ترامپ رسما نامزد جمهوريخواهان و ديجي ونس نيز به عنوان معاون او برگزيده شد. در مورد ديجي ونس و به صورت كلي مواضع او و مشخصا رويكردي كه نسبت به ايران دارند، تحليلتان را بفرماييد.
درست است كه ترامپ رسما به عنوان نامزد جمهوريخواهان تعيين شده، اما معادله انتخابات امريكا هنوز به شكلي كامل تعريف نشده است، چراكه قسمتي از آن به دموكراتها بازميگردد كه در ادامه چه اقدامي انجام خواهند داد. البته در نظرسنجيها ترامپ پيشتاز است، اما بازي دموكراتها هم هنوز به پايان نرسيده است. اينكه ممكن است آقاي بايدن كنار برود و شخص ديگري از جمله خانم كامالا هريس جاي ايشان نامزد شوند يا اينكه چهرهاي چون خانم ميشل اوباما بخواهند جايگزين بايدن بشوند بسياري از معادلات را به هم خواهد زد. البته اين به معنا نيست كه دموكراتها لزوما در اين دوره برنده هستند يا نيستند اين موضوع بحث ديگري است و به ابعاد ديگر انتخابات امريكا بازميگردد و البته كه بيشتر مسائل داخلي است تا سياست خارجي. ولي دولت بايدن چه در عرصه داخلي و چه حوزه سياست خارجياش نتوانسته از فرصتها به درستي استفاده كند. بالطبع تنشها در خاورميانه، موضوع ايران و جنايت نتانياهو در غزه تاثير منفي روي عملكرد دموكراتها گذاشت و وضعيت سلامتي و سن بايدن هم موثر بوده است. اگرچه در نظرسنجيها گفته شده كه ترامپ پيشتاز است، اما انتخاب از پيش تعيين شده ترامپ به عنوان رييسجمهور امريكا، هنوز قطعي نيست و اين موضوع به نحوه بازي دموكراتها بستگي دارد.
آقاي ونس نيز بسان آقاي ترامپ در ارتباط با مقولههاي متعدد بالاخص ايران رويكردي سختگيرانه دارد. او ارتباطات قوي با اعضاي آيپك و لابي صهيونيستها و لابي يهوديهاي امريكا دارد. همچنين با شركتهاي تسليحاتي نيز مرتبط و هنوز نيامده شمشير را از رو بسته و مطالبي را نسبت به ايران مطرح كرده، اما واقعيت اين است كه به نظر ميرسد قسمت عمده اين نظرات بيشتر براي اخذ پول از سرمايهگذاران يهودي است و به دست آوردن آراي اين گروه . با اين همه نميتوان گفت كه ادعاي اين زوج جمهوريخواه صرفا لفاظي است. اما به عقيده من بخشي از رويكردهاي ونس نسبت به ايران جنگ رواني است و قسمتي هم از اين مواضع براي كمك به كمپين انتخاباتي ترامپ بالاخص از منظر مالي است. بالاخص آنكه سرمايهگذاران يهودي كمكهاي زيادي را در اختيار كمپين انتخاباتي ترامپ قرار دادهاند و در بخش جنگ رواني هم كه در اصطلاح نظاميان ميگويند آتش تهيه است براي آينده.
هماكنون در انتخابات امريكا با «تيم ترامپ» مواجه هستيم و بهتر ميتوان رويكرد اين تيم را نسبت به ايران ارزيابي كرد. اين رويكرد چگونه قابل تحليل است؟
در مورد تيم ترامپ بايد گفت ما يك تجربه و برآوردي از رويكردهايي كه ترامپ در قبال ايران اتخاذ خواهد كرد، داريم. در دولت قبلي ترامپ، ما فاقد اين تجربه بوديم، اما اكنون به اين دليل كه ما تجربه يك دوره رياستجمهوري اين چهره را داريم و رويكرد ايشان در ارتباط با كشورمان، مواردي چون خروج يكجانبهاش از توافق هستهاي با ايران (برجام) و ترور شهيد قاسم سليماني، بهتر ميتوانيم فعل و انفعالهاي احتمالياش را در صورت پيشروي در انتخابات حدس بزنيم. البته در دولت اول ترامپ هم او چندان نسبت به منطقه و ايران رويكرد موفقي نداشت. او در تعاملش با كشورهاي منطقه با خوشبيني جلو رفت، اما دستاورد چنداني را به دست نياورد. از جمله نزديك كردن عربستان و اسراييل يا حتي رويكردي كه نسبت به برجام داشت، واقعا نه تنها دستاوردي براي امريكا نداشت، بلكه منافع امريكا را تضييع و خود و اين بازيگر را در تنگنا قرار داد.رييسجمهوري پيشين امريكا از برجام خارج شد و اين موضوع موجب شد تا اين بازيگر در موضع بدهكار قرار بگيرد. كما اينكه چند نفري از اعضاي تيم او هم ناچار شدند از تيمش خارج شوند و استعفا دهند يا مثلا در شوراي امنيت ترامپ نتوانست آن اجماعي را كه لازم داشت عليه ايران به وجود آورد. حتي در همين شوراي امنيت نتوانست مصوبهاي عليه ايران به تصويب برساند و تحريم تسليحاتي ايران را ادامه دهد و البته ايران هم در آن دوره نسبتا خوب بازي كرد يعني هم در ارتباط با آژانس بينالمللي انرژي اتمي رويكرد درستي داشت و توانست 15 گزارش مثبت از آژانس بگيرد و همزمان توانست آن چهار يا پنج مرحله كاهش تعهدات را اجرايي كند. از طرفي ديگر تهران با اروپا نيز تعامل درستي داشت و همين مقوله موجب شد كه ترامپ نتوانست حتي از نزديكترين كشورها يا رهبران اروپايي حمايتي بگيرد.
اما در دوره جديد چنانچه ترامپ برنده شود ما در اين موضوع مقداري ضعف داريم هم رابطه با آژانس خيلي شكوفا و خوب نيست و هم در ارتباط با اروپا ارتباط مناسبي نداريم. فكر ميكنم كه تيم جديد ايران يا دولت چهاردهم در عرصه سياست خارجي ماموريت دشواري دارند و خيلي فرصت كمي است كه ما اين دو قسمت را ريكاوري كنيم يا بهبود ببخشيم تا هم بتوانيم برجام را احيا كنيم و هم رابطهمان را با آژانس بهبود ببخشيم و هم بتوانيم با اروپا روابط نزديكتري برقرار كنيم و خواه اين گزارهها محقق شوند يا نشوند، مواضع ما در ارتباط با تيم ترامپ متفاوت خواهد بود. متاسفانه انتخابات رياستجمهوري چهاردهم هم نتوانسته فضاي حاكم را بازتعريف كند. بنابراين در كل شرايطي كه ما با حضور احتمالي ترامپ با آن مواجه خواهيم شد خيلي حساس و سخت است. من فكر ميكنم بايد همهجانبه تمامي پارامترها را در معادلات وارد كنيم و رفتارمان را با ترامپ به گونهاي تنظيم كنيم كه همانند دوره گذشته در عين حال كه امتياز ميگيريم امتياز كمتري بدهيم ولي بازي را برد-برد تمام كنيم. كلا دو نوع بازي در سناريونويسي مطرح ميشود. بعضي معتقدند كه ترامپ اهل معامله است و با ايرانيها كنار ميآيد ولي بعضي ديگر شرايط سختي در حد درگيري بين ايران و امريكا را پيشبيني ميكنند. ولي من معتقدم ايران به اندازه كافي ورق براي بازي كردن دارد.
علي باقري سرپرست وزارت امور خارجه در نيويورك در گفتوگو با سيانان گفتند كه دنبال توافق جديدي نيستيم و به دنبال احياي همان توافق 2015 هستيم. آيا ميتوان اين موضوع را حامل پيام خاصي تلقي كرد؟
در سياست بهطور عام و در سياست خارجي بهطور خاص اين موضوع قابل تامل است، اينكه خواسته ما هميشه قابل تحقق نيست. هسته اصلي سياست، مصالحه است يعني همان تفاهم و بدهبستان. نميشود بگوييم كه ما به دنبال همان برجام قبلي هستيم. درست است كه اين خواسته ماست و ميخواهيم همان برجام را احيا كنيم، اما واقعيت را هم بايد در نظر بگيريم. در چه وضعيتي ميخواهيم برجام را احيا كنيم. در بسياري از موارد چه در موارد تكنيكي و فني و مسائل هستهاي تغييراتي داشتهايم و همچنين در قطببنديها تغييراتي رخ داده است. بنابراين من فكر نميكنم كه ما فقط بخواهيم دنبال اين باشيم كه به برجام 2015 برگرديم و تصور كنيم كه تمامي منافع ما در آن نهفته است. منافع ما در حقيقت در هسته اصلي برجام است. من بارها هم گفتهام برجام چرتكه بدهبستان نيست. برجام رويكرد بينالملليگرايي ايران بود كه ميخواست با جامعه جهاني به يك تفاهمي برسد و منافع و اهداف خودش را از اين طريق تامين كند. ما بايد ببينيم كه چه چيزي به نفعمان است و اهداف ما را تضمين خواهد كرد؟! نه پس نبايد لزوما ترس داشته باشيم كه برجام جديد به ضرر ماست، بلكه بايد اين حقيقت را لحاظ كنيم كه از سال 2015 تا به امروز به مدت ده سال تغييرات زيادي رخ داده است. لذا من نميخواهم توصيهاي داشته باشم كه ما سراغ يك توافق جديد برويم يا نه، به اين دليل كه واقعا همان برجام 2015 بهرغم اينكه در متن آن اشكالات و نارساييهايي وجود داشته، اما فراتر از متن اين توافق تمام توان ديپلماتيك دنيا بود يعني ايران به علاوه طرفهاي مقابل و همان 1+5، گرد هم آمدند و تمام ايدههايشان را روي ميز گذاشتند و از دل آن برجام بيرون آمد. ترجيحا ما بايد از اين تجربه و دستاورد زمان و تواني كه گذاشته شده استفاده كنيم و اگر اصلاحاتي مورد نياز است آنها را بدون اينكه منافع ما خدشهدار شود، انجام دهيم. به اين دليل كه در هر صورت الان اگر ما بخواهيم همين برجام را با همين شرايط ادامه دهيم مجددا مقوله چگونگي حضور امريكا در برجام را داريم و اگر بخواهيم كه امريكا نباشد باز برميگرديم به همان دوراني كه گذشت چه در دوران ترامپ و چه در دوران بايدن و اين كار پيش نميرود. در حقيقت اين 4 يا 5 سالي كه به هر نحو گذشت هيچ پيشرفتي نداشته است. اگر شرايط با همين وضعيت ادامه پيدا كند، فكر نميكنم نتيجهاي حاصل شود. لذا توصيه من اين است كه اگر آقاي باقري هم با اظهارنظر درباره برجام قصد داشتند پيامي را ارسال كنند دست خودمان را نبنديم و از توان ديپلماتيك دنيا براي كشور و مردم فرصتسازي كنيم يعني شرايط را تغيير بدهيم نه اينكه با بستن دستهايمان تهديدآفريني كنيم!
رويكرد تيم ترامپ و ونس در قبال مسائل منطقه چه خواهد بود؟ با توجه به اينكه منطقه همچنان درگير تنش است و احتمال رويارويي اسراييل با حزبالله نيز به قوت خود باقي است.
رويكرد ترامپ در خصوص منطقه كاملا مشخص و همان رويكرد گذشته است و در واقع هسته اصلي سياست خاورميانهاي امريكا به ويژه در دوره ترامپ همان حمايت از رژيم صهيونيستي در منطقه است. نتانياهو نيز از حالا براي پيروزي ترامپ روزشماري ميكند. اگر ترامپ پيروز شود طبيعتا اسراييل دست برتر را در منطقه خواهد داشت. فعاليت و محور اصلي تيم ترامپ در منطقه عاديسازي روابط عربي- عبري است. اكنون شرايط نسبت به دوره قبلي او سختتر شده است. جناياتي كه اسراييل در غزه مرتكب شده شرايط راحتي را براي عاديسازي روابط اسراييل با عربستان و ساير كشورهاي عربي فراهم نكرده است كه اين روابط حالتي روتين و عادي به خود بگيرد. لذا روال همان روال قبلي است، اما اين شرايط است كه هم براي امريكا و هم اسراييل سختتر شده است. جنايات نتانياهو در غزه منجر به افزايش تحركات انصارالله يمن حتي خاك اسراييل شده است و تبعات آن در درياي سرخ را هم شاهد هستيم. همينطور ساير گروههاي مقاومت مانند حزبالله و گروههاي عراقي كه فعاليتهاي آنها را ميبينيم. بنابراين سطح تنش بالا رفته و كنترل آن مقداري صبوري و سياستورزي ميطلبد كه معمولا به دليل خاستگاه ترامپ و كمپانيهاي تسليحاتي كه دنبال جنگافروزي هستند تا تسليحاتشان به فروش برسد، بعيد است براي كاهش تنش بسترسازي شود.
آيا با رويكرد جديد دولت احتمالي ترامپ نقشآفريني ايران در منطقه تحت تاثير قرار خواهد گرفت؟
بازگشت ترامپ در كنار تنشهاي حاكم بر منطقه موجب ميشود تا مديريت معادلات حاكم براي تهران دشوار شود كما اينكه اين شرايط ترامپ را نيز در شرايط دشواري قرار خواهد داد. به اين معني كه به صورت كلي شرايط روي مرز در حال حركت است و بسيار ملتهب و ناپايدار خواهد بود. اوضاع ناپايداري در آينده خواهيم داشت. به عقيده من ايران بايد بيشتر به سمت استراتژي توازن در سياست خارجي پيش برود. يعني برقراري توازن در ارتباط ميان غرب و شرق. ايران بايد تلاش كند با يارگيري و اجماعسازي اهداف و منافع خود را تامين كند نه اينكه به صورت انفرادي وارد رويارويي با امريكا يا ترامپ يا هر كشور ديگري شود.مقامهاي كشورمان بايد سعي كنند با توسل به استراتژي تنشزدايي تا آنجايي كه ميتوانند از تنشهاي حاصل از رابطه با امريكا يا تنشهاي منطقهاي بكاهند و تا آنجايي كه امكان دارد به درگيريها پايان دهند. دست ايران در برابر با امريكا خالي نيست. اما بايد ديد كه آيا هزينه هر اقدام ما يا هر رويكردي كه ميخواهيم اتخاذ كنيم، قابل پرداخت هست يا نه؟ در هر صورت مشكلاتي داخلي و مسائل و معضلات اقتصادي و اجتماعي و سياسي وجود دارد بايد ديد آيا ميتوانيم اين هزينهها را تامين كنيم يا نميتوانيم.
خوشبختانه بازگشت احتمالي ترامپ در شرايطي رخ ميدهد كه در ايران دولت چهاردهم روي كار آمده و به عقيده من دولت چهاردهم بايد سعي كند هم از لحاظ داخلي و در راستاي افزايش انسجام ملي و كاهش تنشهاي داخلي و به ويژه كاهش فشارهاي اقتصادي گزينه تعامل با جهان بر اساس هنجارهاي بينالمللي را برگزيند، اينگونه ايران ميتواند با تمام جهان تعامل داشته باشد، يارگيري كرده و در مورد مسائل به ويژه مسائلي كه ما در شوراي امنيت خواهيم داشت با اجماعسازي جلو برود و از اين ظرفيتي كه در ارتباط با برجام و قطعنامه 2231 ايجاد كرديم، استفاده بهينه كنيم. مذاكره غيرمستقيم با امريكا كارساز نيست! و اصولا مناسبات ايران و امريكا بايد خيلي دقيق طراحي و اجرا شود، زيرا اين مناسبات فقط به ايران و امريكا مربوط نيست و بسياري از كشورها از اين وضعيت كنوني رابطه ايران و امريكا منتفع ميشوند! حتي بعضي كشورها به دنبال ارايه تحليل مخرب از روابط اين دو هستند و در مورد بعضي كشورهاي همسايه جنوبي نيز اخبار و اطلاعات زيادي در اين زمينه وجود دارد! اين كشورها در دوره نخست رياست ترامپ كمكهاي مالي فراواني در اختيار كمپين او قرار دادند تا بعد از پيروزياش توازن و چهره ژئوپليتيكي منطقه را به زيان ايران و سود خود به هم بزنند! خوشبختانه ساقط كردن پهپاد امريكايي بر فراز آبهاي سرزميني ايران و حمله به تاسيسات آرامكو در عربستان موقعيت ترامپ در منطقه را تضعيف كرد! هم اكنون نيز ما بايد از نقاط قوت خود حداكثر استفاده را در ارتباط با تنظيم مناسبات با امريكا كنيم. انشاءالله!