جنگ صهيونيستي عليه تمدن بشري
عفيفه عابدي
جنگها و بحرانها همواره يكي از مهمترين و تأثيرگذارترين پديدههاي شوم در تاريخ بشر بوده و مبدا بسياري از تغييرات مهم تاريخي شمرده ميشوند. جنگ غزه، به تبع آن زنجيره آتشباريهاي منطقهاي و جنگ احتمالي در لبنان را كه نميتوان انكار كرد، كليد خورده است، ميتوان از جمله جنگها و بحرانهايي دانست كه در حال ورق زدن نه تنها تاريخ فلسطين و غرب آسيا، بلكه تاريخ جهان و حتي تاريخ تمدن بشري است. حمله رژيم صهيونيستي به لبنان در امتداد جنگ تاريخي در فلسطين اشغالي و جنگ يك سال اخير در غزه، از ابعاد گوناگون بسيار پرمعناتر و با دامنه گستردهتر از جنگهاي دو دهه اخير منطقه خواهد بود. پس از پيمان وِستفالي در قرن 17 ميلادي، كشورگشايي به اقدامي مذموم تبديل شده و به جز معدود جنگها مرزهاي شناخته شده واحدهاي سياسي به ميثاقي بينالمللي تبديل شده بود. اما به تبع سياستهاي جهاني امريكا چه در شرق اروپا و چه در غرب آسيا، اكنون كشورگشايي بار ديگر به روشي براي قدرتافكني تبديل شده است. جنگ در غزه با وجود كشتار حداقل 42 هزار نفر هنوز تمام نشده، رژيم صهيونيستي در اقدامي جنگطلبانه به بيروت پايتخت لبنان حمله كرده، تماميت ارضي يك كشور مستقل را نقض ميكند و آشكارا بدون ذرهاي نگراني از واكنش جهاني اقدام به ايجاد فاجعه كشتار غيرنظاميان بيگناه ميكند. اقدامي كه جوامع منطقهاي و بينالمللي را از بيمعنا شدن مرزهاي ملي، امنيت ملي و سرزميني، معاهدات و قواعد و نهادهاي بينالمللي نااميد ساخته است و البته يكي از اهداف ضمني آن منفعل ساختن شوكآميز هر جامعه و دولت منتقد وضع موجود است. در همين حال، در حالي كه قواعد و معاهدات بينالمللي بياثر ميشوند، اقدامات افسارگسيخته رژيم صهيونيستي به رعب و وحشت انساني از پيشرفت تكنولوژي دامن زده است. پيشتر باور عمومي اين بود كه پيشرفت تكنولوژيهاي ارتباطي موجب افزايش رفاه و امنيت جهاني شده است، اكنون حملات تكنولوژيكي و تروريستي اسراييل نشان داده فناوريهاي هوشمند با تمام سادهسازي زندگي، متضمن چه تهديدهاي جدي و حياتي هستند و آنچه قبلا در سناريوهاي علمي - تخيلي هاليوود مشاهده ميشد، ريشه در انگيزههاي فعال سرمايهداري خودكامه براي انسانزدايي از جوامع در حال توسعه و منتقد وضع موجود دارد. به همين سبب حمله تروريستي و بيسابقه رژيم صهيونيستي به لبنان از طريق انفجار وسايل ارتباطي و الكترونيكي، ابعاد فرامنطقهاي يافت و افكار عمومي جهاني را نسبت به ابعاد جديد جنگها دچار شوك كرده است. حتي قبل از اظهار رضايت سخنگوي شوراي امنيت كاخ سفيد از شهادت ابراهيم عقيل از فرماندهان حزبالله لبنان نيز چشم بسته همه در دنيا از كوچك و بزرگ ميدانستند ماجراي انفجارهاي تروريستي لبنان كار رژيم غاصب صهيونيستي است و ديگر حيرتآور نيست امريكا با وجود ترفندهاي رسانهاي براي مبرا ساختن خود از اين جنايت، در عمل از اين اقدامات تروريستي مطلع بوده و هدايتكننده اين برنامه تروريستي بوده است. در واقع با حمايت سياسي و حقوقي واشنگتن، اكنون بزرگترين تروريستهاي جهان و به تعبير گزارشگران ويژه سازمان ملل، جنايتكارترين ارتش جهان، بدون هيچ نوع نگراني از پيگرد قانوني با فشردن يك دكمه اقدام به تكه تكه كردن هزاران انسان بيگناه ميكنند و تصميمسازان اين جنايت در واشنگتن و تلآويو با كمال خونسردي زنده به گور شدن انسانهايي را تماشا ميكنند كه تنها گناهشان اعتماد به تكنولوژي غربي بوده كه قرار بود موجب آسايش باشند. گوشيهاي همراه، لبتاپها، يخچالها و تلویزيونها منفجر ميشوند، آدمها را تكه تكه ميكنند و خانهها و آشيانهها را ويران ميسازند تا با رعب و وحشت ايجاد شده در جوامع، مبارزان حق براي كاهش رنج قربانيان غيرنظامي از مواضع حقطلبانه خود عقبنشيني كنند. اكنون با وقايع اخير در لبنان ميتوان گفت تروريسم سازمان يافته دولتي امريكايي - صهيونيستي از طريق تكنولوژي، صرفا جنگ رژيم صهيونيستي با لبنان و فلسطين نيست. در واقع جنگ در غرب آسيا براي هژموني امريكايي -صهيونيستي و جنگ براي سلطه جهاني امريكا، درونمايه جنگ تمدنها را يافته است؛ جنگي به معناي متزلزل ساختن ارزشهاي اخلاقي، اعتماد انسانها به تكنولوژيهاي جديد و غيربومي، نااميد ساختن جوامع بشري از معاهدات و مشروعيت و كارآمدي نهادهاي بينالمللي براي برقراري قانون و مجازات جنايتكاران، سلب انگيزه انسانها به وجود نوع دوستي در جهان و... اما با اطمينان ميتوان گفت اين جنايات اسراييل از طريق تكنولوژيهاي جديد عمدتا غربي يا متحدان غرب در شرق چون تايوان، به جنگي سرد عليه تكنولوژي غربي و متحدان غربي تبديل خواهد شد و تلاش ملتها براي بوميسازي تنولوژيها را مضاعف خواهد كرد. اين جنايت زنگ هشداري براي همه جوامع است كه امريكا كه رهبري مادي و معنوي جنايات تكنولوژيكي اسراييل را برعهده دارد، قادر به خلق چه فجايع بشري است. از سوي ديگر حالا بيش از پيش روشن ميشود كه چرا غرب همواره از ابزار تحريم عليه دولتها و بازيگران منتقد وضع موجود در جهان به ويژه جوامع شرقي استفاده ميكند تا مانع بوميسازي پيشرفته تكنولوژي در اين كشورها شود. واقعيت تاريخي و واقعيتهاي اخير بار ديگر ثابت ميكند خطمشي غالب ديپلماسي عمومي، سياست خارجي و دكترينهاي نظامي امريكاييها نه صرفا اسلامهراسي، شرق هراسي و «دگرسازي» از هر فرهنگ و تمدن غيرغربي است. از اين منظر اغراق نيست اگر حتي احتمال حملات بيولوژيك غربي عليه جوامع شرقي را پيشبيني كرد. منابع روسي زماني كه اين كشور پيمان «استارت نو» آخرين معاهده دوطرفه خلع تسليحات هستهاي ميان روسيه و امريكا را به تعليق در آورد، اشاره داشتند اطلاعاتي دارند كه امريكا برخلاف معاهدات موجود به طور زيرزميني در حال توليد سلاحهاي مرگبار جديد است كه معاهدات سنتي را بيمعنا ميسازند. هر چند اي كاش اين گونه نبود اما هر چه زمان پيش ميرود دنياي غرب بيش از پيش نشان ميدهد كه با دنياي شرق قصد سازش ندارد مگر اينكه ارزشهاي غربي را بپذيرند. اين در حالي است كه حداقل جنگهاي دو دهه و نيم اخير از جنگ افغانستان و عراق تا جنگ اوكراين و غزه نشان ميدهد ايدئولوژي سرمايهداري غربي از همه نوع ارزشهاي انساني و اخلاقي تهي شده است و تنها هدف غرب سلطه مالی، صنعتي، امنيتي و فرهنگي بر جهان است.