ما مدام درباره دو نسخه مختلف از نسل زد صحبت ميكنيم اما هر دو انتهاي اين طيف ميتوانند تفرقهانگيز باشند. با اين حال اين دو نسخه نمونههاي نادري هستند و نماينده واقعي نسل من نيستند.
بيشتر همنسلان من در نسل زد در واقع جايي در ميان اين دو قرار ميگيرند و مدافع تعادل كار و زندگي و رشد حرفهاي هستند. اما اين جوانان از بحثها درباره صعود نسل زد در نيروي كار كنار گذاشته ميشوند و اين باعث سوءتفاهم بزرگي درباره ماهيت واقعي اين نسل ميشود.
براي درك واقعي نسل من، بايد از كليشهها دستبرداريم. به جاي آن، بياييد بررسي كنيم كه چرا بسياري از ما نسبت به كار و زندگي احساساتي داريم و چگونه ميتوان اين دو را با هم تركيب كرد.
اغلب درست است كه كار بخش مهمي از هويت براي نسلهاي جوانتر، بهويژه نسل هزاره است اما نسل زد ميخواهد اين ارتباط را قطع كند.
آنا كارلسون، كارمند نسل زدي در يك شركت چندرسانهاي ميگويد: «تصوير بزرگتر نسل زد اين است كه آنها ميفهمند هويت و زندگيشان چيزهايي فراتر از كار را هم در خود دارد. ما تعادل كار و زندگي را در آغوش ميگيريم تا جنبههاي زندگي خارج از محيط شركتي را نيز تحقق ببخشيم.»
درحالي كه ممكن است ما با عنوان شغليمان گفتوگو را شروع نكنيم، بسياري از ما هنوز به كاري كه انجام ميدهيم اهميت ميدهيم.
بسياري از ما ميخواهيم تفاوت ايجاد كنيم. به عنوان مثال، افراد نسل زد بيشتر احتمال دارد كه در شركتهايي كار كنند كه با ارزشهايشان در زمينه عدالت، تنوع و بحران اقليمي همخواني دارد.
چرا نسبت به كار اضطراب داريم؟
براي بسياري از افراد نسل زد، نارضايتي از نيروي كار به دوران راهنمايي بازميگردد.
ما شاهد بوديم كه والدينمان در دوران ركود بزرگ كار ميكردند، زماني كه درآمدهاي متوسط خانوار از ۵۴,۴۸۹ دلار در سال ۲۰۰۷ به ۵۰,۰۵۴ دلار در سال ۲۰۱۱ كاهش يافت. در سال ۲۰۱۰، رضايت كارمندان به پايينترين حد خود از سال ۱۹۸۷ رسيد. وقتي كه كوويد۱۹ با فارغالتحصيلي از دانشگاه و شروع كار حرفهايمان همزمان شد، بسياري از ما اولين تماسهاي حرفهايمان را از روي كاناپه يا اتاق خواب دوران كودكيمان برقرار كرديم.
پيمايش يك شغل تازه در اين محيط از آنچه بسياري اذعان ميكنند دشوارتر است. طبق نظرسنجي آنلاين مككينزي در بهار ۲۰۲۲ از ۲۵,۰۶۲ امريكايي، ۱,۷۶۳ نفر از آنان اعضاي نسل زد بودند، «نسل زد بارهاي خاصي را به دليل مرحله زندگيشان تحمل ميكنند، از جمله استرس عاطفي و اندوه ناشي از همهگيري.» اين استرس عاطفي منجر به افزايش نرخ اضطراب شده است. نظرسنجي نشان داد كه ۵۵درصد از پاسخدهندگان بين ۱۸ تا ۲۴ سال گزارش دادهاند كه تحت درمان براي بيماريهاي رواني قرار گرفتهاند.
اين تجربههاي عجيب در محيط كار منجر به ترديد و سردرگمي جدي در مورد معناي كار، چگونگي ملاقات با همكاران و اينكه آيا بايد اولويت را به شغلمان در زندگي بدهيم، شده است و نميتوانيد ما را به خاطر اين موضوع سرزنش كنيد.
ما آينده خود را در اولويت قرار ميدهيم
برخلاف برخي كليشههايي كه نسل زد را به عنوان افرادي بيعلاقه به موفقيت حرفهاي توصيف ميكنند، ما به توسعه حرفهاي علاقهمند هستيم. راهنمايي و فرصتهاي رشد شغلي به ويژه براي جواناني كه تصميم ميگيرند شغل جديدي را بپذيرند يا در نقشهاي كنوني خود باقي بمانند، بسيار مهم است. طبق نظرسنجي Deloitte از 23,220 پاسخدهنده نسل زد و نسل هزارهاي كه بين نوامبر 2021 و آوريل 2022 انجام شد، افرادي از نسل زد كه احساس ميكنند در حال يادگيري مهارتهاي لازم براي پيشرفت در حرفه خود هستند، 2.5 برابر بيشتر احتمال دارد كه در سازمان كنوني خود بمانند.
اما با توجه به اقتصادي متلاطم كه بسياري از ما را ترسانده و باعث شده فكر كنيم هرگز قادر به خريد خانه نخواهيم بود، تعجبي ندارد كه افزايش حقوق اولويتي براي بسياري از نسل من باشد. مانند همكاران مسنترمان، ما ميخواهيم حداقل حقوقها جبرانكننده زحمات باشد.
اينطور نيست كه ما به عنوان يك گروه، بيش از حد تنبل يا بيش از حد حقبهجانب باشيم و اينطور نيست كه بسياري از ما آيندهاي را كه ارزش آمادهشدن داشته باشد، نبينيم. اهداف ما فقط متفاوت از مسير 50 ساعت كار در هفته و حركت به سمت مديريت اجرايي همكاران مسنتر ما است.
در عوض، بسياري از ما براي آيندهاي برنامهريزي ميكنيم كه هم زندگي و هم كار، سرمايهگذاريهاي كارآفرينانه و وقت آزاد، رشد و راحتي را شامل ميشود. اين همان نقطه مياني است كه نسلهاي قديميتر بايد به آن احترام بگذارند.
منبع: بيزينساينسايدر