يك خاطره و يك حاشيه درباره كابينه
رضا رييسي
رضا رييسي
زمستاني در ابتداي دهه 90 بود، با جمعي از دوستان خدمت آقاي خاتمي رسيده بوديم، آنجا و در اثناي حرفهاي رد و بدل شده، آقاي خاتمي در آسيبشناسي دوران زمامداري گفت: بزرگترين اشتباه من در دولت اصلاحات آن بود كه به اندازه راي 7 ميليوني رقيب و وزن و اعتبار آنان در اتمسفر سياسي به طيف مقابل در كابينه جايگاه ندادم!
اكنون 12 سالي از آن ماجرا گذشته و سرماي زمستان، جايش را به گرماي تابستان داده است، از دولت اصولگراي احمدينژاد به دولت اصلاحطلب مسعود پزشكيان رسيدهايم و از حسن اتفاق داغترين بحث روز سياسي هم معرفي كابينه چهاردهم است.اگر روي كاغذ بخواهيم نگاه كنيم، مسعود پزشكيان كابينهاي نه يكدست اصلاحطلب و نه مملو از چهرههاي جريان رقيب كه ميانهاي با تراز مثبت با سمت و سوي اصلاحطلبي را چينش و آرايش بخشيده است. اما همين انتخاب معتدلانه نيز برتافته نشده و موج تندي از انتقادات پردامنه را به همراه داشته است. نكته جالب توجه در اين ميان آن است كه طيفي از منتقدان، نه جوانان احساسي و هيجاني به اقتضاي سني و نه از تازهآمدگان به صحنه و سپهر سياسي و ناآشنا به عرصه غامض و پيچيده سياستورزي هستند، كساني كه در 45 سال اخير يا در عرصه قدرت بودهاند يا در قامت كنشگر منتقد و به هر تقدير دور و كور بر اين فضا و ضرورتها و اقتضائات آن نيستند.
معالاسف در بنيانهاي فكري و عقيدتي جامعه ما كمابيش نگاه صفر و صدي و افراطي و تفريطي ريشهدار و مورد اعتنا و جاري و ساري بوده و اگر اكنون عدهاي بيمحابا و از روي هيجان و موج به راه افتاده در شبكههاي اجتماعي به گلايه و انتقاد شديد از دولت تازه آمده، آن هم در آغازين گام خود يعني معرفي كابينه ميپردازند، نميتوان خرده چنداني به آنان گرفت، اما از سياسيون كاركشته و بلدكار كه هم پيدا و پنهان صحنه سياست را ميدانند و ميفهمند و هم به شرايط و وضعيت كشور وقوف و اشراف بيشتري دارند، چنين واكنشهايي عجيب و گاه تاملبرانگيز است.
اگر مسعود پزشكيان فعال مطلق و كنشگر تام و تمام معرفي كابينه بود و اضلاع و اجزاي دولت را نيز با طيب خاطر و بدون ملاحظات بديهي ساخت قدرت ميچيد، باز طبيعي بود كه اين مهم از سوي برخي آحاد جامعه مورد نقد و انتقاد قرار گيرد و معترض و معارض داشته باشد، اين اصل بديهي را كه كنار بگذاريم، از وضعيت خاص و احساسي پيامد فراز و فرودهاي چند سال اخير نيز كه آستانه تحمل جامعه را پايين آورده كه بگذريم، بخشي از انتقادات را نيز كه عطف به ايدهآلنگريهاي مرسوم بدانيم، دو دسته از منتقدان پيرامون معرفي كابينه باقي ميمانند.
اول آناني كه معتقد هستند كابينه معرفي شده، كارآمد نيست و نميتواند همسو با گفتمان پزشكيان به رتق و فتق امور كشور و حل ابربحرانهاي موجود بپردازد.
دوم آناني كه به علت عدم بهكارگيري گزينههاي مطلوب و مدنظر از طيف و جناح خود يا ناهمسو با گفتمان سياسي مدنظرشان منتقد اين معرفي كابينه با اين تركيب و چينش هستند.
در مورد اول بايد نقد و انتقادات را شنيد و البته از آنان خواست كه فرصت و مجالي براي ابراز وجود كابينه چهاردهم به دولت بدهند و آنگاه اگر همسو با وعدهها و انتظارات عمل نشد به نقد و گلايه و انتقاد و بازخواست بپردازند كه هيچگاه فرصت براي بيان نقد و گلايه دور و دير نخواهد بود. اما در خصوص طيف دوم بايد گفت كه آنان را بايد به چند ماه پيش عودت و رجوع داد كه شرايط كشور چه بود و آنان چه فضايي را براي كنشگري سياسي خود متصور بودند و كابينه مستقر با همه قوتهاي متصوره با كابينه عاجل با همه نقدهاي وارده چه تفاوت ملموس و معناداري دارد؟! حال كه دولتي همسو با كلان گفتمان اصلاحطلبي بر سر كار آمده و شايد بتوان گفت معجزهاي غيرمنتظره در پيامد فضاي چند سال اخير رخ نموده است، به جاي دميدن بر تنور يأس و نااميدي، حقايق و واقعيتها را ببينند و انصاف و عدالت را در گفتار و رفتار مدنظر قرار دهند.
در تكمله و حاشيه مهمتر از متن هم يادآور شوم كه چه پيشا و چه پسا معرفي كابينه، مسالهاي كه بيش و پيش از هر گزاره و نكتهاي دولت چهاردهم را در آغازين گام با چنين وضعيتي روبهرو ساخته، فقدان رويكرد سازنده و انسجام گفتاري و عملكردي در حوزه رسانه بوده است، رسانه دولت در مقام كنشگر رسانهاي كه نبوده و نتوانسته روايت خود را در جنگ هميشگي روايتها به كرسي افكار عمومي بنماياند، حتي از واكنشهاي رسانهاي سنجيده و به موقع نيز بيبهره بود و ابتر و فشل عمل كرده و اصلا چيزي براي عرضه و ارايه نداشته و بايد هر چه سريعتر فكري عاجل براي ساماندهي اين عرصه اولويتدار در دولت چهاردهم انجام پذيرد.