چرا افسار فساد
گسيخته شد؟
اين پرسش براي خيليها مطرح است كه چرا دولتي كه با شعار مبارزه با فساد و اجراي عدالت آمد، وقتي كه رفت، چنان ركوردهايي از فساد و بيعدالتي از خود برجاي گذاشت كه بعيد است هيچگاه هيچ دولتي در ايران اگر هم بخواهد، بتواند اين ركوردها را بشكند؟ به جمله اخير توجه كنيد؛ هيچ دولتي اگر هم بخواهد نميتواند به اين ركوردها دست يابد. به عبارت ديگر فساد در دولت گذشته نيز محصول خواست آنان نبود، چه بسا بسياري از آنان صادقانه در پي اين بودند كه با فساد مبارزه كنند و در بيشتر زمانها، خواب رفع فساد و رفع بيعدالتي را ميديدند كه به دستان توانمند آنان محقق شده است، هرچند برخي از آنان از ابتدا نيز در اين زمينه پرونده خوبي نداشتند، همچنان كه معاون اول آن دولت به دليل اتهامي مربوط به سالهاي پيش از معاون اولي خود محكوم و زنداني شد، ولي اين دليل نميشود كه بگوييم همه از ابتدا دنبال اين وضع بودند. شايد اگر آگاهانه اين كارها را كرده باشند، اين نقطه مثبت آنان باشد كه حداقل درباره آنچه كردهاند، (خوب يا بد آن بحث ديگري است)، آگاهي كامل داشتهاند. ولي به نظر ميرسد اين پديده و به قول برخي حيفوميل كه همان اتلاف و فساد است، بيش از آنكه آگاهانه باشد ناشي از ناآگاهي بوده، البته در همين جا بايد متذكر شد كه عدم آگاهي موجب كاهش مسووليت آنان نميشود، زيرا وقتي كساني سكاندار اداره دولت ميشوند، فرض پذيرش آن، آگاهي است و ناآگاهي موجب مسووليت مضاعف ميشود. اگر آگاهانه اين وضع را ايجاد نكردند، پس علت آن چه بود؟
ادامه در صفحه 15