• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5928 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۰ آذر

درنگي بر ديدگاه‌هاي توماس اوسترماير

چرا بايد اين داستان را براي مخاطب امروز بگويم؟

حسن فرضي‌پور

ريچارد سوم يكي از سياسي‌ترين شخصيت‌هايي است كه شكسپر خلق كرده است و شايد هيچ اثر ديگري نتواند به اين اندازه نگرش اوسترماير پيرامون تئاتر را بيان كند. اوسترماير اعتقاد دارد كه تئاتر نبايد صرفا سرگرمي باشد، بلكه هنري است با ماهيت آموزشي كه بايد سوال كند و جواب ندهد. بدين سان است كه ريچارد سوم اوسترماير سوالات جدي در درون خويش دارد. اوسترماير در مصاحبه‌اي در سال 2015 آشكارا فاش كرد كه با اقتباس خود از ريچارد مي‌خواسته قدرت شيطان را روي صحنه جشن بگيرد. او در تكميل اين نگاه مي‌گويد: آيا ريچارد وجود مي‌داشت اگر دنياي اطرافش براي او آماده نبود؟ فردي نابكار كه پايان جنگ، براي او و هيچ كس ديگري در اين نمايشنامه صلحي نخواهد داشت، زيرا ستمگر را در نهايي‌ترين ماهيت خود به صحنه مي‌آورد: خشن، جاعل، شياد و البته بسيار موفق كه تا سقوط قطعي‌اش از تاج و تخت پيش مي‌رود. اوسترماير در كنار ديدگاه اجتماعي بسيار متعهد، داراي ايده‌هاي سياسي در مورد آرمان‌هاي جامعه‌اي است كه مي‌خواهد در آن زندگي كند. او اين نگرش را در درون ريچارد سوم نهادينه كرده است. مكر غيراخلاقي شكسپير، يعني نمايشنامه ريچارد سوم، دوراني را به تصوير مي‌كشد كه از شخصيتي زشت، بدشكل، لنگ و قوزدار رنج مي‌برد. ظالمي كه به راحتي مي‌تواند هر انسان را به دلايلي مضحك حذف كند. او ستاره‌اي شوم است كه براي سقوط كساني كه در راه او ايستاده‌اند، برنامه‌ريزي مي‌كند. چه كسي مسوول جهاني است پر از وحشت؟ ريچارد سوم يا كساني كه ريچارد سوم را به وجود آوردند. تصوير دنيايي از انحطاط اخلاقي كه در آن كودكان به راحتي كشته مي‌شوند و زنان براي زنده ماندن با انتخاب‌هاي وحشتناكي روبه‌رو هستند.  اوسترماير همچون برشت معتقد است كه غيرطبيعي شدن ادراك روزانه ما مي‌تواند به تامل، به سمت نگرش انتقادي و حتي بالقوه تغيير در نگرش منجر شود. نگاه او با ‌زيبايي‌شناسي تئاتري‌اش انطباق منطقي يافته و بدين جهت است كه براي او بازيگران صرفا بازيگر نيستند و به خالقان فعالي روي صحنه تبديل مي‌شوند كه جهاني متفاوت خلق مي‌كنند. اين جهان نو ثمره كار تيمي و مشاركت گروهي است كه در تصميم‌گيري‌هاي هنري با يكديگر مي‌انديشند. اين روش انديشه جمعي، شيوه رويكرد اوسترماير به كارگرداني است كه مي‌كوشد شكسپر را با تفكر امروز آشتي دهد.  صحنه قرون وسطي با نگرش آخرالزماني مدرن مورد نظر توماس اوسترماير همخواني دارد. يك كارخانه متروكه و ديوار در حال فرو ريختن يك قلعه قرون وسطايي با لباسي كه ناتواني ريچارد سوم را اغراق‌آميز نشان مي‌دهد، واقعيتي دهشتناك را تدارك مي‌بيند كه با شكستن‌هاي مداوم ديوار چهارم همراه واقعيت سالن مي‌شود. ريچارد اوسترماير يك ريچارد مضحك و ناتوان است. اوسترماير كه آثار فراواني را در آلمان و نقاط ديگر جهان به روي صحنه برده است علاوه بر دريافت جايزه اتحاديه تئاتر اروپا با عنوان «يك‌ واقعيت تئاتري ‌جديد» در سال 2000، جايزه‌هاي متعددي را دريافت كرده است. حتي دانشگاه كنت در سال 2016 به وي دكتراي افتخاري داده است. از نظر اوسترماير هدف اصلي از كارگرداني اين است كه اثري هنري را به زمان حال نزديك كند و به صحنه ببرد. اين بدان معناست كه كارگردان بايد فضايي خلق كند كه هيچ كس نتواند آن را دوباره روي صحنه ببرد. واقعيت متن را با واقعيت زندگي و تجربه شخصي بازيگران و همه هنرمنداني كه در آن لحظه خاص گرد هم آمده‌اند تا آن داستان را روايت كنند، مواجه مي‌كند.  با ايده‌هاي زيبايي‌شناختي متاثر از نظرات راينهارات، اوسترماير مي‌پندارد كه هر اثر هنري رويكردي متفاوت را از كارگرداني و توليد ايجاب مي‌كند. علاوه بر تاثيري كه اوسترماير از راينهارات و برشت پذيرفته، مي‌توان به تاثيرات ميرهولد و آرتو نيز اشاره كرد. اوسترماير خود را به عنوان يك كارگردان استقرايي مي‌داند كه به جاي تحميل ديدگاه و مفاهيم خويش، به خود اجازه مي‌دهد كه از متن عبور كند و كل توليد بر اساس آن توسعه مي‌يابد. اين متن است كه مواد كار، بافت، موضوع كاوش را ارايه مي‌دهد. اين كارگردان معتقد است كه هنگام روي صحنه بردن يك نمايشنامه، نه تنها داستان نمايشنامه‌نويس، بلكه داستان همه هنرمندان پشت آن روايت مي‌شود، زيرا آنها هستند كه موقعيت دراماتيك را با زندگي و كنش خود پر كرده يعني جان‌بخشي مي‌كنند. شرايطي كه آنها را احاطه كرده بنابراين توليد آينه‌اي از زمان هنرمندان در تاريخ است. هملت زنده است و مي‌تواند به شيوه‌اي معين در گفت‌وگو با زمان حال با شرايط آني ما ارايه شود. بنابراين ساخت يك اجرا به معناي تبديل ادبيات به فرآيند نمايشي است كه اينجا و اكنون اتفاق مي‌افتد. براي اوسترماير تئاتر خود آينه است، موقعيتي براي انتقاد از خود و مشاهده كه در آن ارتباط عنصر اساسي است تا بتواند همه عناصر ديگر را وارد بازي كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون