مرگ آرماني شهادت يحيي السنوار
سيد عطاءالله مهاجراني
ميدانيم كه مرگ به تعبير امام صادق عليهالسلام: «يقيني است قاطع كه مردمان درباره آن ترديد دارند!» اما شهيدان درباره مرگ و قاطعيت آن نه تنها ترديدي ندارند بلكه مرگ انديشند و خواهنده شهادت يعني در جستوجوي مرگ در ميداناند. آنان «رجالالله في الميدان»اند. ميدانند كه روزي يا شبي با گلولهاي يا انفجاري پرواز خواهند كرد. مگر شهيد قاسم سليماني كه اگر نامزد رياستجمهوري ميشد، بيرقيب بود و بدون ترديد رييسجمهور بود. نگفت: «من كانديداي گلوله هستم؟!» اين جمله را بايد تماشا كرد، نميتوان درباره عظمت و شكوه و غناي چنين تعبيري، تفسيري نوشت. سيد حسن نصرالله هم گفت: «نحنُ نموتُ واقفين!» ما ايستاده ميميريم! شهادت قاسم سليماني و ابومهدي المهندس و اسماعيل هنيه و يحيي السنوار و همه فرماندهان شهيد كه ايستاده در ميدان شهيد شدهاند. تفسير ديگري از مرگ و زندگي است... اين تفسير را شهيدان با خون خود نوشتهاند. سخني نيست كه بتوان در اصالت و آراستگي آن كمترين ترديدي داشت. به روايت حافظ:
بر برگ گل به خون شقايق نوشتهاند
آن كس كه پخته شد مي چون ارغوان گرفت
هنگامي كه پيكر مجاهد اصيل و شريفي مانند يحيي السنوار مثل گلي پرپر ميشود يا مانند جام شراب ميشكند و خون چون ارغوان او جاري ميشود؛ تفسير همان بيت حافظ است. اين تفسير ديگر با كلمه نيست. با بلوغ و اوج ممكن حيات كه همان شهادت است؛ تفسير ميشود.
«گواه عاشق صادق در آستين باشد!» گواهي صادقتر از كساني كه جان خود را ميافشانند، ميتوان يافت؟ به روايت سعدي:
من در انديشه آنم كه روان بر تو فشانم
نه در انديشه كه جان را ز كمندت برهانم
در مدت 23 سالي كه سنوار اسير زندانهاي اسراييل بود، ممكن بود هر روز و شبي پايان عمر او باشد. مگر اسيران فلسطيني كه در زندانهاي رژيم صهيونيستي شهيد شدهاند، گواه اين سخن نيستند؟ او 23 سال تاب آورد و با گنجينهاي از تجربه درخشنده نظري و ادبي و سازماندهي اطلاعاتي و امنيتي و يافتن افقي روشن در جهاد عليه صهيونيسم و اشغال فلسطين به صحنه بازگشت. اينبار با عمليات بهتانگيز هفتم اكتبر سال پيشگويي كوهنوردي بود كه كوهنوردي خود را از قله آغاز كرد. نخستين گام بر قله. تلفيق دانش و دانايي و تكنيك و سرعت عمل و ايثار و تغيير سرنوشت فلسطين از نابودي و متوقف كردن «طرح تطبيع امريكا - اروپا - اسراييل» با دولتهايي كه به هر ذلت و رذالتي تن داده و ميدهند.
بديهي است كه چنين نبردي به قرباني يا به روايت قرآن مجيد به «ذبح عظيم» نيازمند است. فلسطينيها به ويژه مردم غزه قربانيان بسياري در راه عزت و آزادي فلسطين دادهاند. شيخ احمد ياسين و رنتيسي و اسماعيل هنيه و يحيي السنوار از جمله همين قربانيان هستند. اين قربانيان به نهضت فلسطين عمق و درخشندگي بيشتري بخشيده و ميبخشند. پيروزيهاي ظاهري و تاكتيكي ارتش اسراييل براي كساني كه تا نوك دماغ يا حداكثر پيش پايشان را ميبينند، شاديآور است، اما در افق فلسطين آزادي فلسطين و پايان اشغال ديده ميشود. وقتي هدف متعالي است قربانيان نيز متناسب با هدف اعتبار مييابند. يحيي السنوار از زندگي و جهاد خود پرچم آزادگي انسان و آزادي فلسطين را براي هميشه بر افراشت.