درباره فيلم «يادگار جنوب» ساخته حسين دوماري و پدرام پوراميري
يك ملودرام بيرمق
سارا حدادی
شيدايي شيدا و وحيد در يادگار جنوب جان نداشت، قصهاي كه اگرچه نويسنده تلاش كرده بود منسجم به يك ملودرام عاشقانه دهه هفتادي ختم شود، اما رنگ نداشت؛ فيلمنامه غيرخطي به درستي روايت نشد مسير عاشقانه و انتقام اين قصه، مخاطب را به گيجي هوشمندانه نميرساند، بلكه قصه مقطع مقطع روايت شده تا صرفا نام فيلمنامه غيرخطي را يدك بكشد.
ديگر دور دورِ قهرمان قصه و انتقام همچون انتهاي دهه شصت و ابتداي دهه هفتاد نيست، عشقي كه حتي ساخته هم نميشود و تنها كاراكتر وحيد با بازي وحيد رهباني در مقام قهرمان داستان، تمام بار اشتباهات فيلمنامه و نقطهگذاري غلط داستان را به تنهايي به دوش ميكشد، بازيگري كه در مديومهاي ديگر نظير تئاتر و تلويزيون ثابت كرده كه توانايي تكنيكي، شخصيتپردازي و تيپسازي را دارد، حالا در اين قصه بيرمق و سرگردان، جنگجويانه در تلاش است فيلم را نجات دهد هر چند بهرغم همه ويژگيهاي يك مرد عاشقپيشه نتوانسته موفق عمل كند، چراكه نويسنده عشق را تا مرز جنون و بيماري در روند داستان تنزل داده و دست بازيگر با اين توانايي را اينچنين بسته است. يادگار جنوب فيلم كندي است كه از اتفاقات مهم سريع عبور ميكند و حتي فرصت درستي به تماشاگر از درك گرههاي فيلمنامه براي كشف و شهود نميدهد، عشقي كه شكل نگرفته حتي باورپذيري مقطعياش را هم از دست ميدهد. استفاده اشتباه از بازيگران بنام فيلم را بيرمقتر ميكند، بازي پراشتباه سحر دولتشاهي با لهجه ضعيف جنوبي، يك الناز شاكردوست معمولي با بازي تلويزيوني در قاب سينما و در بازيگري پژمان جمشيدي به وفور ديده ميشود، تنها صابر ابر با گريم، لحن و لباس، اتود بازيگري تميز در شلوغي فيلم ميزند و بدون آنكه شخصيتپردازي كاملي از كاراكتر شكل بگيرد قاب تصوير را ترك ميكند؛ وحيد رهباني اما قبراق و سرپا در تلاش است مردي جنونزده، عاشق و قوي را در چشم مخاطب بسازد اما همبازيان بد، قصه درنيامده، قاببندي و تصويربرداري پر ايراد او را نيز ناتوان نشان ميدهد؛ اما بياييد پلانهاي زيادي را از فيلم حذف كنيم، فيلمي بدون حضور صابر ابر، سحر دولتشاهي، مسعود كرامتي هم همين فيلم بيجاني كه هست، بود. «يادگار جنوب» اگرچه ميتوانست با كليت ايده، فيلمنامهاي متوسط باشد اما با نحوه ديالوگنويسي، انتخاب بازيگر، طراحي صحنه اغراق شده، لباس و گريم متوسط، فيلمي گيج و ضعيف محسوب ميشود. شايد بايد در انتها گفت آقايان كارگردان حسين اميري دوماري و پدرام پوراميري، هيچ يادگاري در انتهاي فيلم نصيب تماشاگر حتي از جنوب هم نميشود.