• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5845 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ شهريور

نوشتاري بر جهان هنري كنستانتين برانكوزي

مجسمه‌سازي عليه بازنمايي جهان

روي گرداندن از سنت‌ها و پيچيدگي‌هاي هنر متعالي غرب و روي كردن به سادگي الگوهاي هنر بدوي از مختصات آثار برانكوزي است

روح‌الله شمسي‌زاده 

مجسمه‌سازي در اوايل قرن بيستم تغييراتِ سبكي و دگرگوني‌هاي مفهومي را تجربه كرد. گرايش‌هاي فرماليستي و چرخش از فيگوراسيون (شكل‌نمايي) به آبستراكسيون (انتزاع و تجريد) بخشي از مشخصه‌هاي اين دوران است. هنرمند ضمن استفاده از ابزار، مواد و مصالح سنتي، مواد و مصالح و ابزار تازه‌اي را به كار مي‌گيرد. هنر در اين دوره مي‌خواهد خود غايت خويش باشد نه وسيله تبليغ و ترويج و تحكيم آموزه‌هاي سياسي، ديني و اخلاقي نهادهاي قدرت؛ توجه به حوزه‌هاي فرهنگي و تمدني غير از فرهنگ و تمدن غربي نيز وجه ديگر اين دوران است.
هنرمندان اروپايي پس از جنگ جهاني اول از بطن هنر اقوام غيراروپايي نوعي ساختار آرماني‌شده جديد و فراگير بيرون مي‌كشند كه كارهاي متنوع‌شان را به هم پيوند مي‌دهد. آنان هنر غيراروپايي را بخشي از «ميراث تصويري بشريت» مي‌شمرند.
گرايش به بدوي‌گري و فاصله‌گيري از سبك‌ها و تداعيات هنر به شيوه مرسوم جوامع غربي و رهايي از تحكم نهادهاي‌ هنري و روي كردن به سادگي و از سويي توجه به امكان‌ها و قابليت‌هاي ذاتي نقاشي و مجسمه سازي در قالب فرم، امكان‌هاي نوظهوري را فراهم مي‌سازد. 
موريس دني در جستاري در سال 1890 م. مي‌گويد: «فراموش‌مان نشود كه يك تابلو بيش از آنكه يك اسب جنگي، يك بدن انسان، يا لطيفه‌اي باشد. در اصل سطح صافي است كه پوشيده از رنگ‌هاي مختلف كه با تركيب خاصي با هم آميخته شده‌اند.» اين عبارت گويي پايان مفهوم رنسانسي نقاشي را اعلام مي‌كرد. آگوست‌رودن مجسمه‌ساز نيز مي‌گويد: «مجسمه‌سازي، هنر تورفتگي‌ها و بر آمدگي‌هاست.» 
 كنستانتين برانكوزي (۱۸۷۶ – ۱۹۵۷م.) مجسمه‌ساز رومانيايي، از هنرمندان مهم تاثيرگذار اوايل قرن بيستم و متاثر از تحولات بياني و ساختاري اين دوران است. او در 28 فوريه 1876 م. در روستاي كوچك هوبيتا در نزديكي كوه‌هاي كارپات روماني به دنيا آمد. پس از هنرآموزي در مدرسه هنر و صنعت بخارست  (1898-1902.م) به وين و مونيخ رفت. در سال 1904 م. پس از 18 ماه پياده روي وارد پاريس شد و در نهايت زير نظر آگوست رودن شروع به كار كرد. در سال 1906 م. براي اولين بار در نمايشگاه هنرهاي زيبا شركت كرد. سال 1907 م. استوديوي رودن را ترك كرد و گفت: «هيچ چيز زير درختان بزرگ رشد نمي‌كند» و به يكي از تأثيرگذارترين هنرمندان قرن بيستم تبديل شد.
برانكوزي براي خلق آثار خود از هر دو روش كاهشي (كنده‌كاري) و افزايشي (شكل‌دهي) استفاده مي‌كند. پيكره‌سازي او متاثر از هنر قومي زادگاهش و خاور زمين و از سوي ديگر بهره‌گيري از سنت مجسمه‌سازي آفريقايي است كه در پاريس آن دوره در ميان هنرمندان، اين نوع نگاه بدوي رواج داشت.
به ياد داريم كه برداشت ميكل‌آنژ از پيكرتراشي اين بود كه پيكره را از دل قطعه سنگي كه گويي در بطن آن نهفته است بيرون بياورد، و ضمن حفظ نماي ساده سنگ اصلي، به پيكره خود حركت و حيات ببخشد. برانكوزي گويي بر آن بود كه از جهتي ديگر به مساله رو كند. او مي‌خواست بداند كه پيكرتراش حداكثر چقدر از سنگ اصلي را مي‌تواند حفظ كند ضمن آنكه آن را به يك پيكره تبديل سازد. برانكوزي انتزاع را تا نقطه‌اي ادامه داد كه در وراي آن عنصر شبيه‌سازي تماما از دست مي‌رود. در عين حال، او حداكثر نتيجه ممكن را از مصالح كار - اعم از مرمر، فلز يا چوب - مي‌گرفت. احتمالا در اثر توجه موشكافانه برانكوزي به نوع مصالح كارش بود كه آيين نافذ و جذبه عرفاني هنر نوين - «وفاداري به مصالح كار» - پديد آمد. اين آيين از هنرمند خواستار احترام به مصالح كار خويش است، به‌ طوري كه نيات صوري او هيچگاه از طبيعت ويژه آن مصالح سوءاستفاده نكنند: آنچه براي مفرغ مناسب باشد براي مرمر نيست، آنچه براي مرمر مناسب باشد براي چوب مناسب نيست و الي آخر. او شكل بيضي را به عنوان «طبيعي»ترين مجسم كرد و بغرنج‌ترين شكل‌هاي طبيعي و حتي جنبش‌هاي طبيعي را ساده كرد؛ به ‌طوري كه جملگي به تنوعاتي از اين شكل بنيادي مبدل شدند.
در پيكره معروف برانكوزي به نام «پرنده در فضا» هر چيز تصادفي حذف يا فشرده‌تر شده و به صورت مستقيم‌ترين و باصرفه‌ترين بيان درآمده است، ليكن شكل به‌ طور كلي، جوهر حركت بالارونده ناگهاني يك پرنده در فضا را القا مي‌كند. حتي بيش از اين، تصوير جالبي از جريان هوا به شكلي كه در آيروديناميك نوين ترسيم شده است به دست مي‌دهد، وسيله برانكوزي براي القاي احساس پرواز بي‌ارتباط با وسايلي نيست كه مهندس امروزي غالبا در طراحي شكل‌هاي «راست‌خطی» صنعتي به كار مي‌برد. در اينجا نيز همان مطالعه طبيعت اشيا، همان توجه وسواسي به ابعاد، خط كناره‌نما و پرداخت نهايي سطح به چشم مي‌خورد. به این ترتيب، حتي در اين مرحله اوليه درآميختگي آتي هنر و تكنولوژي را مي‌توان پيش‌بيني كرد. در همان حال، چيزي ظاهر مي‌شود كه مي‌توان آن را تضاد ناشي از پيوند تكنولوژيك يعني انتزاع زيست ريختي دانست؛ در اين چيز نو، هنرمند شكل‌ها را از اشياي زنده و رشد يا بنده مشتق مي‌كند. 
روي گرداندن از سنت‌هاي هنر متعالي غرب و پيچيدگي‌هاي آن و روي كردن به الگوهاي هنر بدوي و سادگي فوق‌العاده از مختصات آثار برانكوزي است. او مرحله جديدي در تحول مجسمه‌سازي به وجود آورد. او از خود مي‌پرسد: چه فايده دارد كوه‌ها را بتراشيم تا از سنگ‌هاي آنها اجساد و بيفتك‌هايي با گوشت مسموم بسازيم؟ اشاره او به امر بازنمايانه فيگوراتيو انساني در دوره كلاسيك است. برانكوزي مي‌گويد: «زماني كه شما به يك ماهي نگاه مي‌كنيد به فلس‌هاي آن فكر نمي‌كنيد بلكه سرعت حركات اوست كه نظر شما را جلب مي‌كند، بدن براق و غوطه‌ور او را از وراي آب مشاهده مي‌كنيد؛ اين طور نيست؟ خب، اين همان چيزي است كه من خواسته‌ام بيانش كنم. نه فرمول‌هاي گنگ و نامفهوم را بكاويد و نه رمز و رازها را؛ من لذت ناب را به شما ارزاني مي‌دارم. به مجسمه‌هاي من آنقدر نگاه كنيد تا آنها را ببينيد. پارساترين انسان‌ها آنها را ديده‌اند.»
كارهاي برانكوزي از حدود سال ۱۹۱۰ به بعد يعني دوره پختگي او، داراي سبك‌ها و مواد و مصالح مختلفند ولي مشخصه آنها، تمركز فوق‌العاده و نوعي سادگي است كه بيشتر جامعيت [عناصر] را منعكس مي‌كنند تا ساده‌سازي و كاهش آنها را. «پرنده سحرآميز» نخستين اثر از مجموعه‌اي از مجسمه‌هاي همسان است كه در سال ۱۹۱۰ از مرمر و مفرغ مات و براق ساخته شده‌اند؛ به دنبال آنها مجموعه‌اي از پرندگان باريك‌تر و كشيده‌تر كه به مرور سبك‌تر و كم‌موادتر مي‌گردند، ساخته مي‌شوند. پيكره‌هاي چوبي برانكوزي گاه استفاده كاركردي و نيز تزئيني از چوب در زادگاهش را تداعي مي‌كنند و گاه الهام گرفته از نمونه‌هاي آفريقايي به نظر مي‌آيند. 
«ستون بي انتها» كه ابتدا با چوب طراحي شد و سپس با فلز به اجرا درآمد يادمان نحوه استفاده روستاييان رومانيايي از چوب است. اين ستون كه حدود 30 متر ارتفاع دارد از 15 عنصر يكسان يعني مدول‌هاي دانه تسبيح مانند تشكيل شده است كه در پلان كف چهارگوشه‌اند ولي در نما با يك خط تقريبا صاف با كمي انحنا ديده مي‌شوند؛ در بالاترين قسمت ستون يك نيمه مدول و در ته ستون تركيب يك نيمه مدول با يك مكعب ديده مي‌شود كه نقش پايه ستون را داراست. 
مجسمه‌ها يا پيكره‌هاي نصب شده در مكان‌هاي عمومي در قرن بيستم موضوع بحث‌هاي زيادي بوده‌اند؛ چراكه آنها از يك سو پاسخگوي نياز انسان به يادمان‌ها هستند و از سوي ديگر به نياز خطير استفاده از هنر براي برقراري ارتباط با انسان‌هاي عادي جامعه پاسخ مي‌گفته‌اند. ستون ساخته برانكوزي كه در آن واحد هم ثمره بدوي‌گري است و هم فرآورده پيچيدگي و فرهيختگي به عنوان اثري به تمام معنا موفقيت‌آميز باقي مانده است. 
در مقدمه‌اي بر نمايشگاه برانكوزي در گالري برومر در سال 1926 م. پل مور مي‌نويسد: برانكوزي يك پيكره‌ساز بالفطره است. او نه استادي مي‌شناسد. و نه كارآموز و سنگ‌ساب و سنگ‌كاري را، او به تنهايي تمام كارها را ارائه مي‌كند. مواد هميشه نسبت به او وفادار بوده‌اند و هميشه خود را در اختيار او قرار داده‌اند. 
تعداد بسياري از مجسمه‌هايش از چوب تراشيده شده‌اند، گاهي او آثاري كه ابتدا با چوب ساخته شده بود مجددا با مرمر، برنز، مس يا فولاد مي‌ساخت. «فرزانگي زمين»، «ابتداي جهان»، «معجزه»، «ميز سكوت»، «ستون بي‌انتها»، «پرنده در فضا»  و... برخي از اسامي مجسمه‌هاي برانكوزي است كه نشان از گرايش او را به مفاهيم ازلي و بنيادين جهان هستي و ماورا الطبيعه است.
هنر برانكوزي تاثير بسزايي در دنياي هنر امروز داشته است نه تنها در مجسمه‌سازي بلكه در معماري و طراحي صنعتي و ويليام زوراچ مجسمه‌ساز امريكايي، معتقد است كه شكل آئرو ديناميكي اتومبيل‌ها، نوآوري طرح مبل‌ها، بيضي‌هاي ساختمان‌هاي مدرن از در شكل خالص هنر برانكوزي ناشي شده است. 
در سال 1927 م. ادوارد اشتايخن عكاس امريكايي، كه مجسمه «پرنده در فضاي»  برانكوزي را از فرانسه خريداري كرده بود زمان ورود به امريكا مجبور به پرداخت ماليات براي اثر شد. چرا كه مامور گمرك آن را مجسمه نمي‌دانست و به عنوان اسباب آشپزخانه و وسايل بيمارستاني ثبت و مبلغ 600 دلار ماليات دريافت كرد. هرچند اشتايخن بعدها موضوع را به دادگاه كشاند و راي به سود او مبني بر اثر هنري بودن «پرنده در فضا» صادر شد. 
بخشي از آثار برانكوزي متعلق به جان كوين مجموعه‌دار و حقوقدان نيويوركي در بازار فروش 1924 م. توسط مارسل دوشان كه سابقه همكاري و دوستي با برانكوزي دارد، خريداري مي‌شود. دوشان در گفت‌وگو با پيركابان مي‌گويد: «هيچ كس نمي‌داند من چگونه زندگي مي‌كردم. اين سوال به راستي هيچ جواب درستي نمي‌طلبد. مي‌توانم بگويم برانكوزي فروخته‌ام. در سال 1939 م. هنوز چند تايي را در اتاق زير شيرواني‌ام داشتم. وقتي به پول احتياج داشتم مي‌رفتم سراغ روشه و به او مي‌گفتم: من يك برانكوزي كوچك براي فروش دارم. چقدر به من مي‌دهي؟ اين كار 20 - 15 سال طول كشيد.»
مجموعه‌اي از مجسمه‌هاي فضاي باز برانكوزي شامل: «ستون بي پايان» و «دروازه بوسه» در شهر كوچك تارگوجيو در جنوب غربي روماني در سال‌هاي 1937-1938 م. به عنوان اداي احترام به سربازان كشته شده جنگ جهاني اول ايجاد شده و در محوري به طول 5/1 كيلومتر در امتداد خيابان قهرمانان مركزي تارگوجيو قرار دارند. سازمان يونسكو در سال 2024 م. اين مجموعه را به فهرست ميراث جهاني يونسكو اضافه كرد و جايگاه آنها را به عنوان يكي از برجسته‌ترين نمونه‌هاي هنر عمومي قرن بيستم جشن گرفت.
تصوير يك: پرنده در فضا، برنز، 151 سانتي متر، 40-1923 م، موزه فلادلفيا
تصوير دو: پرنده سحرآميز، برنز، ارتفاع 73 سانتي متر، 1912 م، موزه گوگنهايم
  تصوير سه: ستون بي انتها، آهن و فولاد، ارتفاع 35/29 متر، 1937 م، پارك ملي تير كوجيو.
  تصوير چهار: ستون بي انتها، آهن و فولاد، ارتفاع 35/29 متر، 1937 م، پارك ملي تير كوجيو.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون