تبعات سینمای زیر زمینی
ابوالفضل نجیب
در آستانه برگزاری معتبرترین جشنواره کن، خبرهای رسمی و غیررسمی از حضور بیش از هفتاد اثر سینمایی مستند و داستانی در این جشنواره حکایت دارد. این درحالی است که مسوولین سینمایی کشور سرخوش از تولید و فروش کمدیهای اغلب نازل و سردستی فضای گل و بلبل از وضعیت موجود و آینده سینمای وطنی ترسیم میکنند. اینکه چنین وضعیتی درنهایت به کجا منتهی خواهد شد، چندان دشوار نیست. آنچه قابل تامل است و علیرغم تلاشهای ظاهری برای ممانعت از حضور سینمای مستقل یا به تعبیری زیرزمینی در جشنوارههای خارجی، رضایتمندی قلبی مسوولین سینمایی برای خارج کردن فیلمسازان مستقل و منتقد وضع موجود و کوچاندن آنها به خارج کشور و خارج کردن از چرخه تولید داخلی است. این منظور را البته بارها و بارها مسوولین و به خصوص وزیر ارشاد به تلویح و صراحت اظهار و بر آن تاکید دارند. دو، سه نسل پیش حتما به خاطر دارند اعتبار جهانی سینمای ایران علیرغم همه محدودیتها و مخالفت طیفهای سنتی حاکمیت اغلب مرهون سیاستگذاری مسوولین و تلاشهای مستمر فیلمسازان اغلب صاحب اندیشه بود. نان و نام آن موفقیتها علیرغم همه آن محدودیتها و توهینها و اتهامات ریز و درشت به سازندگان و ایضا مسوولین سینمایی اما درنهایت به اعتبار جمهوری اسلامی ریخته میشد. رزومه همان موفقیتها امروز به ادامه اعتبار سینمای ایران و به تعبیری فیلمسازان مستقل و منتقد منجر شده است. مسوولین سینمایی گذشته آن اندازه درایت و هوشمندی و عقلانیت داشتند که بتوانند با حمایت از فیلمسازان نسبتا مستقل و در برخی موارد حتی با سرمایهگذاری و مشارکت در چنین تولیداتی حداقل ویترین قابل دفاعی نه تنها از آزادی عمل فیلمسازان ایرانی که درنهایت از فضای سیاسی قابل دفاع جمهوری اسلامی به جهانیان عرضه کنند. آن سینمای برونمرزی هر چه بود، به درجاتی اعتبار سیاسی نظام حاکم بر آن را نمایندگی میکرد و به تعبیر دستاندرکاران خاری بود در چشم جریانهایی که اساسا نه مشروعیتی برای سینمای ایران که برای نظام سیاسی قائل نبودند. چالشهایی هم اگر در آن زمان وجود داشت به مسائل حاشیهای و برخی محدودیتها و تعاملهای جانبی در جریان جشنوارههای جهانی مربوط میشد، اما درنهایت همین حاشیهها هم به یمن حضور موفق فیلمها و فیلمسازان ایرانی تحتالشعاع قرار میگرفت. اینها اما به معنی نادیده گرفتن ضعفها و کاستیهای حاکم بر سینمای آن زمان نیست، الغرض مقایسه وضعیت سینمای برونمرزی و جشنوارهای گذشته با حالت سینمایی است که در چشم و ارزیابی مدیران جشنوارههای جهانی از جمله معتبرترین آن یعنی کن، نه تنها هیچ پیوندی با موجودیت سینمای جمهوری اسلامی ندارد که متاسفانه در تقابل با موجودیت آن تعریف میشود. آنچه امروز به سینمای زیرزمینی تعبیر میشود، بیش از هر چیز بر موضوعیت و شکلگیری نوعیتی از سینما و فیلمسازانی تاکید و اشاره دارد که صرفنظر از دیدگاههای سیاسی، اغلب به واسطه نگاه انتقادی نسبت به وضع موجود و علیرغم همه دلبستگیها و علقههای ملی به کشور، اما به واسطه جزمیت حاکم بر فضای سینمایی ناگزیر به قهر یکسره و گسستن تمامی پیوندها با سینمای ملی منتهی شده است. فراموش نکنیم هنر زیرزمینی سالهاست به بخش قابلتوجهی از تولیدات در همه عرصههای هنری از جمله موسیقی، شعر، ادبیات داستانی و... تبدیل شده است. به نظر میرسد ادامه روند موجود به انشقاق هر چه بیشتر موضوع هنر با کلیت نظام سیاسی و درنهایت به رسمیت شناختن هنر و سینمای زیرزمینی منجر خواهد شد. رویکردی تجربه شده در اغلب نظامهای ایدئولوژیکی ازجمله نمونه شاخص آن در همسایه شمالی و فراموش نکنیم اغلب آثار ماندگار ادبیات داستانی روسیه محصولات هنر زیرزمینی هستند. نیاز به یادآوری نیست سینمای برونمرزی و جشنوارهای دولتی ما در گذشته توانست اسباب تعامل و به نوعی خنثیکننده نگاه بدبینانه به داخل کشور و زمینهساز توجه به جمهوری اسلامی شود، درست به اندازه همین روزها که غیبت این سینما به شکل کیفی و در نقطه مقابل حضور کمی و کیفی چشمگیر فیلمسازان مستقل و اساسا به رسمیت شناخته شدن سینمای زیرزمینی از جانب جشنوارهای چون کن به همان اندازه توانسته انزوای سینمای ملی را تشدید و به نوعی از موضوعیت ساقط کند. آنچه این وضعیت را تشدید میکند علاوه بر سیاستگذاریهای جزمی و تنگنظرانه در حوزه تولید فیلم و اعمال محدودیتهای هر چه بیشتر فیلمسازان صاحب سبک و فکر، اعمال محدودیتها و فشارهای امنیتی و قضایی بر بخشی از فیلمسازانی است که خواسته یا ناخواسته اعتبار و آبروی سینمای ایران به نام آنها ضمیمه شده است.
فراموش نکنیم فیلمسازانی چون اصغر فرهادی، جعفر پناهی، رسول اف و... نامهاي شناخته شده و اعتبار سینمای مستقل ایران و نه جمهوری اسلامی هستند.
اگر در گذشته میشد با اندکی اغماض و تعامل فیلمهای قابلتوجه را به اعتبار سینمای ملی و جمهوری اسلامی ضمیمه و راهی جشنوارههای معتبر جهانی کرد، امروز اما حضور تولیدات زیرزمینی در جشنوارههای جهانی نهتنها اعتباری برای سینمای ملی محسوب نمیشود که بهتدریج کفه ترازو را به سمت آنچه سینمای در تبعید تعبیر میشود، سنگین و سنگینتر خواهد کرد. اینکه روند موجود و لجبازی با سینمای ملی و مهمتر از آن بازی با اعتبار آن تا کجا ادامه خواهد یافت، متاسفانه با وضعیت موجود چشمانداز امیدوارکنندهای برای آن نمیتوان متصور شد. آنچه قابل پیشبینی و به باور نزدیکتر است همچنان ادامه مسیر سرخوشانه از تولید انبوه فیلمهای خنثی و بعضا مبتذل و با توجیه رونق یافتن اقتصاد ورشکسته سینما است. غافل از اینکه تجربه نشان داده این سرخوشی پنبه دانهای چون تب تند به زودی فروکش و آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد شد. تبعات این سرخوشی برای سینمای ملی، البته اگر قائل به موضوعیت چنین سینمایی باشند، تقویت و شکلگیری و به رسمیت شناخته شدن هر چه بیشتر مقوله سینمای مستقل و البته به شکل زیرزمینی یا در خارج از کشور خواهد بود. هر چند تردیدی ندارم چنانچه اشاره شد یکی از اهداف راهبردی سیاستگذاران فرهنگی و هنری و سينمايي گسیل هر چه بیشتر هنرمندان مستقل به بیرون از مرزهای کشور است. آنچه در جشنواره کن امسال از حضور سینمای زیرزمینی شاهد خواهیم بود به نوعی میتوان به کوه یخی تعبیر کرد که در حال حاضر تنها بخش اندک و به بیانی نوک آن رویت و اعلام موجودیت خواهد کرد.