سه سال مصيبت
ثريا عباسي قيداري
در قرن بيستم زماني كه جنگ جهاني اول آغاز شد ايران اوضاعي آشفته و نابسامان داشت. بحران فزاينده اقتصادي وضعيت ناپايدار سياسي و مداخلات قدرتهاي خارجي ايران را تا آستانه، ورشكسته و وابسته برده بود. موقعيت آسيبپذير جغرافيايي-سياسي ايران نشان ميداد كه از همان نخستين روزهاي جنگ بايد موضعي روشن و قاطع در مقابل همسايگانش بگيرد. احمدشاه قاجار سه روز پس از شروع جنگ، طي فرماني اعلام بيطرفي كرد، اما به علت موقعيت جغرافيايي ايران و همچنين نبود يك دولت كارآمد، دولتهاي درگير جنگ بيطرفي ايران را ناديده گرفتند و پاي ايران را به اين جنگ باز كردند. روسها در شمال و انگليسيها در جنوب ايران حاكميت داشتند و در امور داخلي دخالت ميكردند. ايران نزديك به سه سال درگير جنگ جهاني اول بود. مداخله دولتهاي روس و انگليس در امور داخلي باعث شد كه آنها عوامل وابسته به خودشان را در كشور ايران تقويت كنند. به علت استيلاي دولتهاي بيگانه دولت ديگر كارايي لازم را جهت اداره كشور نداشت و همچنين جنگ باعث شد كه فعالان سياسي ايران دچار پراكندگي و تنش بشوند و وحدت سياسي لازم جهت مقابله با مشكلات را از دست بدهند و ايران عملا دستخوش تجزيه سياسي شود. درنتيجه موقعيت ژئوپليتيكي ايران و بهرغم تمايلش به عرصه كشمكشهاي بينالمللي كشيده شد و سراسر مناطق مركزي، جنوب و غرب كشور به كانون شورشها و قيامها تبديل شد. اشغال كشور ايران در جنگ جهاني باعث قدرت گرفتن نيروهاي گريز از مركز شد. اين نيروها جان تازهاي گرفتند و با بهرهبرداري از اوضاع آن زمانه، حياتي دوباره يافتند. علل شورشهاي داخلي بيش از هر چيز، ضعف دولت مركزي چه از لحاظ نظامي و چه مالي بود. احزاب و گروههايي كه تازه تشكيل يافته بودند، ضعيف شدند و دولتهايي كه روي كار ميآمدند به خاطر نفوذ بيگانگان نميتوانستند كارايي لازم جهت اداره كشور را داشته باشند. همچنين راهزني و ناامني در پي تضعيف دولت گسترش يافت. با اينكه ايران در جنگ جهاني اول از فشارهاي روسيه رهايي يافت اما انگليس تسلط خود را بيشتر كرد و قراردادهاي ننگين ۱۹۱۹ را بر ايران تحميل كرده و با دراختيار گرفتن نفت، باعث تضعيف و نابودي اقتصاد ايران شد.
پيامد اقتصادي جنگ جهاني اول
جنگ جهاني اول علاوه بر اينكه بر تجارت داخلي لطمه وارد كرد، روي تجارت خارجي نيز تاثيرگذار بود. موقعيت طبقه تجار ايراني در سالهاي جنگ جهاني به شدت روبه ضعف نهاد. در اين سالها نهتنها قدرت سياسي تجار كاهش يافت بلكه تجربههاي تاسيس شركتها و همكاريهاي گروهي آنان نيز با شكست مواجه بود. افزايش مداخله قدرتهاي خارجي در امور تجاري، ضعف دولت ميتوانست از عواملي باشد كه به آن اشاره شد. (روزنامه حبلالمتين، شماره 12، ص 12-11) علاوه بر اين، نامساعد بودن اوضاع تجاري، موجب كاهش قيمت كالاهاي صادراتي و افزايش محصولات وارداتي شد، افزايش قيمت ارزاق و بسته شدن راههاي مبادلاتي موجب كاهش عايدات گمركي و افزايش فشارهاي مالياتي بر تجار شد و باعث نارضايتيهايي شد. (ميروشنكف، ص 68-28 ) مشكل اساسي ديگر، كمبود درآمد بود كه دولت را با مشكل خزانه خالي مواجه كرد. ناتواني دولت مركزي و تسلط نداشتن آن بر اداره امور ولايات دولت را با مشكلات و موانع زيادي روبهرو كرد. ضعف مالي دولت و فشار وامهاي خارجي به گونهاي بود كه يكسوم تمام درآمد سالانه به طلبكاران، يعني روسيه و انگليس اختصاص داده شده بود. (محمد قلي مجد، ص 37)
تورم و قحطي
كالدول در گزارشي با عنوان فقر و رنج در ايران به تاريخ اول اكتبر 2127 به تشريح قحطي فزاينده پرداخته و مينويسد: «كمبود مواد غذايي، خصوصا گندم و انواع نان، سراسر ايران خصوصا مناطق شمالي و حاشيهاي و نيز تهران را چنان در بر گرفته كه پيش از آغاز زمستان، فقر و رنج وسيعي به وجود آمده است. شكي نيست كه زمستان امسال مرگ و گرسنگي چند برابر خواهد شد ... حتي در اين موقع از سال، قيمت ارزاق به بالاترين حد خود طي چندين سال گذشته رسيده و كمبود غله و ميوه حقيقتا هشداردهنده است. (ترابي، گنجينه اسناد، ص 115) تاثير جنگ در اوضاع كشور و زندگي مردم بيشتر روي قيمت ارزاق و كالاهاي اساسي كشور خودش را نشان داد. كمبود مواد غذايي، مساله نان و صفهاي طولاني در برابر نانواييها، قحطي و افزايش بيرويه قيمتها، مردم را به سمت فقر و بيماري و سرانجام مرگ ميكشاند. گزارش شهرهاي كشور حاكي از كمبود و گراني نان و آشفتگي مردم در سالهاي جنگ بود. در زماني كه قحطي مرگبار مردم ايران را تلف ميكرد، انگليسيها درگير خريد گسترده مواد غذايي صرفا به منظور تغذيه نيروهاي خود در ايران و جنوب روسيه بودهاند. در اين زمان تنها چارهاي كه براي دولت وقت باقي ماند، همان گران خريدن و ارزان فروختن بود كه به اين وسيله كمكي به مردمان فقير بكنند و از ترقي قيمت تا اندازهاي جلوگيري كند و از گندم و جو گذشته برنج را به جاي نان قوت عمومي قرار دهد. اين مشكلات كمبود نان و غيره، با تمام تلاشهايي كه جهت رفع آن صورت گرفت همچنان ادامه داشت تا آنكه پس از خاتمه جنگ جهاني و خروج نيروهاي بيگانه از كشور، تقريبا رفع شد.
دكتراي تاريخ معاصر، عضوهيات علمي
دانشگاه فرهنگيان