نگاهي به نمايشگاه «پروژه نهايي» در نگارخانه آريا
عكسهايي با پينوشت
سارا كريمان
هنگامي كه يك عكاس قابي از يك چيدمان يا حقيقت عيني را برميگزيند، لحظهاي است كه ميتواند هنرمند عكاس را به مولف بدل كند. در حقيقت عكاس خوانش خود از واقعهاي را ارايه ميدهد كه ميتواند فاصلهاي دور با حقيقت داشته باشد. از اين رو مديوم عكاسي به انواع ژانرها و سبكها منشعب ميشود و بازهاي وسيع از عكسهاي ژورناليستي تا قابهايي آبستره را در بر ميگيرد. عكاس بيش از هر هنرمند ديگري اين امكان را دارد تا حتي حقيقت را گزيده يا وارونه نشان دهد. با وجود تمام ابزاري كه به هنرمند داده ميشود تا عينت را خودخوانده نمايان و تدوين كند، همواره او از چيزي كه وجود دارد اثر هنري خلق ميكند و تلاش هنرمند براي دوري جستن از بازنمايي آنچه هست در پي اغناي حس تمايز در زاويه ديد و تماشاي جهان بيرون است. عكاس به غايت ميكوشد تا از حقيقت، ماهيت انتزاعي بهتآور و بيبديل بسازد تا از كارتپستالهاي زينتي به بيانگري و مفهومسازي دست يابد. با مرور تاريخ عكاسي و پيشرفت و ابزارمندي در اين حوزه در مييابيم؛ اگرچه هنوز ثبت لحظه، ارزشي انكارناپذير دارد اما بازنمايي زيبايي مثلا دشتي سبز مستلزم دانش و انديشه خاصي نيست و چه بسا كه هر كاربر آماتوري با دوربين گوشي خود هم ميتواند اين كار را انجام دهد. پس ارزش افزودهاي كه هنوز ميتوان براي ثبت يك قاب قائل بود حضور به جا و مهارت در ثبت لحظات بيتكرار است. اين عكاس قبراق است. اگر چه حقيقت محض را بيكم و كاست جلوي چشمت ميآورد اما او پيشتر ميداند كجا و كدام سوژه براي او ميتواند بيانگري داشته باشد و پيوست اجزا و قابها، مجموعهاش را به بيانيهاي مبدل سازد. در نمايشگاه «پروژه نهايي» كه با حضور ۱۴ هنرمند: آناهيتا شميده، آيلار ساريجلو، بيتا عظيمي، پگاه زارعي، تهمينه شرافت، حسين ملاشاهي زارع، ريحانه رضايي، ريحانه نوايي لواساني، غزاله موسويكيا، محيا رستگار، محيا كشفي، نسيم افشاري، نيلوفر كمالي و ياسمين اصغريزاده از هنرجويان مهرداد افسري در گالري آريا برگزار شد، اغلب آثار به شيوه نامتعارف در ارايه عكس به نمايش درآمده بودند و از متريالهاي متنوع براي نمايش آثار استفاده شده كه بي شك در القاي حس و مفاهيم تأثيرگذار بود، مثلا چاپ روي فلز و برش بخشي از اثر كه لبههاي تيز آن موكد قطعي برنده از بخشي از يك كل بودند يا چاپ عكس با استفاده از پارچه مِش، ماهيت عكسوارگي آثار را دگرگون ساخته و همين عبور از مرزهاي رايج ارايه يك عكس، علاوه بر نمايش شيوههاي خلاقانه آميزهاي موفق براي هنرمند است تا بيشتر بر انتقال مفاهيم خود فائق آيد. در اين نمايشگاه علاوه بر يك بيانيه اصلي كه كليه آثار ذيل آن ميگنجيد و آن هم نگاه معناساز به عكاسي و بازنگري در كاركردهاي اين مديوم در هنر بود، هر اثر به انضمام يك نوشتار و تفسير توسط هنرمند ارايه شده است. انتخاب با شماست ميتوانيد آثار را تماشا كنيد و بيآنكه دادهاي از آنها داشته باشيد به تماشا و تحليل مولفههاي مورد نقد در عكاسي مانند كادر و نور و... برويد يا قصه را بخوانيد و بعد اثر را نگاه كنيد اما آنچه مسلم استايده و اساس اين نمايشگاه، همين تاكيد بر رابطه ميان نوشتارهاي پيوست با اثر است. اثري كه بيشتر با نوعي چيدمان دستهبندي ميشود مملو از استيكرهاي يادداشت بود كه فرياد مي زد مرا بخوانيد. در اين نمايشگاه يك ويدئوآرت هم ارايه شده كه تلفيقي از عناصر چيدماني را پديدار ساخته است كه آن هم تاكيد و تكرار كلمات است. بستگي پايدار هر اثر به نوشتار مرزهاي تخيل بيننده را معطوف به قصهاي ميسازد كه سرايندهاش پيشتر برايش نوشته است. در اغلب آثار نوعي تجربه زيسته هنرمند و رابطه عميق احساسي با سوژهاش به نظر ميرسد چنانچه ميبايست هر اثر را به انضمام نوشتاري كه خود هنرمند ارايه كرده ببينيم و عميقا درك كنيم كه بيننده ميتواند با اثر هم ذاتپنداري كند و در جريان احساسي آن جاري شود.