يادداشتي بر نقاشيخطهاي علي شيرازي
اِغراق و اِشكال
سعيد مجيدي
چندي پيش نمايشگاهی از آثار نقاشيخطهاي علي شيرازي در گالري آرگون آرت برپا شد، نمايشگاهي با ۱۸ تابلو در اندازههاي تقريبي ۵/۱× ۵/۱ متر، كه با نورپردازي و رنگهاي شفاف و به قول خالق آثار متريال جديد، بيننده را با تجربه نوين رنگي مواجه ميسازد و البته داعيه خوشنويس عمقدادن به سنت سياهمشقهاي نستعليق بوده است. اما با دقت و نگاهي دقيقتر اغراق و اشكالاتي ذهن و چشم مخاطب حرفهاي را ميآزارد.
نخستين اغراق در مقدمهاي رخ داده كه استاد نامدار خوشنويسي غلامحسين اميرخاني در مورد خوشنويس اين نمايشگاه نگاشتهاند، كه علي شيرازي با استعداد درخشانش كاري كردهاند تا آنجا كه ميتوان«خط و خوشنويسي را به قبل و بعد از آثار استاد علي شيرازي طبقهبندي كرد» و آثار اين نمايشگاه «دوران جديدي از سير تكاملي خط و خوشنويسي در ابعاد نوين به وجود آورده و نقاشيخط پنجاه ساله وارد مرحله جديدي از تكامل گرديده است.» اما نقد جدي بر اين مطلب آن است كه اگر در تعريفي مختصر «خط» را نظامي ديداري و قراردادي از نشانههاي نمادين ارتباطي رايج ميان مردم بدانيم. اين استادخوشنويس چه خط جديدي ابداع كرده است و اساسا اين طبقهبندي به كدام خط اشاره دارد؟ آيا ايشان مانند مرتضيقليخان شاملو و ابنمقله و... مبدع خط جديدي مانند نستعليق، تعليق، شكسته يا حتي معلا و... هستند؟
حتي اگر آثار خوشنويسي يا اين آثار نقاشيخط ايشان را موثر بر خوشنويسي بدانيم، چگونه و با چه منطقي دوران جديدي در سير تكاملي «خط» به وجود آورده است؟
بيشك امروزه مفهوم خط و خوشنويسي با رشد علم خطشناسي به دقت تفكيك يافتهاند.
۲- از سويي اگر استاد اميرخاني با تركيببنديهاي مدور و هندسه حروف شخصي و... صاحب شيوه در نستعليق دانسته ميشوند و برخي نستعليق را به قبل و بعد از ايشان طبقهبندي ميكنند، بر بسياري معلوم نيست چرا خط و خوشنويسي را به پيش و پس از جناب شيرازي ميتوان طبقهبندي كرد؟ آيا چنين اغراقهايي را تاريخ خط و خوشنويسي خواهد پذيرفت؟
۳- اشكال وارده ديگر بر اين نمايشگاه «ضعف تركيببندي» در برخي از تابلوهاست. همانطور كه ميدانيم در تركيببندي شاهكارهاي نقاشي عوامل متعددي در به زيبايي رسيدن آنها نقش دارد. اما در اين تابلوها كه در بيشترشان از تركيببندي قطري استفاده شده، به دليل عدم شناخت كافي خوشنويس از اين نوع تركيببندي، با چيدمان و محل قرارگيري حرف، جهت كشش حرف بهويژه حرف «هـ» و غلبه جلوه و تظاهر خطوط حروف و گاهي وزن و جرم رنگي، چشم مخاطب از گوشه چپ پايين تابلوها بدون امكان گردش چشم در سراسر تابلو، به خارج هدايت ميشود.
هرچند تركيببندهاي دايرهواري نيز مانند تابلوي تكرار حرف «و» (تابلوي شماره ۷) وجود دارد كه با چنين اشكالاتي مواجه نيست.
۴- اشكال ديگر در تشبيهات و صفاتي است كه استاد شيرازي در دفترچه نمايشگاه به حرف «ه» نسبت دادهاند؛ ازجمله حرف «ه» نماد انسان نظارهگر و پرسشگر.
در رد چنين توصيفاتي از حروف به مطلبي از خطشناس شهير و نويسنده كتاب «زيبايي خط فارسي» دكتر علي حصوري (ص ۲۶) استناد ميكنم كه ربط دادن همه تشبيهات به خط امتياز ويژهاي نميبخشد، بهويژه برخي كه بسيار ساختگي و ضعيف [مانند پرسشگر] است:
«چشمها كرده همچو هاي دو چشم»
- اشكال ديگر، ناميدن اشتباه حرف «ه» آخر تنها يا «ه» گرد يا تك چشم، به جاي «هـ» دو چشم در دفترچه راهنماي نمايشگاه بود.
* پژوهشگر خط و خوشنويسي