وزير پيشنهادي نفت و ضرورت بهبود سياستها در صنايع نفت، گاز و پتروشيمي
تجربه اقتصادهاي نوظهور نشان ميدهد بسترسازي بر مزيتهاي نسبي كشور براي ظهور صنايع قهرمان و بركشيدن آنها در سقف سطوح بازارهاي بينالمللي، به عنوان پيشرانههاي اقتصاد صنعتي كشورها يك ضرورت است. صنايع پتروشيمي ميتواند پيشروترين بخش صنعتي ايران باشد. مطابق برآوردها، صنايع پتروشيمي ميتواند به ازاي هريك ميليون تن محصولات در صنايع پايين دستي اين صنعت، حدود 170 هزار نفر ايجاد اشتغال كند و ارزش افزوده اين صنعت ظرفيتهاي عمدهاي را براي تابآوري در برابر نظام تحريمها در اختيار كشور قرار ميدهد.
صنعت پتروشيمي، امنيت و توسعه پايدار- امنيت پايدار، بيانگر همافزايي ابعاد مختلف زيست جوامع بشري و ناظر به درك جامعي است كه بر پايه آن همه ابعاد موثر سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در كنار يكديگر، به گونهاي بهكار گرفته شوند، كه تعادلي پويا ميان اين مولفهها برقرار باشد. بخشهاي مختلف اين ابعاد حياتي، سهمي در حفظ سيستم ايفا ميكنند و نبايد هيچكدام فروگذاشته و فداي ديگري شوند. در عين حال در دهههاي اخير، با توجه به تغيير ماهيت قدرت، از منابع سخت به منابع نرم و اقتصادي و فناوريها، اهميت ابعاد اقتصادي امنيت پايدار در تابآوري ملي براي حفظ كل سيستم حائز اهميت بيشتري شده است. صنايع پتروشيمي، ضمن تقويت چندبعدي حاكميتي و خلق ارزش، ايجاد جهش در توليد ناخالص داخلي، بهبود سطح سرمايههاي انساني و ...، به رشد اقتصادي، اجتماعي و ارتقاي توان و تاب آوري ساختار سياسي ميانجامد.
با توجه به ماهيت فعاليتهاي بالادستي و پاييندستي در صنعت پتروشيمي كه موجب ريسك بالايي ميشود، شركتها بهطور مستمر تلاش ميكنند تا به ميزان قابل توجهي، آثار مخرب خود بر افراد جامعه و محيط زيست را كاهش بدهند. مجموع اين تلاش در قالبِ «توسعه و توليد پايدار» از الزامات صنعت پتروشيمي است. بنابر اين صنعت پتروشيمي ملازمتي پيوسته با عوامل بنيادين توسعه پايدار دارد. فلرينگ يا مشعل سوزي، به معناي سوزاندن گازهاي اضافه در محلهاي استخراج نفت و گاز در كوتاهمدت بسيار آسان و ارزان به نظر ميرسد. در عين حال، علاوه بر از بين بردن منابع غني انرژي، داراي آثار ويرانگر زيست محيطي است كه ميتواند به كاهش سلامتي انسانها، افزايش گازهاي گلخانهاي، تغيير متابوليسم گياهان، آلودگي منابع آب و خاك و كاهش توليد زراعي منجر شود. از اين جهت، ارتباط مستقيمي ميان مولفههاي توسعه پايدار و عملكرد صنعت پتروشيمي، در مصرف منابع فسيلي و افزايش توليد و خلق ارزش افزوده، با رعايت اصل ايجاد تعادل ميان توسعه و محيط زيست، حفظ منافع نسلهاي آينده و پايداري و تداوم امنيت ملي وجود دارد.
از عصر سعدي تاكنون، ضرورت گذر از 800 سال خام فروشي تركيبات نفتي از جنوب ايران-
در اين خصوص توجه به حكايت 21، گلستان سعدي؛ تأملبرانگيز است. علاوه بر بيان حكيمانه سعدي و عمق اندرز و تواصي به قناعت در اين حكايت شيرين، عناصر زيبايي از وضعيت اقتصادي و نظام و مسيرهاي تجاري، نظام حقوق مالكيت كارآمدي كه از كاروانهاي تجاري در اين قلمروی وسيع پشتيباني ميكرد، ساختارهاي نهادي و اسناد و ضمانتها حائز توجه بسيار است. اما نكته مهمتر از نظر ما، صدور گوگرد پارسي به چين است كه در لااقل هفت و نيم قرن گذشته استمرار داشته است. « گفت: گوگرد پارسي خواهم بردن به چين، كه شنيدم قيمتي عظيم دارد و از آنجا كاسه چيني به روم آورم و ديباي رومي به هند و فولاد هندي به حلب و آبگينه حلبي به يمن و بٌرد يماني به پارس » اشاره به صدور گوگرد پارس، نشان ميدهد كه لااقل از قرن هفتم صدور خام اين ماده صنعتي از ايران به چين رونق داشته است. چنان كه در سالهاي اخير رقمي در حدود 700 هزارتن گوگرد از جنوب ايران به چين صادر شده است. بنابر اين بهنظر ميآيد زنجيره صنعتي ما در حدود 800 سال گذشته در مدار خام فروشي، كه عبارت بوده است از صادرات مواد معدني، بدون ارزش افزوده صنعتي و واردات مصنوعات و ماشينآلات مانده است. حكايت سعدي نشان ميدهد كه چينيها، كاسه چيني، روميها، ديباي رومي، هنديها، فولاد هندي، حلبيها (سوريها)، آبگينه حلبي، يمينيها، بُرد يماني توليد و صادر ميكردند و ايرانيها گوگرد پارسي را از معادن جنوب كشور استخراج و به صورت خام صادر ميكردند. چرا ايران در نازلترين حلقه زنجيره توليد ارزش براي كالاهاي صنعتي مانده است؟!!
نتيجهگيريجايگاه اول و ظرفيت عظيم ايران در منابع گاز و نفت جهان، اين موهبت را در صدر مزيتهاي اقتصاد صنعتي كشور قرار داده است. ارزش افزوده ناشي از تكميل زنجيره ارزش و خارج شدن از مدار خام فروشي، بيش از يك قرن تجربه صنعت نفت و نيز بالغ بر نيم قرن صنعت پتروشيمي، كه به معناي چندين نسل انباشت تجربي در سرمايه انساني و دانش نفت و گاز و پتروشيمي، نيز در پشت تجربه اين صنعت قرار دارد. مزيد بر اين در اختيار داشتن طول سواحلي در حدود 5800 كيلومتر، قرار داشتن در موقعيتي ممتاز ميان قطبهاي عمده صنعتي و بازارهاي شرق و غرب عالم، داشتن شبكهاي از تجربه يك قرن كار با بازار نفت و گاز و فرآوردههاي آن در هر دو سوي زيست كره، اين صنعت را براي ايران و ايرانيان خاص كرده است و هيچ صنعتي در ايران قادر به رقابت نزديك با صنايع نفت، گاز و پتروشيمي، به عنوان صنعت قهرمان و پيشرانه اقتصاد صنعتي كشور نيست. پايداري امنيت با توسعه و توليد پايدار، در هم تنيدهاند. خوانش امروزين از توسعه در بر دارنده اكوسيستمي از عناصر و عوامل است كه همه ابعاد زيست اجتماعي را در بر ميگيرد و بهشدت به شاخصهاي عمدهاي چون توليد ناخالص و درآمد سرانه و ديگر متريكهاي تغييرات اقتصادي و اجتماعي پيوسته است. ايران همچنان داراي بزرگترين مجتمع صنايع پتروشيمي خاورميانه در بهترين جانمايي و دسترسيها به موادخام و شبكه حمل و نقل است و برخوردار از سرمايههاي انساني پويا است. صنايع نفت و پتروشيمي ايران، بزرگترين شانس اقتصاد صنعتي كشور براي سرمايهگذاري و گسترش ظرفيتهاي اقتصاد ايران است. راه صنعتي شدن ايران از نفت و پتروشيمي ميگذرد.
عضو هیات علمی دانشگاه و سیاست پژوه