شايستگي به سابقه نيست به استراتژي است
منصور بيطرف
درباره مديرعامل جديد ايرنا
يادداشت برخي معترضان درباره انتصاب آقاي جابريانصاري به مديرعاملي ايرنا را خواندم . به نظر من نقد نسبتا ناجوانمردانهاي را به آقاي جابري داشتهاند . هر چند كه در ابتداي يادداشت از فضايل آقاي انصاري سخن گفته بودند، اما ايشان را به خاطر نداشتن سابقه رسانهاي فاقد شايستگيهاي لازم براي ايرنا دانسته بودند و بهطور ضمني معتقد بودند كه بهتر بود يكي از مديران رسانهاي اصلاحطلب براي اين سمت برگزيده ميشد. به هر حال آينده نشان خواهد داد كه آيا آقاي جابريانصاري شايستگي اين سمت را داشتهاند يا خير كه اميدوارم اين شايستگي را داشته باشند.
اما نقد من به يادداشت اين آقايان دو وجه دارد: وجه اول آن است كه لزوما داشتن سابقه به معناي شايستگي نيست . در خصوص همين ايرنا ميتوانم بگويم كه ايرنا طي 30 سال گذشته حدود 8 مدير به خود ديده است.
از ميان اين 8 مدير چند تن فاقد سابقه رسانهاي و از قضا سياسي هم بودند. اما پيشرفت و عملكرد ايرنا در دوره آقاي وردينژاد درخشانتر از تمامي مديراني بود كه اتفاقا سابقه رسانهاي داشتند و بعضي از آنها هم از دل خود ايرنا برآمده بودند. اين به آن خاطر است كه آنچه يك نهاد را موفق ميكند، تاكتيك و استراتژي است نه چيز ديگر . در همين خصوص اگر سابقه مديران رسانهاي داخل و جهان را ملاك قرار دهيم، متوجه ميشويم مديراني كه داراي استراتژي مناسب و تاكتيك موثر بودند و تحليل از اوضاع جهان، منطقه و آينده رسانه داشتند، موفقتر از ديگران عمل كردند .
براي مثال آقايان كرباسچي و الياس حضرتي را مثال بزنيم . هيچ كدام از اين دو نفر براي شروع كار رسانهاي، سابقه رسانهاي نداشتند، اما آقاي كرباسچي توانست بزرگترين انتشارات رسانهاي كشور - همشهري - را راهاندازي كند و آقاي حضرتي هم روزنامه اعتماد را بهرغم توقيفهاي متعدد در بحرانهاي سياسي همچنان پابرجا نگه داشته و از جمله روزنامههاي موفق كشور است . همچنين بهتر است در اينجا به سابقه آقاي تد ترنر، بنيانگذار سيانان اشاره كنم. تد ترنر با آنكه خود دستي در رسانه صدا و تصوير داشت، اما در مقابل مديران مقتدر شبكههاي انبيسي، سيبياس و ايبيسي امريكا پشتوانه و سابقه قوي رسانهاي نداشت و زماني كه سيانان را بنيان گذاشت تمامي مديران و خبرنگاران آن را مسخره ميكردند و به شوخي «جوجه خبري رسانه ميخواندند» [مخفف Chicken News Network] بهطوري كه بعضي اوقات خبرنگاران سيانان از ترس تمسخر خبرنگاران ديگر رسانهها وارد كنفرانسهاي مطبوعاتي نميشدند اما دورنما، استراتژي و تاكتيكي كه تد ترنر داشت باعث پيشرفت سيانان شد و الان اين شبكه الگوي همه رسانههاي جهان شده است.
بنابراين آنچه ملاك و معيار موفقيت است لزوما سابقه نيست، بلكه هدف و دورنمايي است كه مدير ميتواند بريزد كما اينكه اين مورد را در مورد آقاي وردينژاد، مديرعامل اسبق ايرنا ديدهايم . او بهرغم آنكه رسانهاي نبود و در همان بدو انتصاب با اعتراض اهالي ايرنا مواجه شده بود با دورنمايي كه از رسانه داشت نه فقط باعث پيشرفت ايرنا در همه زمينهها شد، بلكه حتي بستر انتشار روزنامه ايران را ريخت كه در دهه 70 و نيمه اول دهه 80 دومين روزنامه پرتيراژ كشور شد.
وجه دوم: انتخاب دستياران و مشاوران است. موفقيت يك مدير به دستياران و مشاوران وي بستگي دارد. اگر ايرنا در دورههاي مختلف پيشرفت نداشته است به انتخاب مديران و مشاوراني برميگشت كه برگزيده ميشدند . در اينجا نميخواهم وارد مصاديق شوم كه در اين زمينه مصاديق زيادي از خود ايرنا دارم. فقط خاطرهاي را بگويم و ماجرا را ختم دهم.
در ارديبهشت 85 كه جريان جنجال یک طنزدر ايران جمعه پيش آمد كه منجر به شلوغيهاي خطه ترك زبانها و در نهايت هم روزنامه ايران به مدت 6 ماه تعطيل شد، مدير وقت ايرنا كه اتفاقا برآمده از خود ايرنا بود به خاطر مشاوران و دستياران نه چندان با كفايتي كه برگزيده بود باعث تداوم تعطيلي اين روزنامه شد. او در اوايل همان تعطيلي به روزنامه ايران آمد و وعده و نويد ميداد كه روزنامه به زودي باز ميشود . در جلسهاي كه با حضور دبيران بود اين وعده را تكرار كرد كه من به ايشان گفتم تا شما مشكلاتتان را با وزير ارشاد - كه آقاي صفار هرندي بود - حل نكنيد اين روزنامه باز نميشود كه ايشان اين موضوع را منكر شد، اما نشان به آن نشان كه با رفتن ايشان از ايرنا و آمدن فرد ديگري به جاي وي، مشكل روزنامه ايران هم حل شد . آن مدير برآمده از ايرنا با كمك دستياران و مشاوران نه چندان با كفايتش نه تنها سبب بسته شدن روزنامه ايران شد، بلكه در دوره وي ايرنا هم بيشتر از سكه افتاد.