مردي براي بازگشت به روزهاي طلايي نفت
علي آهنگر
تهراني است. زبان انگليسي را به شيوايي تكلم ميكند. برق و صنايع را در قامت يك دانشآموخته ارشد ميشناسد و آموخته است. در لوزان سوييس كار كرده است. در پيوندهاي جهاني معاملات نفت قد كشيده است. پيچ و خمهاي معاملات نفت جهان را به آشنايي كف دست ميشناسد. در آبهاي نيلگون خليج فارس، در شركت نفت فلات قاره، با تكتك سكوها، چاهها و ميدانهاي نفت و گاز آبهاي نيلگون خاطرهها ساخته است.
در شركت نفت مناطق مركزي ايران، دومين شركت توليدكننده گاز كشور، تنها شركت متولي ذخيرهسازي گاز و گستردهترين شركت توليدي با پراكندگي جغرافيايي در ۱۴ استان كشور و با سه شركت بهرهبرداري زيرمجموعه و ۸۵ ميدان نفتي و گازي را سالها همراهي كرده است.
مرد دوران طلايي نفت ايران در سالها مسووليت برنامهريزي تلفيقي شركت ملي نفت ايران، از تمام زنجيره توسعه و توليد تا توزيع و انتقال و تا بازاريابي و فروش آگاه است. آنان كه با صنعت نفت آشنايي دارند، ميدانند كه مغز متفكر و برنامهريز و بودجهگذار و آگاه از ريزترين و جزييترين مسالهها و مشكلات مجموعه صنعت نفت ايران در برنامهريزي تلفيقي نهفته است. مدير برنامهريزي تلفيقي همه چيز نفت را ميداند و به آن مسلط است. محسن پاكنژاد كارآزموده و معاون برنامهريزي تلفيقي شركت ملي نفت ايران بوده است. در قامت معاون مديرعامل شركت ملي نفت ايران، ديگر چه مساله و مشكل و چه فرصت و تهديد و چالشي ممكن است در صنعت نفت ايران وجود داشته باشد كه او نشناسد؟ با دو سال حضور در شركت بازرگاني نفت ايران يا نيكو در لوزان سوييس كه خط مقدم و پيشاني صادرات و فروش نفت، سوآپ و مبادلات نفتي ايران است، با زير و بم معاملات جهاني نفت آشناست. از همين جاست كه او تحريم را ميشناسد و از آن آزرده خاطر است.
محسن پاكنژاد جايگاهي ويژه در كتاب تاريخ صنعت نفت ايران دارد. كتابي كه تاريخ صنعت نفت ايران را از بامداد طلوع در سال ۱۲۸۰ تا سال ۱۴۰۰ به رشته تحرير درآورده است. محسن پاكنژاد در اين اثر ارزنده تاريخي در بخش دوران طلايي آن درخشيده است. در تاريخ صنعت نفت ايران، سالهاي ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ دوران طلايي ناميده شد. دوراني كه پس از يك وقفه ۲۳ ساله از سال ۱۳۵۳ و در پي تصويب قانون دوم نفت، ديگر صنعت نفت ايران در بخش بالادستي شكوفايي نداشت.
دوران بيفروغي بالادستي صنعت نفت ايران كه از ۱۳۵۳ آغاز شده بود، ادامه يافت تا به دوران طلايي صنعت نفت ايران در سال ۱۳۷۶ رسيد. در اين دوران طلايي پس از يك وقفه ۲۳ ساله بار ديگر شركتهاي بزرگ نفتي جهان سرمايههايشان برداشته و وارد صنعت نفت ايران شدند. تنها يكي از فروغهاي اين دوران طلايي، پارس جنوبي، عسلويه و بهرهمندي سراسر ايران از نعمت بهشتي و بيبديل گاز بوده است. محسن پاكنژاد يكي از مردان اين دوران به ويژه در بخش گاز بود.
محسن پاكنژاد شايد تنها دولتمردي در كشور ايران است كه دوران گذار انرژي را به تمامي و به درستي درك كرده و ميشناسد. پاكنژاد در برنامه ارايه شده خود به مجلس شوراي اسلامي بخش مهمي را به اين موضوع حياتي اختصاص داده است. دوران گذار انرژي و آثار شوم آن را بر اقتصاد و آينده ايران به روشني ترسيم كرده است. شهادت و گواهي ميدهم كه اين نگارنده و فعال در حوزه نفت و گاز تاكنون از هيچ مقام بالا و دولتمرد كشوري چنين آگاهي و ديدگاهي را در مورد دوران تغييردهنده و دوباره تاريخساز گذار انرژي نديده بودم. محسن پاكنژاد در برنامه ارايه شده خود، ضمن برشمردن ابرچالشهاي صنعت نفت ايران، بخش مفصل و جامعي را به اين موضوع يا بهتر بگوييم، به اين مساله و بحران گذار انرژي اختصاص داده است.
در اين دوران گذار تاريخي نميتوان در صنعت نفت روي وزيري تكيه كرد كه مساله گذار انرژي و رويكردهاي آژانس بينالمللي انرژي را نداند و براي آن برنامه و استراتژي نداشته باشد. محسن پاكنژاد براي دوران گذار انرژي با استراتژي حفظ درآمد و اقتصاد ايران، برنامه و راهكار دارد.
ميدانيم كه زبان نفت در همه جاي دنيا و از جمله در سازمان كشورهاي صادركننده نفت اوپك زبان انگليسي است و باز بر همگان پنهان نيست كه يكي از نقاط ضعف وزيران نفت در اين سالها تسلط نداشتن آنها بر زبان انگليسي بود. پاكنژاد اين مزيت را هم در حد ممتاز داراست. مردي با اين ويژگيهاي ارزنده و كم نظير حالا از سوي رييسجمهور پزشكيان به عنوان گزينه پيشنهادي براي وزارت نفت معرفي شده است. از اين سوي و آن سوي كم و بيش شنيده ميشود كه كميسيونهاي مجلس شوراي اسلامي نظر چندان موافقي با او نداشتهاند. كميسيونهاي محترم مجلس شوراي اسلامي شايد آشنايي دقيقي از سوابق كاري او نداشتند و شايد آنچنانكه بايد و شايد او را نميشناسند. اما گذشته و تاريخ صنعت نفت ايران او را به نيكي ميشناسد و براي آينده خود به او راي اعتماد ميدهد.