نگاهي ديگر به همشهري كين اورسن ولز 1941
ماشيني كردن سينما
محمد تقيزاده
همشهري كين فيلمي به كارگرداني، بازيگري، تهيهكنندگي و نويسندگي «اورسن ولز» است كه در سال 1941 در امريكا ساخته شده و به نوعي نماد و نماينده بهترين فيلم تاريخ سينما محسوب ميشود، اين عنوان از اين جهت به همشهري كين نسبت داده ميشود كه قريب به 80 سال در انستيتو فيلم امريكا و 50 سال در مجله «سايتاند ساوند» از سوي منتقدان به عنوان بهترين فيلم تاريخ سينما انتخاب شده است.
بنابراين نخستين مواجهه هر بيننده عام و خاص با اين فيلم به جايگاه و اهميت اين فيلم در تاريخ سينما مربوط ميشود. به عبارت سادهتر مخاطب مدام به اين فكر ميكند كه در حال تماشاي بهترين فيلم تاريخ سينماست و اين اتلاق اغراقآميز تا پايان فيلم مخاطبان را رها نميكند. نكته حايزاهميت در اينجا اين است كه همشهري كين به هيچوجه و در هيچ نظرسنجي و طبقهبندي ازسوي مردم به عنوان بهترين فيلم تاريخ سينما انتخاب نشده و فروش اوليه فيلم نيز حكايت از شكست و ناكامي صاحبان و سازندگان اين اثر هنري دارد. اما آنچه فيلم را تا اين حد مهم و پرطمطراق كرده، توصيفات و تمجيدهاي باورنكردني است كه منتقدان سراسر دنيا از امريكايي و اروپايي تا شمار زيادي از منتقدان ايراني نثار فيلم كردهاند و اين اداي احترام و دين به همشهري كين همچنان در ميان اهالي قلم و رسانه در ايران ادامه دارد به گونهاي كه ساحت همشهري كين ساحتي مقدس به شمار ميآيد كه نقد و بحث درباره كيفيت آن يا به خاص و ملتمس ديده شدن نويسنده مربوط ميشود يا به كجفهمي و ناتواني وي در درك فيلم.
اوپنينگ يا افتتاحيه فيلم از بحثبرانگيزترين بخشهاي فيلم است. درحالي كه القائات و تعاريف خاصي به اين بخش نسبت داده ميشود فيلم با فضايي ترسناك و با لحني مخوف شروع ميشود كه تداعيگر فيلمهاي هارور و پيشبينيكننده اثري ترسناك است كه با موسيقي و تصاوير باشكوه يك شهر و ديوار و حصارهاي آن گويي قرار است تداعيگر شخصيت و فضايي رعبآور، معمايي و پر رمز و راز باشد كه با گذشت زمان و تغيير لحن فيلم به داستاني بيوگرافيك درباره يك فرد ثروتمند و روزنامهنگار، تمام تلاشهاي اورسن ولز در ابتداي فيلم براي بهتصويركشيدن فضايي خوفناك مورد سوال و ترديد قرار ميگيرد.اصليترين و مهمترين نقطه قابل بحث همشهري كين شايد به نوع روايتپردازي فيلم مربوط شود كه تا آن زمان اين نوع روايتگري مرسوم نبوده و بدعت اورسن ولز در تعريف قصه از ابعاد مختلف و به روشهاي متعدد از اصليترين وجوه تكنيكي و متمايز فيلم محسوب ميشود. اصليترين نقطه قابل اتكاي فيلم به اصليترين نقطه قابل بحث فيلم نيز ارتباط پيدا ميكند، چراكه تمهيداتي كه ولز براي روايت قصه از آن استفاده كرده بيش از آنكه وجوه فرميك و در خدمت درام باشد از جنبه تكنيكي حايزاهميت است و همين تفاوت فرم و تكنيك اصليترين و مهمترين محل بحث همشهري كين است كه آن را تا بهترين فيلم تاريخ سينما و فيلمي مهم در روايتگري و تكنيك در آن زمان، متفاوت جلوه ميدهد. تمهيداتي كه فيلمساز به عنوان تكنيك فيلمسازي از آن بهره برده متنوع و قابل تحليل و تمجيد است از رنگ و نور پركنتراست تا دوربين، موسيقي، تدوين و سبك كارگرداني و روايتگري همشهري كين موضوعاتي نيستند كه به راحتي بتوان از آن عبور كرد، اما پرسش اينجاست كه پردازش روايي و تكنيكبازيهاي اورسن ولز 24 ساله در اين فيلم تا چه حد ضروري و در خدمت فيلمنامه و روايت بوده است!
شخصيتپردازي اورسن ولز شايد ادعاي در نيامدن دراماتيك فيلم را بهتر مشخص كند، چراكه تقريبا هيچ يك از كاراكترهاي همشهري كين قادر به ايجاد سمپاتي و همراهي با تماشاگر را ندارند و اورسن ولز در نقش «چارلز فاستر كين» نيز تنها شمايلي نامفهوم از يك مرد ثروتمندامريكايي است كه عدالتخواهي و مبارزه با فساد در وي تنها به جملات او محدود ميشود و كنش قابل اعتنا و باورپذيري از اين شخصيت براي متقاعدكردن تماشاگر در جهت فهم اين كاراكتر وجود ندارد. گويي فيلمساز در پازلي كه براي خود طراحي كرده شخصيتهايي را تعبيه كرده و قرار است اين افراد به ترتيب و بدون كاركرد دراماتيك خاصي وظيفه خود را در تكميل پازل فيلمساز ايفا كنند و در پايان نيز بدون توجه به كاركرد دراماتيك شخصيتها، فيلم با اشيا به پايان ميرسد.
قديمي بودن فيلم و تصاوير سياه و سفيد آن شايد براي تماشاگر عام به عنوان دليل اصلي رخوت و بيميلي براي تماشاي آن تلقي شود حال آنكه مشكل گرم نبودن و همراهيبرانگيز نبودن فيلم به اين تمهيدات مربوط نميشود، چراكه شمار زيادي از فيلمهاي كلاسيك دهه 40 سينماي امريكا هستند كه هنوز بسيار تماشايي و سرگرمكننده محسوب ميشوند.
مشكل فيلم اول اورسن ولز كه تا سالهاي سال به عنوان بهترين فيلم تاريخ سينما مطرح شده، رويكرد ماشيني ولز در مقام فيلمساز است؛ رويكردي كه باعث شده شيمي شخصيتها و همراهكنندگي داستان ميان تماشاگر و فيلم به سختي شكل گيرد يا اصلا شكل نگيرد و تنها با ابزار تكنيكي و وجوه فني سينمايي روبهرو باشيم كه اگرچه ممكن است براي منتقدان جذاب، نوآورانه و بديع به نظر برسد، اما نميتواند تماشاگر عام را متاثر و متمركز كند؛ شاهد و اثبات اين ادعا نيز برخورد سرد عامه مردم به گواه گيشه خالي فيلم در نمايشهاي نخست در مقابل با برخورد گرم و مداحانه منتقدان از فيلم همشهري كين بوده است.