راه برون رفتن ايران از چاله ناترازي انرژي چيست؟
محمد بهرامي
چشمانداز توليد و مصرف انرژي در ايران طوري است كه اگر اين روند ادامه يابد احتمالا در سال های آينده ايران كشوري در سطح دسترسي روستاهاي آفريقا به گاز و برق و ديگر محصولات انرژي است. اين پيشبيني نگرانكننده، براي كشوري كه بزرگترين منبع نفت و گاز جهان را در اختيار دارد، اگر يك رسوايي نباشد، يك فاجعه مديريتي به حساب ميآيد.
تحريم بهطور قطع نقش اساسي در كاهش سرمايهگذاري، تكنولوژي جديد و دانش روزآمد براي توليد انرژي در ايران دارد. بر اساس بررسيهاي صورت گرفته اگر تحريمها سه تا پنج سال آينده بهطور كامل رفع نشوند، تامين حداقلي گاز، برق، بنزين، گازویيل و حتي آب در ايران به يك كابوس تمامعيار براي دولت بدل ميشود. پيامد اين ناكارآمدي حتما از منظر امنيتي قابل بحث است. بنابراين ما چارهاي نداريم جز اينكه سايه تحريم را براي هميشه از سر صنعت نفت و گاز كشور كنار بزنيم.
برخي از كنشگران حوزه انرژي مشكل ناترازي انرژي براي مثال كسري گاز در كشور را به «دست روي دست گذاشتن متوليان» در توسعه صنعت انرژي تعبير كردهاند. بيتوجهي به بهينهسازي مصرف سوخت به خصوص گاز، ناديدهانگاري افت فشار در پارس جنوبي و موارد بسياري ديگر اين نگراني را به وجود آورده كه چشمانداز كوتاهمدت توليد انرژي در كشوري با اين حجم مصرف، چه خواهد بود؟
از دست رفتن فرصتهاي طلايي سرمايهگذاري در يكي- دو دهه گذشته، آرامآرام خود را در افت فشار گاز و قطعي گاه و بيگاه برق و كيفيت سوخت از جمله بنزين نشان ميدهد. كاهش توليد در فاز يك پارس جنوبي با كاهش دو ميليون مترمكعب در روز شروع شد، برآوردها نشان ميدهد يكي- دو سال ديگر ما تقريبا اندازه پانصد ميليون متر مكعب در روز كسري گاز داريم و اگر مساله تحريم و خريد توربوكمپرسورهاي گازي را مديريت نكنيم، اگر مساله بهينهسازي مصرف سوخت به خصوص گاز را حل نكنيم اگر پروسههاي طولاني مناقصات نفت را در به كارگيري دكلهاي حفاري و فناوريهاي نوين سامان ندهيم، ايران طي چند سال آينده، يك كشور بيدست و پا در توليد انرژي است و چيزي شبيه به كشورهاي آفريقايي و افغانستان و كشورهايي از این دست خواهد شد.
نگراني از ناترازي انرژي و تبعات آن در آينده، از كنشگران حوزه انرژي، به نمايندگان مجلس، دولتمردان و اكنون به تودههاي مردم رسيده است. نگراني قابل تاملي كه در نتيجه نوعي بيعملي ساختاري رخ داده است و البته همه ما اين وضع بغرنج را نتيجه تحريم و بيتوجهي به اثر سازمانهايي مانند FATF ميدانيم كه شايد سرآغاز آن پانزده سال پيش و با كاغذپاره خواندن قطعنامهها آغاز شد، اما اين روند خسارتبار چرا ادامه يافته و همچنان ادامه مييابد؟
شوربختانه اثر ناترازي انرژي خود را در زندگي مردم نشان ميدهد و در آينده در مطالبات آنها به شكل ديگري نمايش داده ميشود و در نتيجه بياعتمادي و نااطميناني به ساخت سياسي كشور از سوي مردمي كه هميشه پشت سر سياستهاي كلان نظام راه رفتهاند، ميتواند پرخسارت و هزينهزا باشد.
حضور رييسجمهور در هفتادونهمين مجمع عمومي سازمان ملل ميتواند در حوزههاي سياست خارجه، جذب سرمايهگذار و ديپلماسي انرژي اثرگذار باشد. آن هم درست در زماني كه ابرچالش ناترازي انرژي، گريبان كشور را گرفته است. رييسجمهور و تيم همراه در سفر به نيويورك ميتوانند ظرفيت بالاي كشور در حوزه تأمين انرژي اروپا را با استفاده از ديپلماسي انرژي به طرف مقابل ابراز كنند.
اين رويكرد نوآورانه زماني كه روسيه به عنوان بزرگترين تامينكننده انرژي اروپا درگير جنگ اوكراين است، ميتواند چارهساز باشد. ديپلماسي جديد ايران ميتواند با شگردي تازه و دوري از تنشزدايي، همانطور كه رييسجمهور محترم نيز تاكيد دارند، منجر به اطمينانسازي براي حل تعارضهاي سياسي و امنيتي با غرب باشد و ظرفيت بزرگ كشور در صادرات انرژي و جذب سرمايه خارجي را بهبود بخشد. اتفاقي كه البته تاكنون انجام نشده و در نتيجه آن بزرگترين سود به كشورهايي مانند قطر رسيده كه در توليد و صادرات انرژي به خصوص گاز رقيب ما محسوب ميشوند.
درك اين واقعيت بايد در ساخت ديپلماسي كشور قرار گيرد كه صنعت نفت و گاز كشور اگر بخواهد سرپا بماند و به نوعي توسعه يابد، همواره نيازمند ورود سرمايه، تكنولوژي و دانش جديد است و اين اتفاق جز با بهبودي رابطه با كشورهاي ديگر امكانپذير نيست. ديپلماسي انرژي يك رويكرد تازه است كه بايد در دستور كار باشد و در اين صورت، رييسجمهور محترم و تيم وزارت خارجه با همكاري مجلس به خصوص كميسيون انرژي ميتوانند آغازگر فصل تازهاي در ايجاد ديپلماسي انرژي در منطقه و جهان باشند و ايران را از بنبست احتمالي ناشي از كسري انرژي در سالهاي آينده نجات دهند.
نايبرييس كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي