جشنواره چهل و یکم فیلم کوتاه هم مانند سالهای قبل در دو بخش فیلمهای کوتاه ایرانی و فیلمهای کوتاه غیرایرانی برگزار شد. اما برخلاف دورههای قبل اثر غافلگیرکنندهای نداشت. هر چند به رسم سنتهای جشنوارهای به ناچار به تعدادی جوایزی دادند، اما آثاری که بعد از نمایش بتوان مشتاق دوباره دیدنشان بود یا وجود نداشت یا اندک بود.
ترکیب تحمیل شده به اغلب فیلمهای ایرانی این دوره، کمدی و فانتزی بود. در اینکه در این سبکها هم باید فیلم ساخت و فیلمسازی را تجربه کرد، شکی نیست به ویژه آنکه فیلمهای بلند سینمای ایران در بخش کمدی و فانتزی آنقدر تهوعآور و مبتذل شدهاند که باید در این گونه سینمایی، جوانان تازهکاری به دور از ابتذال، آثار ماندگاری خلق کنند، اما اینکه به یکباره کلیت فیلمهای جشنواره فیلم کوتاه به این سو جهت داده شوند یک تحمیل است برای به فراموشی سپردن زخمهای تراژیک با استفاده از فیلمسازان فیلم کوتاه که البته کار درستی نبوده و نیست. اینکه حتي یک فیلم از ماجرای تلخ آن در میان فیلمها نبود، بسیار تاسفآور است، هم برای جشنواره، هم برای فیلمسازان. با این حال دو فیلم از میان فیلمهای کوتاه جشنواره و دو فیلم از بخش بینالمللی فراتر از بقیه ایستادند و میتوان حساب آنها را از بقیه فیلمها جدا دانست و از منظر زیباشناسی و هنری آنها را دید، از آنها لذت برد، سازندگانشان را تحسین کرد و در صورت نیاز به نقدشان پرداخت.
۱- جشن هنر | کارگردان: علی توکلی
شاید بتوان «جشن هنر» را بهترین فیلم کوتاه ایرانی جشنواره دانست. فیلمی خوشساخت با فیلمنامهای خوب (نوشته علی توکلی و آرش رواده) با روایتی منظم، سوژهای نو و در فرمی طنز که ترکیب یک حادثه جاسوسی را در جشن هنر شیراز در سال ۱۳۵۶ روایت میکند. پرداخت دیالوگها نیز از ذوق و زیبایی برخوردار است به ویژه در دیالوگهای طنز و معمایی که بین دو کاراکتر اصلی بیان میشود، بین بازپرسی از ساواک (با بازی محمد اشکانفر) و خانمی که با گروه رقصندهاش مهمان جشن هنر شیراز است (با بازی فرزانه میدانی). بازی این دو بازیگر نقطه قوت دیگر این فیلم است که آن را دیدنی میکند. این فیلم از اندک فیلمهای این چهار دهه است که کاراکتر اصلی آن با لهجه شیرازی صحبت میکند ولی آن را درست ادا میکند و ترکیب لهجه شیرازی با طنز در کلام را نیز ظریف و شنیدنی به اجرا آورده است.
طراحی صحنه (آرمان میربابایی)، لباس (فاطمه صفریزاده) و موسیقی (پیام آزادی) این فیلم نیز دیدنی و شنیدنی است.
۲- تبر | کارگردان: مهدی گنجی
دومین فیلم دیدنی و قابل تحمل جشنواره چهل و یکم فیلم «تبر» است با فیلمنامهای خوب (از مهدی گنجی و مجید حقیقت) و کارگردانی درست مهدی گنجی با میزانسنهای چشمنواز. در ژانر حادثهای با فرمی ضد قهرمان. هر چند در این فیلم دو بازیگر حرفهای مقابل یكدیگر قرار میگیرند (فرهاد اصلانی در نقش یک رانتخوار و قاچاقچی چوب که یک جنگلبان جوان را کشته و با زدوبند تبرئه شده و مریم بوبانی در نقش مادر آن پسر جنگلبان و در فرم یک ضد قهرمان دیدنی).
اما فیلم فقط به خاطر حضور این دو بازیگر نیست که جذاب و نقطه قوت فیلم هم همین است. فرهاد اصلانی بازی خوبی در این فیلم دارد، اما از سطح بازیهای قبلیاش فراتر نرفته است ولی ستاره درخشان این فیلم بدون تردید مریم بوبانی است که با حضورش در هر قاب از این فیلم به کشش دراماتیک فیلم میافزاید. بازی با نگاه، بازی با سکوت، بازی با اکت، بازی با دیالوگ و بیان درست موسیقی گفتار از ویژگیهای بازی مریم بوبانی در این فیلم است و نهایتا در نمای پایانی فیلم است که بوبانی با یک اجرای خوب و با بیان یک جمله قصار خوب («مدارا، ظلم رو چاقتر میکنه»)، لحظه شوکآفرین فیلم را به خوبی بر پرده سینما به تصویر میکشد.
فیلم از طراحی لباس خوب (لیلا نقدپری)، جلوههای ویژه میدانی خوب (آرش آقابیگ) و موسیقی خوب (مجتبی سحرخیز) برخوردار است. از نقش تهیهکننده این اثر دیدنی (محمد کارت) هم نمیتوان غافل شد.
۳- اثر هنری (اسپانیا) | کارگردان: رافائل نیتو
اولین فیلم کوتاه دیدنی بخش بینالمللی جشنواره از یک مساله دشوار هنری در دنیای پستمدرن حکایت میکند. از تعریف ماهیت «اثر هنری» در دوران معاصر.
بعد از کانت که زیباشناسی درون اثر را مبنای هنری بودن اثر میدانست، پیروان پستمدرنیسم با عبور از کانت، به این نتیجه رسیدند که «جامعه هنری» بر «اثر هنری» اولویت دارد و برتر است و این جامعه هنری است که تعیین میکند چه اثری هنری است، چه اثری غیرهنری و نه برعکس.
در این فیلم کوتاه یک زن مستخدم هنگام تمیز کردن موزهای قبل از برگزاری نمایشگاه، یک مجموعه چیدمان را به تشخیص اینکه زبالههایی است که کف زمین ریخته شده، جمع میکند و دور میریزد. خانمی که مدیر موزه است تصمیم به اخراج زن مستخدم میگیرد. زن مستخدم اعتراض میکند و خواهان دلیل اخراجش میشود. خانم مدیر موزه میگوید تو به یک چیدمان هنری که یک اثر هنری از یک هنرمند جهانی است به تصور اینکه زباله است لطمه زدی. مستخدم میپرسد شما از کجا میدانید آنچه من دور ریختم، اثر هنری بوده؟ خانم مدیر هم میگوید برای اینکه همه کسانی که آن را اثر هنری میدانند متخصص و کارشناس هنرند. زن مستخدم هم میگوید با همین استدلال، شما حق ندارید من را اخراج کنید، زیرا من هم تنها متخصص شناسایی آشغال و زباله در این موزه هستم و شما حق ندارید در تخصص من دخالت کنید.
پایانبندی این فیلم و جدال بین این دو زن هم مثل موضوعش جالب و دیدنی است که باید آن را روی پرده دید.
۴- قربانی ماه (لهستان)|
کارگردان: پیوتر پاول شوبرا
این فیلم را شاید بتوان بهترین فیلم خارجی جشنواره چهل و یکم دانست. داستان شاعری به نام ایوان که ذهنی رویاپرداز دارد ولی در شبهایی که ماه کامل است او را آزار میدهد. ذهن رویاپرداز ایوان تحت تاثیر نویسندهای است که سالها پیش او را دیده است. فیلم «قربانی ماه» از چندین نظر جذاب و دیدنی است.
اول اینکه فیلم با اقتباس از رمان مشهور و خواندنی «مرشد و مارگاریتا» اثر «میخاییل بولگاکف» ساخته شده. نفس این اقتباس دشوار میتواند اهمیت فیلم را نشان دهد.
دوم اینکه فیلم در سبک روایتی اکسپرسیونیستی، قاببندیهای جذاب و زیبایی دارد.
سوم اینکه بازی بازیگران متناسب با همین سبک روایتی و از جنس بازی دشوار اکسپرسیونیستی است و چهارم اینکه فیلم از کارگردانی دشوار و در عین حال جذابی در فرم سیاه و سفید برخوردار است که میتوان آن را در میزانسنهای خوب و دشوارش دید. به همین دلیل دیدن این فیلم فقط روی پرده عریض جذاب و دیدنی است.
این چند ویژگی در کنار وجه شاعرانه فیلم، آن را به یک «رباعی سینمایی» تبدیل کرده است. فیلمی که از بقیه فیلمهای جشنواره چهل و یکم فیلم کوتاه تهران جلوتر است.