يك قرن با استاد سميعي
اسدالله امرايي
كتاب احمد سميعي (گيلاني)، زندگاني و خاطرات سياسي در گفتوگو با سايه اقتصادينيا، در نشر ني منتشر شده. خانم اقتصادينيا اين كتاب را در قالب تاريخ شفاهي گردآوري كرده است. كتاب ظاهرا قرار بوده در زمان حيات استاد منتشر نشود. استاد سميعي گويا مدتي عضو سازمان جوانان حزب توده بوده. سايه اقتصادينيا در بخشهايي از كتاب از استاد در مورد فعاليتهاي حزبيشان سوال كرده. از سازمان جوانان تا ارتباط با نويسندگان و ادباي آن دوران.
️اتفاقا ميخواستم به كنگره نويسندگان برسم. شما خودتان در كنگره نبوديد؟
️خيلي كم.
️چطور؟ برايتان جالب نبود؟
️چرا جالب بود. ملكالشعرا رييسش بود! خانلري تاريخچهاي درباره ادبيات منثور عرضه كرد، طبري درباره شعر سخن گفت، حكمت هم درباره شعر. سخنراني طبري قالبي و به اصطلاح ماركسيستي بود؛ ولي حكمت درست در نقطه مقابل سخن گفت و شعر را همانطور شناساند كه امروز ميپذيريم. كنگره گمانم به ابتكار شوروي سازمان يافته بود. شبيه شيوه برگزاري كنگره را بعدها در فرنگ مشاهده كردم: در كنفرانس ابتدا گزارش وسيع و جامعي درباره موضوع كنفرانس ميدادند كه تدوين اين گزارش چهبسا ماهها كار ميبرد. از مدتها قبل تدارك ميديدند و از همهجا گزارش ميگرفتند. بعد از عرضه گزارش، سخنرانها در بخشي با عنوان «انتروانسيون» خطابه ايراد ميكردند. معناي لغوي انتروانسيون «دخالت» است به اين معنا كه سخنرانها در زمينه اصلي واردِ شاخهها يا شرح جزئيات ميشوند. مثل كنفرانسهاي ما نيست كه سخنرانها اين شاخه به آن شاخه و ديمي سخن بگويند. كاملا هدايت شده است. كنگره نويسندگان هم دقيقا بر همين منوال بود و كاملا هدايتشده. يعني معلوم بود هر سخنران در چه زمينه و با چه محدودهاي بايد صحبت كند، نه اينكه هرچه دلش خواست بگويد. سخنرانيهاي آن كنگره سندهاي موثقياند كه جا دارد كه دوباره به جامعه عرضه شوند.
️منتشر شدهاند آقاي سميعي.
️واقعا لازم است. از همه جاي ايران آمده بودند به كنگره.
️افراشته هم در همين كنگره شعر خواند.
️افراشته شعر رندانهاي خواند. ميداني او هميشه مضاميني اختيار ميكند مربوط به مردم و طبقات پايين، بهعلاوه شعرش از نظر قواعد و معيارهاي شعر كلاسيك هم چفتوبست محكمي ندارد. برخي ادبا به ضعف تأليف او خرده ميگرفتند و بهش طعنه ميزدند. افراشته در كنگره با كنايه پاسخ طعنهزنندگان را داد....افراشته نادرهاي بود در ادبيات. طبري هم جايگاه خاصي داشت. وقتي سخنراني ميكرد، اگر در سالن حضور نميداشتي كه ببيني او پشت تريبون ايستاده و فيالمجلس سخن ميگويد، خيال ميكردي از رو ميخواند. همانقدر فصيح سخن ميگفت كه مينوشت. يارشاطر هم اين ويژگي را داشت. حتي با دوستانش آنقدر فصيح و شمرده سخن ميگفت كه انگار از رو ميخواند.
️ولي در كنگره نويسندگان امثال نيما و آلاحمد و نوگرايان هم بودند. براي شما جالب نبود برويد اينها را ببينيد؟
️راستش هيچ جالب نبود!
️اصلا؟
️مطلقا! دستكم براي من. آلاحمد عضو سازمان دانشجويان بود و منش و شخصيتش اصلا جذبم نميكرد. اگر نوبتِ سخنراني حكمت يا خانلري يا طبري بود، چرا، برايم جالب بود. يا نوبت شعرخواني افراشته. ولي ما بيقرار بوديم جلسه تمام شود، فيلم پخش كنند!»