نگاهي به نمايشگاه «چهل، سي» در گالري آرتيبيشن
هزار راه نرفته
سارا كريمان
بر اساس ايده و هدف اين نمايشگاه كه در كنار آن كتابي هم با همين عنوان توسط شهروز نظري تاليف و رونمايي شد، رويكرد تاريخ هنرنگاري وجه اشتراك اين آثار است. نقد و نگاشتن تاريخ هنر معاصر به دلايل گوناگون از جمله اثرگذاري بر جنبههاي اقتصادي آثار هنرمند يا در معرض ترديد قرار گرفتن بسياري از ابعاد هنري و حتي رويكردهاي شخصي و اجتماعي، عرصهاي نسبتا بكر و كمتر پژوهش شده است. اگرچه در مقالات و بسترهاي آكادميك مطالعاتي در اين خصوص صورت گرفته است، شوربختانه مطالعاتي از اين قبيل چنان بار سنگين چارچوبهاي نگارشي آكادميك را به دوش ميكشند كه بازگويي تجربه يا تاريخ شفاهي محلي از اعراب ندارد، بنابراين همچنان كتابهايي در قالب گفتوگو و تاريخ شفاهي به صورت انفرادي يا گروهي، توضيحاتي درباره تاريخ هنر معاصر ما ارايه ميدهند و هنوز شيوهاي از تاريخ هنرنگاري كه با فاصله از هنرمند در زمان حيات او، فرد يا جرياني را شناسايي و بازگو كند، كمتر يافت ميشود. نمايشگاه «چهل، سي» كه سعيد مزيناني، كيوريتوري آن را با آثاري از شهريار احمدي، رضا آرامش، پويا آريانپور، حميد بهرامي، ژينوس تقيزاده، صادق تيرافكن، سهند حساميان، بزرگمهر حسينپور، گوهر دشتي، حامد رشتيان، مرتضي زاهدي، حسين سلطاني، كامبيز صبري، بهرنگ صمدزادگان، فرزاد فزوني، اميرعلي قاسمي، عباس كوثري، فرهاد گاوزن، كسري گلرنگ، ارسيا مقدم و پيمان هوشمندزاده گردآوري شده است، ميتوانيم اكنون آنها را به لحاظ سير حيات هنري يك هنرمند در دوره تثبيت بشناسيم. آثار كه به نوعي روايت كتاب را تكميل ميكند، دو دوره از زندگي هنرمند را به نمايش گذاشته است تا تعمدا تطبيقي بر سير تحول آنها باشد. استمرار حضور اين هنرمندان در دهه 80 و 90 كه بخشي از واگويههاي آنها در كتاب گواه دشواريها و مسيري است كه پس پشت نهادند. بهزعم نگارنده در گزينش و چيدمان آثار تلاش شده است تا دو رويكرد كلي در نظر گرفته شود؛ نخست اينكه يك هنرمند تا چه ميزان در انتخاب سبك مسيري يكدست را برگزيند يا اينكه در دورههاي مختلف دچار تحولات اساسي در سبك، سوژه و متريال شود. نمونه بارز از رويكرد اول آثار حسين سلطاني است اگرچه ميتوان در كنار هم ديدن دو اثر با فاصله خلق 12 سال را به نوعي روايت و واقعه قلمداد كرد، اما هنرمند همچنان بر سر ايده، سبك و حتي پالت رنگي خود استوار است. در آثار اميرعلي قاسمي كه با دو ويديو در اين نمايشگاه حضور داشت اولي با عنوان «خاطرات ويديويي من» 2005 و دومي «منقار دروغ» كه عبارتي غمانگيز روي اسپري اكسيژن نمايش داده ميشود، نشان از تجربه زيستهاي دارد كه اساسا سوژه و دغدغهمندي هنرمند را دچار تحول كرده است. در دو اثر ارايه شده از پيمان هوشمندزاده همچنان امتداد سبك شخصي او قابل رويت است. با اين تفاوت كه پر وضوح و گل درشت، پنجه بوكسي وسط بوم قرار داده شده است. «چهل، سي» روايت سي هنرمند در دهه 40 زندگيشان است كه دستكم دو دهه در اين عرصه پايمردي كردند و بر اساس تطبيق آثارشان در دو بازه زماني، گويي كامشان تلختر شده، خسته يا عصباني هستند. چنانكه كاويدن در تاريخ هنر مستلزم شناخت بسترهاي رشد و حيات هنرمندان، بررسي جامعهشناختي و شناخت و تبديل تجربههاي شخصي يا فردي به رخدادها و بزنگاههاي هنري در تاريخ هستند، مشاهدهگر، بسيار نزديك به حلقههاي اصلي اما دور از حواشي ميتواند ما را متوجه آن تحولي كند كه يا از آن عبور كرديم يا بدان دچاريم. در نمايشگاه «چهل، سي» بدون انضمام و تفسير و بيانيه، بيننده تحول در نگرش، تكنيك و...هنرمندان را در يك اتمسفر كليتر كه حامل پيامي عميقتر است، مشاهده ميكند. در دو اثري كه از بزرگمهر حسينپور ارايه شده است هر دو مفاهيمي انساني دردآلود هستند، اما شايد بتوان چنين برداشت كرد كه از اشاراتي بعضا شيطنتآميز به نابرابريها به انزواي خموده نخواستنها رسيده است. اثر متاخر فرهاد فزوني حجم فلزي نسبتا عظيمي است كه كلمه «تعليق» از سقف آويزان شده است كه فريادي بيترديد به تعليق كشدار ما در بسياري از حوزههاست در مقايسه با اثر او كه «نقشه تهران» چاپ افست با رنگ قرمز است كه روي نقاطي عبارتهاي شاعرانه نوشته شده است، تفاوت فاحش در نگاه و مسالهمندي اكثر هنرمندان اين نمايشگاه است.