رحمان قهرمانپور ، کارشناس مسائل سیاست خارجی:
روسیه نمیخواهد توازن حاکم بر خاورمیانه تغییر کند
رحمان قهرمانپور درباره اینکه روسیه نسبت به سطح تنشهای کنونی منطقه چه رویکردی را دنبال خواهد کرد، گفت: روسیه خواهان رویارویی مستقیم ایران و اسرايیل نیست. این جنگ بیش از آنکه به نفع روسیه باشد به نفع امریکا و اسرايیل است و حضور امریکا را در منطقه پررنگ تر خواهد کرد. روسیه بیشتر به دنبال این است که در منطقه موازنهای برقرار شود که بازیگران نیازمند روسیه باشند تا بتواند در این فضا بازیگری کند.
مشروح گفتوگو در ادامه میآید:
تحلیل شما از سفر دبیر شورای امنیت ملی روسیه به ایران در شرایطی که خاورمیانه شاهد تصاعد بحران است و هر دم ممکن است رویارويی بیسابقهای را تجربه کند، چیست؟
طبیعی است که وقتی در منطقهای بحرانی به وجود میآید کشورهایی که با یکدیگر همسو هستند رایزنیهایی با یکدیگر خواهند داشت. چهرههای امنیتی و سیاسی رفت و آمدهایی دارند. سفر آقای شویگو نیز حتما به منظور تبادل پیامهایی صورت گرفته است و در جهت ایجاد هماهنگیهایی نیز بوده است. به این دلیل که روسیه هم با اسرايیل همکاری دارد و هم با ایران دارای روابطی است و از طرفی خود را دوست ایران میداند حتما به منظور انتقال توصیهها و نکاتی خطاب به ایران به تهران سفر کرده است. این مسائل متعارفی هستند منتها ماهیت و محتوای این قبیل رایزنیها به این دلیل که محرمانه و سری هستند کشورها آن را علنی نمیکنند. اما این موضوع یک امر رایجی است. کمااینکه ممکن است وزیر خارجه ایران به کشور دیگری سفر کند و پیامهایی مبادله کنند و در عرف دیپلماتیک این اتفاق خاص و ویژهای نیست که بخواهیم بگوییم اتفاق خاصی افتاده است و روسیه درصدد تغییر سیاستهای خود در قبال ایران است. طبیعتا فرض کنید در موضوع ایران و پاکستان و سایر کشورها نیز اینگونه است و احیانا در خلال این سفرها اصل آرامش و خویشتنداری مورد تاکید قرار خواهد گرفت. سفر آقای شویگو نیز در همین قالب قابل تبیین است که نکاتی را گوشزد کند و تحلیل خودشان از شرایط فعلی منطقه را بازگو کنند و در مقابل مقامات ایرانی چه تحلیلی دارند که بتوانند نقشآفرینی داشته باشند.
همکاریهای نظامی و امنیتی روسیه و ایران ممکن است تحتتاثیر تنشهای کنونی منطقه قرار بگیرد؟ امروز برخی گزارشها بر مساله ارسال سوخو 35 روسها به ایران تاکید دارند.
این موضوع را باید در دو بخش ارزیابی کرد؛ اول بخش تحلیلی مساله و این موضوع که روسیه اساسا قصد دارد سوخو به ایران بدهد یا ندهد. بخش دیگر اطلاعات و اخبار مرتبط با این موضوع است که بخشی از این اخبار ناظر بر این مساله است که ارسال این جنگده ها مسیر طبیعی خود را طی میکند با این حال زمانی که قرار بر آن است تا کشوری سلاحی پیشرفته دراختیار کشور دیگری قرار دهد، ملاحظاتی لحاظ میشود، مواردی چون چگونگی استفاده و آموزش استفاده از آنها و اینکه کشور مقصد میتواند این جنگده را به کشورهای دیگر انتقال دهد یا خیر یا اینکه اگر مشکلی پیش آمد چه باید کرد. این قبیل مسائل رویههای بروکراتیک مشخصی دارد و روسها نیز اصولا به این دلیل که نظام بروکراتیک کارآمد و مستقلی ندارند بیشتر بر این مقوله متمرکز میشوند. در جنگ اوکراین مشخص شد که ساختار بروکراتیک روسیه باگهایی جدی دارد از همین رو انتقال چنین سلاحهایی به کندی اجرایی میشود. این موضوع در انتقال اس300ها نیز قابل مشاهده بود. درحالی که همه چیز نهایی شده بود اما تحویل این جنگدهها مرتبا به تاخیر میافتاد. در موضوع نیروگاه و راکتور بندرعباس نیز شاهد اتفاقهای مشابهی بودیم. روسها بروکراسی ناکارآمدی دارند و تقریبا این ساختار فاسد است. این به این معنا است که مذاکره درباره سوخو35 نیز در این دستاندازیهای بروکراتیک گرفتار شده است. البته مسائل متعددی مطرح است، بدین معنا که روسیه بخشی از این سوخو35 را تولید کرده بود که به مصر بفروشد و مصر نخرید و گفتند که احتمالا این محموله را به ایران خواهد داد. در هر صورت روسیه یک روند شفاف و روشنی در بروکراسی خود ندارد که بگوییم روند خرید سوخو35ها به چه صورت است. احتمالا این موضوع هم مانند مثالهایی که ذکر شد در روند بروکراسی قرار میگیرد که حالا آنها تشخیص دهند که یک سال یا دو سال دیگر سوخو35 را دراختیار ایران قرار دهند یا نه.
فکر میکنید روسیه در قبال تنشهای اخیر چه رویکردی را دنبال کند؟ این تحلیل که منفعت روسها تشدید درگیریها در منطقه است چقدر به واقعیت نزدیک است؟
سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه اینگونه است که موازنه قوا به نفع هیچ کشوری بههم نریزد. روسیه هم از قدرت گرفتن بیشتر ایران نگران است و هم از قدرت گرفتن بیشتر اسرايیل و همینطور عربستان و ترکیه. سیاست روسها تاکنون نیز همین بوده است. این بازیگر در مواقعی که تشخیص میداده که ممکن است یک بازیگر منطقه خیلی قدرتمند شود مانع از این افزایش قدرت شده است. البته که این قاعده درباره تمامی بازیگران صادق است. به این معنا روسیه خیلی به دنبال رویارویی مستقیم ایران و اسرايیل نیست. این جنگ بیش از آنکه به نفع روسیه باشد به نفع امریکا و اسرايیل است و حضور امریکا را در منطقه پررنگتر خواهد کرد. روسیه بیشتر به دنبال این است که در منطقه موازنهای برقرار شود که بازیگران نیازمند روسیه باشند که بتواند در این فضا بازیگری کند. در واقع سیاست روسیه در خاورمیانه بر همین مبنا تعریف شده است. به عنوان نمونه این بازیگر میخواهد هم به مصر تسلیحات خود را بفروشد، هم با اسرايیل در ارتباط باشد و هم مناسبات خود با ایران را حفظ کند و همزمان تعاملاتش با ترکیه، عربستان و امارات را هم تقویت کند. مسکو نمیخواهد موازنه به نفع هیچ یک از کشورها بههم بریزد، بنابراین در شرایط فعلی حد معینی از تنشها برای روسیه بد نیست اینکه این کشورها مشغول شوند اما اینکه جنگی گسترده رخ دهد باید گفت که روسیه به دنبال جنگ نیست و اگر فرض را بر این بگیریم که جنگ گستردهای نیز رخ دهد به عقیده من بیطرف خواهد بود به این معنا که سعی میکند از هیچ طرفی به صورت کامل جانبداری نکند. اینکه مثلا فکر کنیم در درگیری ایران و اسرايیل تمامقد پشت ایران بایستد اینگونه نیست.
رویکرد آقای پزشکیان نسبت به شرق و مشخصا روسیه در شرایط فعلی همان رویکرد دولت آقای ريیسی خواهد بود؟ چگونه باید در برقراری تعامل میان شرق و غرب توازن برقرار کند؟ دچار چالشهای گستردهای نخواهد شد؟
موقعیت روسیه در نظام بینالملل مقداری ضعیفتر شده است. جنگ اوکراین این موقعیت را دچار ضعفهای بیشتری نیز کرده است. به عقیده من رویه کلی دولت فعلی همان رویه دولت آقای ريیسی خواهد بود، اما طبیعتا روابط دولت چهاردهم با روسیه در مقایسه با گذشته آنقدر نزدیک نخواهد بود. این باز به این معنا نیست که دچار تنش خواهیم شد. روابط دفاعی و نظامی ما با روسیه گسترده است و تا زمانی که تنش میان ایران و غرب ادامه دارد قاعدتا روسیه یکی از گزینهها است.