آراي تندروها
عباس عبدي
خيليها از 13/5 ميليون راي آقاي جليلي در انتخابات ۱۵ تير تعجب كردهاند و معتقدند كه اين رقم بيش از انتظار آنان بوده است. اگر آقاي قاليباف چنين رايي ميآورد، بالطبع تعجبي نميكردند. دلايلي كه براي اين اثبات اين ادعا ارايه ميدهند، گوناگون است. مهمترين دليل نيز بياعتقادي مطلق آنان به مردم و حق حاكميت مردم بر سرنوشت خودشان است. كسي كه چنين اعتقادي به مردم نداشته باشد و حتي ابراز هم كند طبيعي است كه گفتار و رفتارش نيز به گونهاي نيست كه مطلوب مردم بوده و ظرفيت رايآوري داشته باشد. نمونه آن سخنان مرحوم مصباحيزدي درباره نقش مردم و نيز مواضع پساانتخاباتي همين طرفداران آقاي جليلي و خودش است. اينكه به اكثريت رايدهندگان به اين علت كه به نامزد مخالف ما راي دادهاند، توهين كنيم و آنان را كودك صفت يا كودن بدانيم بالطبع نميتواند مورد اقبال مردم واقع شود. به علاوه بيان غيراقناعي و زبان تحكمي و زورمدارانه آنان نيز جايي براي جلب نظر مردم نميگذارد. كافي است اينها را با ادبيات آقاي پزشكيان مقايسه كنيد. همچنين عملكرد ضعيف و حتي ايدههاي عجيب و غيرمعقولانه آنان همچون ايجاد شغل با يك ميليون تومان يا رسيدن ايران به رتبه دوم اقتصادي جهان و از اين حرفهاي بيهوده موجب رويگرداني طبيعي مردم از آنان ميشود. در عمل هم انتخابات دور اول نشان داد كه راي جليلي از ابتدا تا روزهاي آخر منتهي به ۸ تير به نسبت ثابت و حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد مشاركتكنندگان بود كه از كل واجدين حق راي حدود ۸ تا ۱۰ درصد ميشود. در اغلب نظرسنجيهاي دور اول ديده ميشد كه راي جليلي از ابتدا ثابت بود و تغيير معناداري نميكرد. در مقابل آراي پزشكيان رو به رشد و آراي قاليباف نيز كاهشي بود. ثبات نسبي راي او مهمترين دليلي بود كه در ضرورت كنار رفتن جليلي براي شكست دادن پزشكيان آورده ميشد و اتفاقا قابل فهم و منطقي بود و در عمل هم همين نتيجه حاصل شد و به احتمال فراوان اگر قاليباف به دور دوم ميآمد دوقطبي كنوني شكل نميگرفت و مشاركت افزايش پيدا نميكرد و او ميتوانست با حدود ۱۲ تا ۱۳ ميليون راي پيروز شود ولي در غياب قاليباف دوقطبي جليلي-پزشكيان شكل گرفت و ماجرا تمام شد.
البته با آمدن قاليباف مشاركت در همان حد ۴۰ درصد باقي ميماند. با اين حال چرا راي جليلي در مرحله دوم به حدود ۲۲ درصد كل واجدين حق راي رسيد؟
اين آراي به دو دليل زياد شد؛ يكم حذف قاليباف در دور اول. طبيعي بود برخي از اين رايدهندگان به قاليباف، در دور دوم نيز جناحي راي داده و راي خود را به سود جليلي در صندوق ريختند. حدود 4/2 ميليون راي دور دوم از آراي قاليباف است. حدود 6/1 ميليون راي ديگر را هم از طريق دوم اضافه كردند. اينكه تمامي ابزارهاي قدرت و امكانات دولتي را به كار گرفتند، بلكه فاصله خود را با پزشكيان جبران كنند. اين ابزارها بسيار متنوع بود و تمامي امكانات دولتي از مالي و استخدامي و مديريتي و اقتدار دولتي را در اين راه مورد استفاده قرار دادند. حمايتهاي كامل شبكههاي ماهوارهاي و براندازان اثرات جدي خود را داشت. اگر اينترنشنال چنين حمايت ضمني را از هر رقيب ديگري ميكرد آن رقيب را متهم به صهيونيسم و جاسوسي ميكردند ولي هنگامي كه خودشان حمايت شدند صدايش را در نميآورند و خيلي هم استقبال ميكردند.
بنابراین باید گفت که آرای این جناح همان حدود ۲۵ درصد مشارکت کنندگان دور اول است. بقيه آرا بر حسب موقعيت و عاريتي يا ناشي از امكانات مقطعي است و فاقد ماندگاري و ثبات است. واقعيت اين است كه آنان از يك سو فاقد زبان صريح و روشن هستند. به همين دليل هم كمتر كسي متوجه ميشد كه چه ميگويند، شايد خودشان هم متوجه معناي دقيق آنچه ميگفتند، نبودند. از سوي ديگر چون با الزامات جامعه جديد همسويي ندارند، تقيه ميكنند و مكنونات قلبي خود را بيان نميدارند. در موضوعاتي از قبيل زنان و حقوق آنان، درباره تعامل با جامعه جهاني، درباره حقوق شهروندي و به ويژه حق تعيين سرنوشت مردم، درباره الزامات حقوق و مبناي اجتماعي قانون، درباره به رسميت شناختن ديگري، درباره مفهوم دولت- ملت و واحدهاي ملي و... عقايدي متفاوت با اكثريت قاطع مردم دارند، در نتيجه صادقانه و شفاف سخن نميگويند، به همين دليل ممكن نيست كه بتوانند نفوذ و عمقي بيش از همين اندازه از آرا را داشته باشند. بيشتر آراي دور دوم آنها به صورت نيابتي از ساير اصولگرايان گرفته شده بود و پس از شكست و پايان انتخابات به جايگاه پيشين خود بازخواهند گشت. اين تحليل براي آقاي پزشكيان از اين جهت اهميت دارد كه ميتواند با ناديده گرفتن اقليت تندرو بقيه اصولگرايان را در چينش كابينه مشاركت دهد و نوعي وفاق ملي را به نمايش بگذارد.