم است در هنر و بعدها رمان مدرن.