درباره حذف پروانه ساخت از سینمای ایران بعد از چهار دهه
به فال نیک میگیرم
سید ضیاء هاشمی
ضرورت وجودی و الزام صدور پروانه ساخت برای تولید هر فیلم سینمایی از موضوعاتی است که در ادوار مختلف همواره محل بحث دیدگاههای موافق و مخالف بوده، برخی این الزام را به منظور کنترل دولت بر سوژهها و قصه فیلمها، مفید، ضروری و لازم قلمداد کرده و حذفش را رها کردن بدون چارچوب این فرآیند که نتیجهاش تولید آثار بیکیفیت و نازل خواهد شد، میدانند و برخی در مقابل، حذف پروانه ساخت را یک عامل مهم در تقویت آزادیهای اجتماعی و حرفهای یک فیلمساز دانسته و برخورداری از این امکان را یک حق مکتسبه عنوان میکنند.
اینکه یک فیلمساز نباید در بیان افکار و دیدگاهش با محدودیتهای نظارتی و بعضا حذف روبهرو شود، به نظر نکته مهم و مثبتی است که نباید از آن غافل شد. اگر بپذیریم که مخاطب مهمترین رکن ساخت یک فیلم سینمایی است، پس به انتخاب او و استقبالش از یک فیلم و مضمون هم باید احترام بگذاریم و اجازه بدهیم همه فیلمسازان در یک میدان رقابت سالم، بدون برخورداری از رانت و امکان ویژه، فیلم خود را از جهات مختلف به قضاوت مخاطب بسپارند.
اینکه گروهی با سلیقههای فردی نظام موضوعی و پرداختی، یک فیلم سینمایی را قبل از ساخت به ارزیابی و ارزشیابی گذاشته و به سنگ محک سلیقه یا دستورالعمل آن را نفی یا تایید کنند، به اعتقاد من جفا به عرصه هنر و خاصه فیلمسازی است. فیلمساز حرفهای به عنوان یک مصلح و منتقد اجتماعی باید بتواند در چارچوب آزادیهای مشروع و بهرسمیت شناخته شده در قوانین بهویژه قانون اساسی، بدون هرگونه نگرانی و دغدغه، مساله و جهانبینی تحلیلی خود را با مخاطب در میان گذاشته و به طرح مساله خود بپردازد.
معتقدم آنچه در فرآیند شورای پروانه ساخت رخ داده صرفنظر از دوره خاص و در یک جمعبندی کلی، تجربه چهار دهه نظارت استصوابی در حوزه فیلمسازی است که توسط نمایندگان دولتها به پشتوانه آییننامهای که در دهه 60 در دولت وقت به تصویب رسید، در حال اجراست. هر چند در سالهای بعد با اضافه کردن نمایندگان صنوف کارگردانان و تهیهکنندگان به این جمع، تلاش شد بخشی از بُرندگی و نگاه سلیقهای و حاکمیتی کاسته شود ولی به دلیل اینکه اساسا ماهیت شورای پروانه ساخت، برآمده از اراده و خواست قوه حاکمه در دولتهاست و به منظور اعمال نظر و سلايق گروهها آنها شکل گرفته، لذا با همه تلاش نمایندگان صنوف برای تلطیف تصمیمات و تغییر نگاهها، باز هم نتیجه نهایی در مقایسه با موانع قابل دفاع نیست.
از همین رو اقدام و تصمیم سازمان سینمایی برای برداشتن این مانع در یک فرآیند تدریجی خبر مسرتبخش و امیدوارکنندهای است که به مرور شاهد نتایج مثبت آن در جامعه سینمایی کشور خواهیم بود. فراموش نکنیم که هر جا حاکمیت و دولتها به اراده مردم و مطالبه آنها احترام گذاشته و امور عمومی و تخصصی را به مردم و صاحبان فکر و اندیشه و متخصصان همان حوزه واگذار کردند، نه تنها آسیب ندیدند که سبب امیدآفرینی و خیر و برکت شده است. اعتماد به صاحبان اندیشه و مصلحان اجتماعی یکی از راهکارهای مهم و اثرگذار در تحقق افزایش مشارکت اجتماعی در اداره کشور است. حذف پروانه ساخت فیلمسازی و اعاده این حق به فیلمسازان را اگرچه دیر و با تحمیل هزینههای گزاف، اما باید به فال نیک گرفت و دانست که سپردن این عنان به بزرگان و صاحبان تجربه در این عرصه، در زمره اتفاقات و اقدامات مهمی است که در تاریخ مدیریت سینمای ایران ماندگار خواهد شد.