عباس محمدي*
چندي پيش مقالهاي با موضوع بررسي اثرات تهيسازي آبخوان (1)ها بر فرونشست (2) زمين، از محمود حقشناسحقيقي و مهدي معتق (3) در مجله Science Advances چاپ شد (4). در نوشتار حاضر، بر پايه مقاله ياد شده و با تورقي بر اطلاعات و اخبار ديگري كه در سالهاي اخير درباره فرونشستها منتشر شده، نگاهي خواهم داشت به شيوههاي نامناسب بهرهبرداري آب كشور.
حقشناسحقيقي و معتق اين مقاله را بر پايه بررسي شش هزار عكس ماهوارهاي كه در فاصله سالهاي 2014 تا 2020 گرفته شده، نوشتهاند و بر اين اساس براي نخستينبار نقشههاي فرونشست زمين براي همه پهنه ايران با قدرت تفكيك مكاني ۱۰۰ متر را آناليز كردهاند. اين پژوهش نشان ميدهد كه حداقل حدود 56000 كيلومتر مربع (معادل سهونيم درصد) از خاك ايران دچار فرونشست شده و 3000 كيلومتر مربع از اين پهنه فرونشستي بيش از ده سانتيمتر در سال دارد. دوسوم تهيشدگي آبخوانهاي ايران در حوضه آبگير فلات مركزي رخ ميدهد كه دربرگيرنده نقطههايي با فرونشست بيش از 35 سانتيمتر در سال است. اين پژوهش نمايانگر اين نكته است كه سالانه يك ميليارد و هفتصد ميليون مترمكعب (بيش از هشت برابر گنجايش سد كرج) از آبهاي زيرزميني كه مخزنهايي بسته يا نيمبسته هستند، برداشت ميشود. اين موضوع، پايداري منابع آب كشور را به شدت به خطر انداخته است.
توسعه ناپايدار؛ عامل مادر فرونشست
تركيب عاملهايي مانند چهار برابر شدن جمعيت در شش دهه گذشته، توسعه صنايعِ آببر، افزايش سطح زمينهاي كشاورزي، رواج بيقانوني، تعدد مركزهاي اِعمال قدرت و تمايل فزاينده محفلهاي قدرت براي تبديل داراييهاي همگاني به اموال خصوصي (كه تاحدودي به مردم عادي هم تسري يافته) سبب وارد شدن فشار سهمگيني بر منابع آب كشور شده است. آبهاي زيرزميني براي يكچهارم جمعيت كشور بسيار حياتي هستند، اما برداشت سنگين و نامتناسب با ورودي كه در نبودِ شيوههاي حكمراني و مديريتِ خوب رويه شده، شكل ناپايداري از توسعه كميتي و بياعتنا به مشكلات آينده را رقم زده، به گونهاي كه ايران در دو دهه گذشته حدود 210 ميليارد مترمكعب از ذخيرههاي آب زيرزميني خود را از دست داده است.
آشكار است كه نابودي منابع آب، آسيبي سخت به امنيت غذايي كشور و شرايط زيست پايدار ميزند. با اين حال، تقريبا هيچ نشانهاي از اينكه مصرف آب در كشور روندي رو به كاهش و اصلاح داشته باشد، به چشم نميخورد؛ برعكس، مشاهدههاي عيني و آمار رسمي حاكي از تشديد بهرهكشي از منابع زيرزميني و تشديد دستكاريهاي مخرب در سامانه طبيعي رودها و آبخيزهاست. يك نتيجه كاهش آبهاي زيرزميني، فرونشست زمين است كه سبب آسيبديدگي زيرساختهاي كشور مانند جادهها، راهآهن، بناهاي تاريخي، ساختمانهاي جديد و خطوط لوله و انتقال نيرو ميشود. فرونشست همچنين سبب فشردگي لايههاي متخلل زيرينِ زمين ميشود كه اين امر اندوخته شدن احتمالي آب در آينده را ناممكن ميكند. در جاهايي كه به شدت وابسته به آبهاي زيرزميني هستند مانند تهران، دشت رفسنجان و مشهد، فرونشست زمين كاملا جدي شده است.
در چند سال اخير، پژوهشهايي بر پايه تصويرهاي ماهوارهاي صورت گرفته (5) تا نقشههاي بزرگمقياس فرونشست يا پيشبيني فرونشست در ايران تهيه شود. يكي از اين پژوهشها كه با استفاده از دادههاي ماهواره Sentinel-1 در فاصله 2014 تا 2017 انجام شده، بيانگر آن است كه فرونشست زمين در ايران بسيار گسترده است و در پارهاي نقطهها هر سال زمين تا حدود سي سانتيمتر نشست ميكند. پژوهشي ديگر نشان ميدهد كه حدود يك درصد از كل خاك ايران، يعني 18000 كيلومتر مربع، دچار فرونشستِ بيش از يك سانتيمتر در سال است كه كشور را در رتبه چهارم فرونشستهاي جهان قرار ميدهد. مطالعه حقشناسحقيقي و معتق نشان داده كه در فاصله 2014 تا 2020 پهنهاي به وسعت چهل هزار كيلومتر مربع از خاك ايران فرونشست بيش از يك سانتيمتر در سال داشته كه 25000 كيلومتر مربع آن بيش از دو سانتيمتر در سال و بيش از 3000 كيلومتر مربع از آن با نرخ هشداردهنده بيش از ده سانتيمتر در سال نشست كرده است. هشتاد درصد فرونشستها در پهنههاي رسوبي كواترنري (6) رخ ميدهد كه ماهيت غيرفشرده دارند و مناسبِ شكلگيري آبخوان هستند و نود درصد فرونشستها هم در محدودههاي آبخواني رخ دادهاند. به بيان ديگر، عامل اصلي فرونشستها فشرده شدن آبخوانهاست.
كشاورزي و فرونشست زمين
فرونشست پديدهاي همهجاگستر در ايران است؛ پژوهش حقشناسحقيقي و معتق نشان ميدهد كه 265 بخش از 429 بخش ايران تحت تاثير فرونشست است و در هشت بخش: كرمان، رفسنجان، سيرجان، مرودشت، نيشابور، بويينزهرا، گنبدكاووس و آققلا مساحت فرونشستها به بيش از هزار كيلومتر مربع ميرسد. دشت رفسنجان كه قطب توليد پسته ايران است، به علت غارت بيملاحظه منابع آب زيرزميني با توجيه غيرمنطقي توسعه كشاورزي و افزايش صادرات، ركورد فرونشست را با رقم هراسآور 37 سانتيمتر در سال دارد. بهطور كلي همه استانهاي ايران جز گيلان كه بيشترين بارندگي را دارد و خيلي متكي به بهرهبرداري از آبهاي زيرزميني نيست، درگير فرونشستند. در استان پربارانِ مازندران هم فرونشست متوسط در حال رخ دادن است و 140 كيلومتر مربع از اين استان درگير اين پديده با نرخ چهار سانتيمتر در سال در پارهاي نقطههاست. در ديگر استان شمالي حوزه كاسپين، يعني استان گلستان فرونشست جديتر است و در پهنهاي به مساحت 5000 كيلومتر مربع و در نقطههايي با نرخ 12 سانتيمتر در سال در حال رخ دادن است.
هفتاد درصد از تهيشدگي آبخوانها در حوضه آبخيز فلات مركزي كه دربرگيرنده نيمي از مساحت كشور است، رخ داده است. اما نكته غيرمنتظره اينكه دومين ميزان تهيشدگي، به ميزان يازده درصد از كل تهيشدگي آبخوانهاي كشور مربوط است به حوضه آبخيز كاسپين (خزر) كه بستر بيشترين بارندگيهاست. سومين تهيشدگي هم به ميزان ده درصد از كل، مربوط است به حوضه خليجفارس كه بيشترين آب كشور را دارد. اين اطلاعات، بيانگر عمق و گستره بدمديريتي منابع آب در مدت بيش از چهل سال است. وزارت نيرو (كه اساسا نبايد سرنوشت آب كشور به آن سپرده ميشد و فقط بايد به توليد و توزيع برق بپردازد) با مجموعه عظيمي از شركتهاي زيرمجموعه خود، مسوول اصلي اين فاجعه ملي است. بيش از چهار دهه است كه وزارت نيرو با صرف ميلياردها دلار براي ساخت سد و كانال و با جابهجا كردن صدها روستا و آوارهسازي چند صد هزار تن، زير آب بردن هزاران هكتار مرتع و جنگل، غرق كردن محوطههاي تاريخي بيشمار، شورسازي آب چند رودخانه و پهنههاي گستردهاي از زمينهاي كشاورزي و با فرمان راندن بر شركتهاي آب منطقهاي، مدعي «تامين آب» و مديريت اين ماده حياتي است. حال آنكه تنها در دو دهه، بيش از دويست ميليارد مترمكعب از آبهاي زيرزميني كشور نابود شده و امكان جايگزيني آن هم به علت فرونشست زمين تا حد زيادي از بين رفته است.
پروژههاي ساخت سد و كانال وزارت نيرو، چه در مرحله گرفتن مجوز ساخت و چه در برنامههاي تخصيص آب، در هماهنگي با وزارت جهاد كشاورزي اجرا ميشود. بنابراين سياستگذاران كشاورزي هم در نابودي جبرانناپذير و ادامهدار منابع آب نقش داشتهاند. پژوهش حقشناسحقيقي و معتق اين نكته را نيز نشان داده كه عامل اصلي در فرونشستها، مصرف آب در كشاورزي است؛ درحالي كه تنها چهار درصد فرونشستها در منطقههاي ساخته شده رخ داده، بيش از دوسوم آن در عرصههاي كشاورزي بوده و چهل درصد از فرونشستها در زمينهايي كه آبياري ميشوند، رخ داده است. به علاوه، حدود نيمي از نابودي سالانه آبهاي زيرزميني به ميزان 840 ميليون مترمكعب، در زمينهاي زير كشتِ آبي اتفاق ميافتد.
كشاورزي در ايران همچنان به شيوههاي ناكارآمد پيش ميرود؛ اين بخش، حدود هفده درصد از جمعيت كشور را شامل ميشود و عامل اصلي مصرف منابع آب است، اما فقط حدود ده درصد از توليد ناخالص داخلي مربوط به آن است. مطابق آمارهاي رسمي، راندمان آبياري در كشور 35درصد است و فقط پنج درصد از زمينهاي آبي با شيوههاي تحت فشار آبياري ميشوند.
اثر فرونشست بر جمعيت و زيرساختها
حدود 14 ميليون تن يعني بيش از يكپنجم جمعيت ايران در منطقههايي ميزيند كه مستقيما تحت تاثير فرونشستهاي قابل توجه است. حدود هفت درصد از جمعيت كشور در منطقههاي با ريسك پايين، ده درصد در منطقههاي با ريسك متوسط و نزديك به يك درصد (9/0 درصد) در منطقههاي با ريسك بالا به سر ميبرند. بيش از يكچهارم از جمعيت استانهاي كرمان، البرز، خراسان رضوي، اصفهان و تهران در منطقههايي زندگي ميكنند كه ريسك فرونشست دارد. نود و پنج درصد جمعيتي كه در معرض خطر فرونشست است، در استانهاي تهران، البرز، فارس، خراسان رضوي، كرمان متمركز هستند كه سي ميليون تن را در بر گرفتهاند. در استان تهران، 350000 تن در نقاط با ريسك بالا و سه ميليون تن در نقاط با ريسك متوسط و پايين زندگي ميكنند (7). برنامههاي توسعهاي بياعتنا به آمايش سرزمين (8) و بدون توجه به سويههاي گوناگون اثرات محيطزيستي، نقش درجه اول را در شكلگيري معضل كمآبي و فرونشست داشته است. براي نمونه ميتوان به توسعه شبكه فاضلاب در تهران اشاره كرد كه ظاهرا و در مطالعههاي اوليه كاري در جهت حفظ منابع آب تلقي ميشد، اما اينك مشخص شده كه عاملي بوده است در خشكيدگي لايههاي زيرينِ زمين و در نتيجه موجب تشديد فرونشست (9). در استان اصفهان و شهر تاريخي اصفهان كه مهمترين شهر ايران از نظر گردشگري است، بحران فرونشست ابعاد فاجعهباري يافته است. سياوش افراز، كارشناس زمينشناسي گفته است كه اگر بيتوجهي به پيشرفت فرونشست اصفهان به همين منوال پيش برود به مرحلهاي خواهيم رسيد كه گويي وارد ميدان مين شدهايد و نميدانيد هر لحظه زير پايتان خالي ميشود يا خير. او باز و بسته شدن دورهاي جريان آب در زايندهرود را عامل وضعيت ارتجاعي زمين و سپس ايجاد گسست در لايههاي آن دانسته كه آثار اين وضعيت را به صورت درزهايي در پلهاي تاريخي اصفهان ميتوان ديد. او معتقد است كه بايد برداشت آب از آبخوانهاي اصفهان متوقف شود و آب پيوسته در زايندهرود روان باشد تا فرونشستها شدت نيابند (10). منصور شيشهفروش، مديركل مديريت بحران استان اصفهان هم گفته كه فرونشست زمين در دشتهاي اصفهان، برخوار، مهيار شمالي و جنوبي، كاشان، اردستان، فلاورجان و گلپايگان بين 5 تا 18 سانتيمتر در نقاط مختلف ثبت شده است (11). در چند سال اخير فرونشستهاي عظيم در بسياري نقاط ديگر كشور مانند دشت ميناب، دشت همدان، دشت گرگان و... مشاهده شده است. در يك مورد جالب توجه از نظر اثرات فرونشست، مرتضي صديقي، معاون فني سازمان نقشهبرداري كشور گفته است كه شايد يكي از دلايلي كه سبب شد تا تخليه آب از استان گلستان پس از سيل سال 1398 به كندي رخ دهد، فرونشست با نرخي حدود 20 سانتيمتر در سال در مدت دو دهه بوده كه سبب شده شيب دشت در بعضي نقاط بين دو تا چهار متر تغيير كند (12).
مجيد مخدوم طبقهبنديهايي را بر پايه مدل اكولوژيكي توسعه تعريف كرده است؛ در اين مدل، ازجمله سرزمينهايي كه براي توسعه مناسب نيستند، آنهايي هستند كه در ارتفاع بيش از 1800 متر قرار دارند، در محدوده گسلها هستند، زلزلهخيزند، در مسيلها يا بستر خشك رودخانهها قرار دارند و در آنها آبِ در دسترس كمتر از 150 ليتر براي هر نفر است (13). اين ويژگيها در بسياري نقطههاي شهر تهران كه در پنجاه سال گذشته رشدِ چند برابري داشته، به چشم ميخورد.
پانزده درصد (1380 كيلومتر) از راهآهن ايران، از جمله راهآهن تهران- مشهد و چهار خط از نُه خط متروي تهران و متروي اصفهان در معرض فرونشست هستند. همچنين ده تا پانزده درصد از كل جادههاي كشور نيز چنين هستند. ايستگاههاي قطار و مترو و فرودگاهها هم در خطر فرونشست هستند.
چه ميتوان كرد؟
جز پژوهش حقشناسحقيقي و معتق، پژوهشهاي ديگري نيز همبستگي ميان بهرهكشي از آبخوانها و فرونشست را نشان ميدهد و حكايت از آن دارد كه ايران در صدر كشورهايي است كه بيشترين درصد از مساحت آنها درگير فرونشست است (14). به اين دليل و در شرايطي كه تغييرات اقليم و نوسانهاي حدي افزايش مييابد (براي مثال در سال 1398 با سيل و در سال 1400 با خشكسالي روبهرو بوديم يا در همين بهار 1403 در پي بارندگيهاي سيلساز، به سرعت موجي از گرماي شديد و بيسابقه چندين استانِ كشور را درگير كرده) حفاظت از آبهاي زيرزميني و مخزنهاي طبيعي آنها (كه بر اثر فرونشست زمين تخريب ميشوند) موضوعي حياتي براي آينده كشور به شمار ميرود. بايد هرچه زودتر شيوههاي آبياري اصلاح شود و مصرف آب در درجه اول در بخش كشاورزي و در درجههاي بعد در صنعت و خانهها كاهش يابد. اصلاح اساسي رويكردهاي سياسي نيز به منظور بيرون بردن كشور از بنبست تحريمها كاملا ضروري است. تحريمها مانع رشد اقتصادي با فشار كم بر منابع طبيعي و مانع ورود فناوريهاي نوين است. دستكاري افراطي در نظام هيدرولوژيك سرزمين بايد متوقف شود؛ سدها سبب خشكيدگي رودخانه در پاييندست و در نتيجه موجب كاهش ورودي آب به آبخوانها ميشوند. سدها از سوي ديگر موجب توسعه كشاورزي متكي بر مصرفِ زيادِ آب ميشوند. آبخيزداري سازهاي كه مشخصه آن ساخت سدهاي كوچك (سيلبند) در درههاي كوهستاني است، از عاملهاي مهم ديگر در بر هم زدن نظام هيدرولوژيك كشور است كه هم سرمايههاي زيادي را به هدر ميدهد و هم از جريان طبيعي آب به سوي آبخوانهاي دشتها جلوگيري ميكند. سرمايههايي كه صرف ساخت سد، كانال، حفر چاه عميق، سيلبند، و انتقال آب از درياها ميشود، ميتواند صرف ارتقاي روشهاي آبياري، حمايت از فناوريهاي نوين، رونق بخشيدن به گردشگري مسوولانه، توليد انرژيهاي پاك، ترويج شيوههاي اقتصادي سازگار با محيط زيست و بهطور كلي سبب درآمدزايي با اتكاي كمتر به آب و ديگر منابع طبيعي شود.
پينوشت
* كنشگر محيطزيست، مدير گروه ديدهبان كوهستانِ انجمن كوهنوردان ايران.
1) آبخوان (aquifer): سفره آب زيرزميني، آبهايي كه در لايهها و فضاهاي خالي زمين ذخيره شدهاند.
2) فرونشستِ زمين (land subsidence): فروريزش يا نشست زمين، حركت قائم رو به پايينِ زمين.
3) پژوهشگران علوم زمين، دانشگاه لايبنيتز هانوفر، آلمان.
4) Uncovering the Impacts of Depleting Aquifers; A Remote Sensing Analysis of Land Subsidence in Iran
www.science.org/doi/10.1126/sciadv.adk3039
5) منابع، در مقاله بالا ذكر شدهاند.
6) Quaternary: جديدترين دوره زمينشناسي كه از حدود يكونيم ميليون سال پيش آغاز شده است.
7) علي بيتاللهي، عضو هيات علمي مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي گفته كه استان تهران، به ويژه در نقاط جنوب و جنوب غربي، رتبه نخست توسعه فرونشست در كشور را دارد. او نقص در اجراي برنامههاي صيانت از منابع آب را عامل فرونشست زمين خوانده است. (خبرگزاري مهر 29/1/1402)
8) آمايش، از مصدر آمودن يا آماييدن به معناي آراستن است. آمايش سرزمين عبارت است از: تنظيم رابطه بين انسان، سرزمين و فعاليتهاي انسان در سرزمين به منظور بهرهبرداري درخور و پايدار از جميع امكانات انساني و فضايي سرزمين در جهت بهبود وضعيت مادي و معنوي اجتماع در طول زمان. (مخدوم، مجيد. شالوده آمايش سرزمين، انتشارات دانشگاه تهران، 1393، ص 16)
9) علي بيتاللهي، خبرگزاري مهر 22/1/1401
10) ايرنا 27/4/1402
11) ايمنا 31/4/1402
12) عصر ايران 16/12/1402
13) مخدوم، مجيد. همان، صص 206 و 207
14) براي نمونه:
Tsimur Davydzenka, Pejman Tahmasebi, Nima Shokri. Unveiling the Global Extent of Land Subsidence: The Sinking Crisis. Geophysical Research Letters. (Research Gate, February 2024)