مريم آموسا
اميرعباسي هنرمند جواني است كه در هر نمايشگاهش توانسته نظر منتقدان هنري را به آثارش جلب كند. او كه متولد ۱۳۷۶ در تهران است، تاكنون آثارش را در سه نمايشگاه انفرادي و چندين نمايشگاه گروهي در معرض ديد علاقهمندان گذاشته است. در دو نمايشگاه نخستش، شخصيتهاي انيميشني را به جهان آثارش فرا خوانده بود. در نخستين مجموعهاش كه «اوتاكو» نام دارد، او تعدادي از شخصيتهاي كارتوني معروف از جمله خر شرك، پلنگ صورتي، لوك خوشبخت، باب اسفنجي، پاتريك، پانداي كونگفو كار، پسر شجاع و... را به بومهايش فرا خوانده بود. بومهايي كه اتفاقا در آنها نقاشيهاي مطرح تاريخ هنر به تصوير كشيده شده؛ نقاشيهايي چون موناليزا، شب پرستاره و شام آخر. نقاش با اين رويكرد جهان فانتزي و پرتناقضي را خلق كرده كه اتفاقا حرفهاي بسياري براي گفتن دارد. او در مجموعه دومش كه ۵۲ هرتز نام دارد و متاثر از نهنگ تنهاي جهان آن را خلق كرده، اين بار شخصيتهاي كارتوني را به فضا برده و با اين رويكرد به نوعي سردرگمي و تنهايي انسان را در جهاني كه ديده و شنيده نميشود به تصوير كشيده است. جهاني كه در آن هر يك از شخصيتهاي انيميشني ميتوانند نماينده يكي ازانسانهاي اين كره خاكي باشند كه در فضا رها شدهاند و صدايشان به جايي نميرسد. عباسي در مجموعه سومش «نويز آف» همچنان به نوعي به موضوع ارتباط ميپردازد. اگر چه او از جهان انيميشن فاصله گرفته است اما همچنان از صداهايي سخن ميگويد كه در زمان خودشان شنيده نشدهاند. همانطور كه پدربزرگهاي ما با صفحههاي گرامافون خاطره دارند، پدران و همنسلهاي ما هم با نوارهاي كاست خاطرات بسياري دارند. نوارهايي كه همچون صفحههاي گرامافون به خاطرهها پيوستهاند و در گذر زمان جايشان را به لوحهاي فشرده دادهاند. اگر كمي به عقب برگرديم، ميبينيم در دهه۶۰ و حتي دهه۷۰ گاه حتي داشتن نوار كاست جرم تلقي ميشد و دردسرهاي بسياري به دنبال داشت. كم نبودند همنسلان من كه به خاطر داشتن نوار فلان خواننده پاپ در كيفشان از مدرسه اخراج شدند و يا حتي شلاق خوردند. گويي هر يك از نوارهاي كاست صداهايي را در خود حفظ كردهاند كه در زمان خود حبس شدهاند و شنيده نشده يا بخشهايي از آنها بريده شدهاند تا شنيده نشوند. به بهانه برپايي نمايشگاه اميرعباسي كه از ۳۱فروردين در گالري بام آغاز شده و تا ۱۱ ارديبهشت برپاست با اين هنرمند خوشآتيه گفتوگو كرديم.
از چه زماني دلبسته نقاشي شديد؟
نقاشي در خانواده ما پيشينهاي نداشت و من از سن ۱۶سالگي احساس كردم كه با نقاشي كشيدن آدم شادتري هستم و به همين دليل تصميم گرفتم كه به دنبال نقاشي كه دلبسته آن شده بودم، بروم. من بهشدت آدم كنجكاو و ماجراجويي هستم و نقاشي به من كمك كرد تا به بهترين شكلي ماجراجويي كنم. در ابتدا با نقاشي منظره شروع كردم و به مرور به نقاشي فيگوراتيو علاقهمند شدم و نخستين مجموعه آثار جديام را پيش از ورود به دانشگاه با نقاشيهاي فيگوراتيو مفهومي آغاز كردم و با قبولي در رشته نقاشي تا مدتها همچنان فيگوراتيو كار ميكردم. اما وقتي به شكل جديتر با نقاشي آشنا شدم به پاپ آرت علاقهمند شدم و به مرور تجربيات متعددي را در عرصه نقاشي پشت سر گذاشتهام و در هر مجموعه به فراخور حال و دغدغههاي اجتماعيام در هر مجموعه دنياي جديدي خلق كردم.
نخستين نمايشگاهتان را با عنوان اوتاكو
برپا كرديد؛ اين مجموعه چگونه شكل گرفت؟
اين مجموعه از اواسط دوران دانشجويي من شكل گرفت و اوتاكو واژهاي ژاپني است و به افرادي ميگويند كه دنياي خود را منطبق بر شخصيتهاي انيميشن كردهاند و همچون شخصيتهاي انيميشن لباس ميپوشند و مو و روي خود را ميآرايند و رفتار ميكنند. من در اين مجموعه شخصيتهاي كارتوني را وارد دنياي نقاشيهاي مطرحي چون شام آخر كردم و به جاي عيسي مسيح و حواريونش از شخصيتهاي انيميشني استفاده كردم. البته در خود نقاشيهاي مطرح نيز تغييراتي به وجود آورده بودم و اين نقاشيها در نگاه اول براي بيننده جذاب است اما در لايههاي دوم و سوم دغدغههاي شخصي و اجتماعيام را به تصوير كشيده بودم. از اين رو گاه در لايههاي دوم اين مجموعه بيننده با طنز تلخي روبهرو ميشود. هركدام از انتخابها دليل خود را داشت. بخشي از آنها با مطالعه تاريخ هنر و توجه به مفهوم آن اثر بود و سعي كردم با استفاده از آنها تضادي را در كارم نشان دهم يا ذهن مخاطب را به سمت سوالاتي ببرم. در مجموع تلاش كردم دنيايي كه در كارتونها ميبينيم را به صورت موازي با دنياي حقيقي امروز همراه كنم،چون درآثارم ميان واقعيت و داستانهاي كارتوني ارتباط برقرار شده است، تصميم گرفتم عنوان نمايشگاهم را اوتاكو بگذارم. من پيش از اينكه به نقاشي فيگوراتيو علاقهمند شوم به انيميشن بسيار علاقهمند بودم و به واسطه علاقهام تصميم گرفتم كه شخصيتهاي كارتوني را به جهانهاي ديگري فرا بخوانم و با حضور آنها بافت و معناي جديدي را خلق كنم. اين مجموعه را با تكنيك رنگ روغن در فاصله سالهاي ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ خلق كردم و در گالري ژاله به نمايش درآمد.
در دومين نمايشگاه انفرادي شما همچنان شاهد حضور شخصيتهاي انيميشني هستيم. آيا شما اين مجموعه را در ادامه مجموعه پيشين خود ميبينيد؟
بله. اين مجموعه را در فاصله سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ خلق كردم و دربرگيرنده ۱۴ نقاشي، دو حجم و سه طراحي است كه در گالريدوست آنها را به نمايش گذاشتهام. در اين مجموعه به واسطه علاقهام به فضا و موضوعات پيرامون آن شخصيتهاي كارتوني را با فضا تلفيق كردم.
مجموعه دومتان چگونه شكل گرفت؟
حتما همه داستان تنهاترين نهنگ جهان را شنيدهاند، نهنگي كه چون تن صدايش ۵۲ هرتز است و چون تن صدايش با بقيه نهنگها تفاوت دارد، نميتواند با آنها ارتباط برقرار كند. من از داستان اين نهنگ الهام گرفتم. به نظرم ما آدمها در كهكشان تنها نيستيم اما قادر به ارتباط برقرار كردن با بقيه موجودات جهان نيستيم و تنها در كره زمين رها شدهايم و در اين مجموعه نيز از شخصيتهاي انيميشني همچون پاتريك و باب اسفنجي بهره گرفتم.
مجموعه «نويز آف» از نظر مفهومي با مجموعه «۵۲ هرتز» ارتباط دارد، صدا و شنيدن اين بار با يكي از المانهاي كلاسيك صدا يعني نوار كاست همراه شده است اما از نظر سبكي اين مجموعه با دو مجموعه پيشينتان تفاوت آشكاري دارد. چه اتفاقي افتاد كه در اين مجموعه از جهاني كه با شخصيتهاي انيمشيني همراه بود، فاصله گرفتيد؟
پس از اينكه مجموعه ۵۲ هرتز به پايان رسيد و آن را به نمايش گذاشتم، باتوجه به روحيه جستوجوگرم، احساس كردم براي اجراي ايدههاي جديدم با تاشگذاري امپرسيو بهتر جواب ميدهد، از اين رو با مجموعه جديد تغيير سبك دادم. من هنرمندي هستم كه خودم را محدود به سبك خاصي نميكنم و در دنياي هنر گرهارد ريشتر الگوي من است كه هر دوره و مجموعه آثارش متناسب با روحياتش شكل گرفته است و در ۹۲سالگي همچنانايدههاي نابي دارد. در اين مجموعه من متأثر از سانسور احساسات و عواطفي كه درهر دورهاي شاهد آن هستيم و در زمان خودش ديده و شنيده نميشوند به سراغ نوارهاي كاست رفتم. نوار كاست كه امروزه تبديل به يكي از آيكونهاي پاپ شده است ما را به دنياي نوستالژي فراميخواند. نوارهايي كه شايد در زمان خودشان شنيده نشدهاند يا شكسته شدهاند. اين مجموعه شامل هفت نقاشي و پنج ميكس مديا است.
زماني كه تصميم ميگيريد اثري را خلق كنيد و كار را شروع ميكنيد، ميدانيد سرانجام كار به چه شكل خواهد بود؟
پيش از اينكه هر نقاشي را شروع كنم، ميدانم كه چه حال و هوايي خواهد داشت، اما در طول مدت دو، سه ماهي كه روي هر تابلو كار ميكنم، تغييراتي در جزييات كار به وجود ميآيد و كمكم كار به پختگي كه مدنظرم است، ميرسد. البته پيش از اينكه كار روي بوم را شروع كنم تصويرسازي ميكنم و پس از آن شروع به طراحي ميكنم و وقتيايدهام به پختگي لازم رسيد، روي بوم شروع به كار ميكنم.
با توجه به اينكه شما به صورت مجموعهاي كار ميكنيد، آيا تمام نقاشيها روايت يكساني دارند يا نه؟
نه هر نقاشي روايت داستاني خودش را دارد و در هر نقاشي متأثر از دغدغههاي اجتماعي و احوالات شخصيام در آن مقطع تاريخي هستم.
آيا پس از اينكه پاي نقاشيتان امضا زديد و نقاشيتان تمام شد، دوباره برميگرديد و روي آن كار كنيد؟
نه. وقتي پاي كارم را امضا ميزنم ديگر كار برايم تمام ميشود اما پيش از امضاي كار ممكن است احساس كنم اين كار آن چيزي نشده كه در ذهن داشتهام. به همين خاطر يا كل كار را تغيير ميدهم يا همانطور رهايش ميكنم.
باتوجه به اينكه شما در مجموعههايتان همواره شخصيتهاي انيميشني را به بافت و دنياي ديگري فرا ميخوانيد، آيا هنگام نقاشي كشيدن همچنان انيميشينهايي را كه از شخصيتهايشان براي خلق آثارتان بهره گرفتهايد، تماشا ميكنيد؟
كم پيش ميآيد كه همزمان با خلق يك مجموعه، انيمشين خاصي را تماشا كنم اما من همواره هنگام نقاشي كردن روحم را با موسيقي و كتاب خواندن تغذيه ميكنم و بيشك كتابهايي كه در هر دورهاي ميخوانم روي آثاري كه در آن دوره ميخوانم تاثير ميگذارد.
با نقاشي كردن قصد داريد چه معنايي را در جهان پيرامون خود گسترش دهيد؟
من با نقاشي قصد ارايه چيزهايي را دارم كه گاه كلمات بنا به محدوديتها از بيان آن عاجز هستند.