پاسخ به نقدهايي به «بازگشت به سنت بنيانگذار» (۷)
احمد مازني
آشتي بين سنت و مدرنيته
وقتي سخن از عصر امام خميني يا سنت و انديشه امام مطرح ميشود يكي از لوازم آن آگاهي از مسائل زمانه ظهور اوست. يكي از مسائل عصر امام خميني اختلاف بين گروهها و طيفهاي مختلف تاثيرگذار در جامعه ايران بود. امام با دم مسيحايي خويش تمامي قشرهاي جامعه به ويژه انديشمندان و فعالان سياسي را حول هدف مشترك متحد كرد و اين در حالي بود كه استبداد داخلي و حاميان خارجياش از تفرقه بين مردم براي تحكيم پايههاي سلطه خويش و غارت ثروت ملي حداكثر بهرهبرداري را ميكردند و اين تفرقه باعث خنثي شدن تلاشهاي مبارزان راه استقلال و آزادي شده بود. درحالي كه گروههاي مذهبي و ملي و سنتيها و متجددين به جاي پرداختن به مساله اصلي درگير رقابتهاي بيحاصل بودند، امام همگان را براي شكستن زنجير استبداد تاريخي پادشاهي و استيلاي خارجي متحد كرد. شايد به جرات ميتوان گفت: يكي از مهمترين دستاوردهاي فكري امام خميني تلاش براي ايجاد آشتي و تعادل بين سنت و مدرنيته بود. اين تلاش، در شرايطي صورت گرفت كه علاوه بر ايران، بسياري از جوامع اسلامي با چالش جدي روبهرو بودند. از يكسو، سنتهاي ديني و فرهنگي ريشهدار و ازسوي ديگر، فشارهاي ناشي از مدرنيزاسيون غرب شرايطي پديد آورده بود كه عدهاي به صورت افراطي بر سنت تاكيد ميورزيدند و تحجر را به معني باقي ماندن بر سنت همچون سنگ معني ميكردند و عدهاي ديگر چنان تحت تاثير مدرنيته قرار گرفته بودند كه هرگونه پيشرفتي را در گروی كنار گذاشتن سنت و پيروي كوركورانه از آثار جديد غربي، آنهم از نوك انگشتان پا تا فرق سر ميپنداشتند. اما امام خميني، بر اين باور بودند كه اسلام، ديني پويا و پاسخگو به نيازهاي زمانه است و با پيشرفتهاي علمي و اجتماعي سازگار است.
امام خميني، به جاي تقليد كوركورانه از غرب، بر استفاده از دانش، تجربه و فناوري غرب با حفظ هويت ديني و ملي تاكيد كردند. ايشان معتقد بودند كه ميتوان با استفاده از دستاوردهاي علمي و فناوري، جامعهاي اسلامي و مدرن را بنا نهاد، ضمن اينكه معتقد بودند كه مدرنيزاسيون نبايد به قيمت از دست دادن ارزشهاي اصيل اسلامي و ايراني تمام شود.
امام خميني، با تفسير جديد از آموزههاي اسلامي، سعي در تطبيق آنها با شرايط زمانه داشتند. ايشان با اجتهاد پويا از دستاوردهاي مدرن حكمراني چون دموكراسي، تفكيك قوا، حق تعيين سرنوشت، نقش فعال زنان در عرصههاي سياسي و... استقبال و همه اينها را با حفظ ارزشهاي اخلاقي پياده كردند.
امام خميني، بر ضرورت توجه به علوم جديد و استفاده از آنها تاكيد ميكردند و در مقابل شعار كساني كه ميگفتند قلمها را تبديل به مسلسل ميكنيم، فرمودند بايد مسلسلها را تبديل به قلم كنيم. ايشان معتقد بودند كه علم و دين دو روي يك سكه هستند. امام خميني، با ارايه مدل جديد از تلفيق سنت و مدرنيته، توانست الهامبخش بسياري از مسلمانان در سراسر جهان شود. ايشان نشان داد كه ميتوان دين را با نيازهاي زمانه سازگار كرد و جامعهاي اسلامي و مدرن را بنا نهاد. البته، راه امام خميني، راهي پر فراز و نشيب است و هنوز هم چالشهاي بسياري بر سر راه تحقق كامل آن وجود دارد. امام در بيان نسبت بين سنت و تجدد هيچ محدوديتي براي استفاده از آثار تجدد و تمدن جديد به جز رعايت ارزشهاي اسلامي، اخلاق و عفت قائل نيستند و ميفرمايند: «تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است مگر آنهايي كه فساد اخلاق بياورند، فساد عفت بياورند.» (صحيفه امام، ج5، ص262) «به اسم پر هياهو و جار و جنجال «انقلاب سفيد»، كه در طليعه آن قتل عام 15 خرداد واقع شد، بايد ملت ايران عقب مانده و فرهنگ قرآن و اسلام مهجور و قوانين نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق اين ماتمسرا كه اسمش ايران است، كشيده شود تا استعمار نو با خيال راحت به چپاولگري خود ادامه دهد.» (صحيفه امام، ج 2، ص450) و در جاي ديگر ميفرمايد: «ما با ترقي زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم، با اين كارهاي غلط مخالفيم.» (همان، ج 1، ص305) حضرت امام در انتقاد از عملكرد رژيم پهلوي با نام تجدد و تمدن و پيشرفت كه حاصلش جز فساد و فحشا چيز ديگري نبود، چنين ميفرمايند: [اگر تجدد اختلاط و فساد و فحشا است] «تمدن اينها اين است! اينها از تمدن اين را ميخواهند. اينها از آزادي اين را ميخواهند! آزادي غربي ميخواهند و آن اين است زن و مرد با هم لخت بشوند و بروند توي دريا [يا] بروند توي -نميدانم- جاهاي ديگر شنا كنند!» و در بيان ديگر ميفرمايند: «ما با همه علوم و با همه ترقيات موافقيم، الا آنهايي كه با اسم ترقي آوردند اينجا، به اسم آزادي آوردند اينجا، براي تباه كردن ما.» (همان، ج 10، ص 46) ادامه دارد