هزينه تاخير: رنج مردم
اين مشاهدات حاكي از آن است كه اقتصاد و به ويژه اقتصاد ايران و نيز اقتصاد جهان در جهان امروز تا چه اندازه به سياستهاي خارجي و روابط بينالملل وابسته و از آن متاثر است. همچنين، مشاهدات و مطالعات نشانگر آن است كه در بازه زماني مورد اشاره، فقرا فقيرتر شدهاند. به اين معني كه فقر شدت يافته است. فقر در مناطق روستايي، حاشيه شهر، فقر گروههاي آسيبپذير نظير زنان سرپرست خانوار، كارگران فصلي و... شدت بيشتري پيدا كرده است.آمارها نشان ميدهد كه اين گروهها در حال حركت به سمت انواع فقر از جمله فقر سلامت و فقر آموزشي هستند. افزايش آمار بازماندگي از تحصيل (كه در حال كاهش بود)، تعداد قابل توجه افرادي كه نه در حال تحصيل و نه در حال آموزش هستند (نيتها NEET)، نشان از افزايش فقر دارد. همچنين كاهش دسترسي به خدمات درماني به دليل كاهش درآمد يكي ديگر از آثار مربوط به كوچك شدن اقتصاد تحريمزده است. افزايش هزينههاي درمان باعث شده است تا گروههايي از مردم توان تامين هزينهها را نداشته باشند. با دقت در شواهد پيرامون شاهد نشانههاي فقر سلامت حتي در طبقه متوسط رو به پايين هستيم. به عنوان مثال كاهش استفاده از خدمات درماني در حوزههايي نظير دندانپزشكي يكي از اين موارد است. به اين ترتيب شاهديم، سلامت و آموزش كه دو ركن اساسي عدالت در جامعه هستند، طبقاتي و غير پاسخگو به طبقات پايين شده است. هر چند طبقه متوسط آسيب كمتري از آثار برجام ديده است اما تداوم تحريمها در طول زمان سبب شده كه شاهد سقوط طبقه متوسط به دهكهاي پايينتر درآمدي باشيم. بهطوري كه اين طبقه نيز به تدريج ديگر قادر نيست از مزاياي اقتصادي و اجتماعي برخوردار شود. آثار تحريم و چالشهاي اقتصادي مترتب بر آن، طي اين سالها بر بازار كار نيز مشهود بوده است. كاهش فرصتهاي شغلي و همچنين كاهش سطح درآمد خانوادهها سبب شده است كه افراد از يك سو به اشتغالهاي ناپايدار و از سوي ديگر به بازار سوداگري روي آورند. بدينترتيب شاهد افزايش كاركنان مستقل، و اشتغالهايي با درآمد پايين و بدون تامين اجتماعي هستيم كه همگي نشان از ضعيف شدن ساختارهاي اقتصادي در كشور است. برخلاف ادعاي بسياري مبني بر عدم تاثير تحريم بر اقتصاد ايران و زندگي مردم، بايد پذيرفت كه تحريم يك عامل مهم در محدود كردن اقتصاد كشور است كه نتايج اين محدوديت خود را در زندگي مردم نمايان ميسازد. اين عامل آنقدر شديد است كه سياستگذاريهاي متعدد بدون حل اين مساله اصلي نميتواند آثار قابلتوجهي در حل مسائل اقتصادي داشته باشد و صرفا دربردارنده آثار كوتاهمدت و مسكنگونه است. بدينترتيب برخلاف ادعاي بسياري مبني بر بدون اثر بودن تحريمها، شاهد تاثير تحريمها طي اين سالها بودهايم. به ياد ميآورم كه در سال ۹۸ و در پاسخ به سخنراني رييسجمهور وقت؛ «بلد نيستم بدون ارتباط با خارج، مشكل اقتصاد كشور را حل كنم»، بيست و يك اقتصادخوانده - بيشتر از دانشگاه امام صادق(ع) كه امروز كرسيهاي دولت را اشتغال كردهاند- اعلام داشتند كه ما دهها راهكار بلديم. همچنين به ياد ميآورم جملاتي نظير «سفره مردم را به برجام گره نميزنيم»، «ما آب و نان مردم را به دست كدخدا و برجام و مذاكرات گره نزنيم»، «ما يك خيزش هستيم براي نجات اقتصادي كشور»، «ما يك خيزش هستيم براي جلوگيري از فقيرتر شدن مردم»، «ما يك خيزش هستيم كه بيشتر از اين مردم را تحقير نكنند» و...... وقتي خبر پيشگفته را خواندم با خود انديشيدم كه چه دستاوردي آنقدر ارزش داشت كه چنين جامعه را با فقر و رنج مواجه سازد؟! نااميد شدن مردم از پيگيريكنندگان اصلاحات و گشايش سياست خارجي با چه بهايي به دست آمد؟ در روز قيامت اين افراد چگونه پاسخ خداوند را خواهند داد. اگر مذاكره با امريكا بد بود و برجام و افاي تي اف به معناي تسليم كردن سربازان ايران بود، حالا چگونه به دنبال برگشت به سال ۱۴۰۱ با دستاورد كمتر و هزينه بيشتر هستيم؟!!